د- اعدام حدیث سازان
بر کسی که صفحات تاریخ ((سنت)) را ورق زده است، پوشیده نیست که ((حدیث سازی)) همواره یکی از موانع بسیار بزرگ بر سر راه محدثین و مسئولین آگاه بوده است. اینان که میخواستند، ((سنت)) را از هر آفتی مصون نگه دارند، اختراع حدیث از جانب عناصر فاسد و ضد سنت، ترس از اختلاط احادیث با سخنان غیر صحیح را برایشان به دنبال داشت. کسی چه میدانست؟ شیخی در پوشش علما، با ظاهری از هر نظر مطمئن و دارای علم و نبوغی عالی، در حالی که صدها طلبهی حدیث دور او حلقه زده و از وی حدیث ضبط میکنند، چطور ممکن است یک ((حدیث ساز)) از آب در آید؟! اما وجود داشتند بسیاری از این قماش افراد که در زیر این پوششهای مردم فریب، مجسمهی تمام عیار حدیث سازی و دشمن درجهی یک ((سنت)) بودند. با اینکه از علایم ظاهری شناخت این دروغ پردازان تقریباً کاری ناممکن بود، و لیکن نبوغ و مهارت حیرت انگیز محدثین بزرگ در شناخت احادیث واقعی، هراز چند گاه دست این گروه را از پشت گره میزد.
باید اذعان داشت که اگر چه با وجود علمای متجرب، تار و پود نقشهی حدیث سازان از هم میگسیخت، و لیکن خطری که از وجود آنان بر میخاست، برای همیشه وجود داشت. به همین علت برای خنثی کردن این خطر، مسئولین دست به کاریترین حربه علیه آنان زدند: ((اعدام حدیث سازان))!.
سر به نیست کردن ((حدیث سازان))، شدیدترین و در عین حال مفیدترین عکس العملی بود که مسلمین توانستند بوسیلهی آن شر این منافقان فتنه انگیز را از سر اسلام کوتاه سازند. کشتن ((حدیث سازان)) تا مدتها یکی از راههای دفاع از حریم ((سنت)) بود.
پر واضح است که اتخاذ این تصمیم ترس آفرین نمیتوانست مولود تراشیدن یک یا چند حدیث دروغین باشد. بلکه سخن از انتشار صدها و حتی هزاران حدیث جعلی در بین بود و اگر وضع همچنان ادامه میداشت، خدا میداند چه بلایی بر سر این گنجینهی آسمانی فرود میآمد!.
در این واقعه دقت کنید: ((خلیفه هارون الرشید زندیقی را گرفتار ساخت و دستور داد او را اعدام نمایند. زندیق پرسید: چرا میخواهید مرا بکشید؟ هارون گفت: چون میخواهم مخلوقات خدا از شر تو رهایی یابند. گفت: پس آن هزار حدیث را که من وضع کرده ام و به پیامبر نسبت داده ام، چه میکنی؟ بدان که یک حرف از آنها هم گفتهی پیامبر نیست! هارون بلافاصله گفت: فکر این چیز را نداشته باش! ابو اسحاق فزاری و عبدالله بن مبارک آنها را موشکافی کرده و حرف به حرف جدا میسازند)) [٩٩].
نمونههای برجستهتر این طرز برخورد با مخالفان و سازندگان حدیث را، در اوراق کتب تاریخ به وفور میتوان یافت.
[٩٩] سیوطی، ((تاریخ الخلفاء))، ص: ۲٩۳.