ب- احتیاط در روایت حدیث
پی آمدهای این احتیاط را از عملکردهای خلفای راشدین، به طور متفرق دیدیم. از آن جمله: گواه طلبیدن از راوی، سوگند دادن راوی، باز آمدن از روایت، تقلیل روایت و... یکی دیگر از اثرات این احتیاط که در قلب و روان صحابه شریشه دوانیده بود، ترس و لرز در حین روایت حدیث بود. آن عده از صحابه که خود را موظف به رساندن رهنمودهای پیامبر جمیدیدند، در هر حال حدیث میگفتند. اما عظمت این امانت بزرگ همواره بر دوش آنان سنگینی میکرد و آنگاه که روایت میکردند، از ترس اینکه مبادا در ادای عین سخنان پیامبر جو ابلاغ مفهوم حقیقی حدیث دچار اشتباه شوند، بر خود میلرزیدند.
از ((عبدالله بن مسعود)) سنقل میکنند که یک مرتبه حدیثی گفت و پس از آن چشمانش پر آب شد، بر پیشانیاش عرق نشست، بدنش شروع به لرزیدن کرد و رگهای گردنش بیرون زد و گفت: ((انشاء الله همین طور فرموده است، یا مثل این بود!... یا کمی از این بیش!... یا قدری کمتر!)) [٩۱].
((ادریس خولانی)) میگوید: ((ابو درداء سرا دیدم وقتی از حدیث نبی جفارغ شد، گفت: چنین فرمود!... یا مثل این را!... یا شبیه این را!)) [٩۲].
حضرت ((انس)) سبنا به عادت، همیشه پس از اتمام روایت حدیث میگفت: «أو كمـا قال رسول اللهج» [٩۳]یا همان گونه که رسول الله جفرموده است.
یکی دیگر از مظاهر این احتیاط، سعی در نقل عین الفاظ پیامبر جبود. آنان جز در مواردی که احتمال فراموشی کلمات میرفت، هرگز به معنا روایت نمیکردند. صحابه شبا این کیفیت حدیث میگفتند و عموم با دیدن این وضعیت، خود به خود به عظمت فوق العادهی ((سنت)) ایمان پیدا میکردند و به پیروی از آنان در حفظ آن توجه بیشتر نشان میدادند.
[٩۱] مجموعهی ((فضایل اعمال)). [٩۲] نور الدین هیثمی، ((مجمع الزواید))، ج: ۱، ص: ۱۴۶. [٩۳] سنن ((ابن ماجه)).