علت سوزانیدن احادیث
اما، چرا باید او چنین کاری انجام میداد؟ سوزانیدن احادیث با ارزش رسول الله صبر کدام مصلحت و خیر بینی استوار بود؟ بهتر است جواب این سوال را از خودش بشنویم. ((عایشه)) باز او میپرسد، چرا چنین کرد، جواب میدهد:
((ترسیدم بمیرم در حالی که این احادیث نزد من باقی بماند، و در آنها احادیثی از چنین کسی باشد که من او را امین و معتقد پنداشته ام، اما چنین نباشد که او روایت کرده است و من آن را نوشته باشم. این صحیح نیست)) [۳۱].
((ابوبکر صدیق)) سدر جواب، دو سبب برای سوزانیدن احادیث بیان میکند: اولاً؛ در میان احادیث موصوف، احادیثی وجود داشت که او نه مستقیماً از پیامبر جکه از افراد ص یر معینی شنیده و بدون اینکه اسامی هر یکی را در کنار روایت او بنویسد، آنها را در اوراق مخصوص ثبت کرده بود. بنابراین مشخص نبود که کدام حدیث راوی کدام شخص است. ثانیاً؛ از اشخاصی احادیث را شنیده بود که بر دیانت و امانت آنها کاملاً اعتماد داشت، اما نسبت به حافظهیشان چنین اعتمادی نداشت و میترسید از این نظر، آنان در روایت حدیث مرتکب خطاهایی شده باشند.
قاعدهی مسلم در صحت و مستند بودن یک روایت این است که: اولاً؛ راوی آن معلوم باشد. ثانیاً؛ دیانت دار باشد. ثالثا؛ بر حافظهاش اعتماد کرده شود. از جواب حضرت ((ابوبکر صدیق)) سآشکارا چنین بر میآید که در بعضی احادیث ص یر معین، شرط اول و دوم، مفقود بوده است [۳۲]. بنابراین، جای هیچ سوالی نیست. برخی این رفتار ((ابوبکر)) را ضرر طلبی بر ((سنت)) دانسته و بر آن اعتراض کردهاند. اما این برداشت هم بر پایهی منطقی قرار ندارد. چون سوزاندن تعدادی حدیث مکتوب که مستقیماً از پیامبر صشنیده نشدهاند و ((شک)) در صحت کلی آنها انتشار یافته است، آن هم در دورهای که، مروجترین راه حفظ حدیث و نشر آن، از برداشتن و روایت زبانی به دیگران است، و هنوز کتابت جای اصلی خویش را در تدوین و حفظ سنت احراز نکرده است، مولد کوچکترین ضرری بر پیکرهی عظیم ((سنت)) نیست. و این رفتار ((ابوبکر)) سجز اینکه گویای تعظیم وی در مقابل ((سنت)) باشد، هیچ مورد دیگری را تداعی نمیکند. علاوه بر این، سرمشقی است برای دیگران در به خرج دادن احتیاط کامل در امر نوشتن احادیث و امحای کامل احادیث مشکوک و ص یر معتبر.
[۳۱] ماخذ سابق. [۳۲] ن، ک: ((کتابت حدیث))، ص: ۱۲۱ و ۱۲۲.