سنت در گذرگاههای تاریخ

فهرست کتاب

نوشته های صحابه ش

نوشته های صحابه ش

بر شمردن تمام مصنفات اصحاب پیامبر جبا توضیحات لازم و کافی درباره‌ی هر کدام، کاری نیست که بتوان در مرز چند صفحه از پس آن برآمد. بنابراین، در اینجا برای مثال فقط چند فقره از این کتابها، مشروحاً نام برده می‌شود.

۱- صحیفه‌ی صادقه حضرت ((عبدالله بن عمرو بن العاص)) بکتابی ضخیم از احادیث رسول الله صفراهم آورده و بر آن ((الصحیفه الصادقه)) نام نهاده بود. او یکی از آن کسان بود که عادتاً از آن حضرت صمی‌نوشتند. از خودش روایت است:

((من هر چه را که از رسول الله صمی‌شنیدم، برای حفظش می‌نوشتم. قریش مرا از اینکار بازداشت. آنها گفتند: آیا هر سخنی را که از رسول الله صمی‌شنوی، می‌نویسی؟ در حالی که او یک انسان است و طبعاً ناراحت می‌گردد [۱۲۵]. این موضوع را به پیامبر صیادآور شدم. آن حضرت صبا اشاره به لبهای مبارکش فرمود: قسم به ذاتی که جانم در قبظه‌ی قدرتش است، از این دو لب چیزی جز حق، بیرون نخواهد آمد. پس (با اطمینان خاطر) بنویس!)) [۱۲۶].

حضرت ((ابوهریره)) سمی‌گوید:

((هیچ یک از اصحاب پیامبر صبیشتر از من حدیث یاد ندارد، مگر عبدالله بن عمر؛ چرا که او عادت داشت احادیث را بنویسد و من نمی‌نوشتم)) [۱۲٧].

حضرت ((مجاهد)) _ تابعی کبیر و امام المفسرین _ می‌گوید: نزد ((عبدالله بن عمرو)) ب، صحیفه‌ای دیدم که آن را از انظار مخفی نگه داشته بود. همین که خواستم آن را باز کنم، از دستم گرفت و گفت: ((این (صحیفه‌ی) صادقه است، که بدون واسطه از رسول الله صشنیده ام...)) [۱۲۸].

این صحیفه شامل ۱۰۰۰ حدیث بوده است و تا سالیان دراز نزد ((عبدالله بن عمرو)) بباقی بود و پس از او توسط یکی از نوادگان وی به نام ((عمرو بن شعیب)) (بن محمد بن عبدالله بن عمرو بن العاص) انتشار عمومی یافت، و رفته رفته در کتب مشهور حدیثی جای گرفت [۱۲٩]. اکنون احادیث ((صحیفه‌ی صادقه)) را به روایت ((عمرو بن شعیب)) به واسطه‌ی پدرش از ((عبدالله)) سمی‌خوانیم.

۲- صحیفه‌ی صحیحه: مجموعه‌ای از ۱۵۰ حدیث می‌باشد که آن را حضرت ((ابوهریره)) سبرای یکی از شاگردان به نام ((همام بن منبه)) نوشته است.

سلسله‌ی تدریس این رساله تا چندین قرن ادامه داشته است؛ زیرا تمام احادیث آن را، نویسندگان بعدی از جمله ((احمد بن حنبل))، ((امام بخاری))، ((امام مسلم))، ((امام ترمذی)) وغیرهم در کتاب‌هایشان بعینه نقل نموده اند [۱۳۰].

((ابوهریره)) سعلاوه بر صحیفه‌ی موصوف، تالیفات متعدد دیگری نیز داشته است. در ((طبقات ابن سعد))، روایتی حامی از این است که تمام مرویات او (۵۳٧۴ حدیث) به صورت نسخه‌ای واحد، نزد ((عبدالعزیز بن مروان)) _ پدر ((عمر بن عبدالعزیز)) و استاندار مصر _ وجود داشته است [۱۳۱].

یکی دیگر از شاگردان ((ابوهریره)) به نام ((بشیرین نهیک)) نیز مرویات وی را می‌نوشت. ((بشیر)) می‌گوید: ((احادیثی را که از ابوهریره می‌شنیدم، می‌نوشتم وقتی که خواستم از او جدا شوم، کتابی را که از او تهیه کرده بودم نزدش آوردم و احادیثش را جلوی او خواندم و گفتم: اینها احادیثی است که از تو شنیده ام. گفت: آری)).

حضرت ((ابوهریره)) سخودش نیز مسودات زیادی از احادیث داشت. ((حسن بن عمرو)) _ شاگرد ((ابوهریره)) _ نقل می‌کند: ((جلوی ابوهریره سحدیثی روایت نمودم که نسبت به آن اظهار بی‌اطلاعی نمود س. گفتم: من این حدیث را از خود شما شنیده ام. گفت: اگر واقعاً چنین باشد، پس نزد من نوشته شده است. دست مرا گرفت و به خانه‌اش برد. در آنجا کتب زیادی از حدیث رسول الله صرا به ما نشان داد. او حدیث مورد بحث را یافت و گفت: به تو گفته بودم اگر خودم برایت نقل نموده ام، حتماً نوشته‌اش نرد من هست)) [۱۳۲].

از ((ابوهریره)) نقل نمودیم که او احادیث را نمی‌نوشت، و حالا بیان از کتب و صحف اوست! در تطبیق این دو مطلب گفته‌اند که آن قول، مربوط به عهد رسالت بوده و بعدها دست به تحریر حدیث زده است و یا اینکه این مکتوبات را توسط شاگردانش املاء نموده است [۱۳۳].

۳- صحیفه‌ی حضرت ((علی)): حضرت ((علی)) سنیز بسیاری از احادیث رسول اکرم صرا نوشته بود و آن را داخل نیام شمشیر خود کرده همیشه با خود داشت.

((امام بخاری)) در صحیح خودش، در چندین باب از ((صحیفه‌ی علی)) نام برده است. از ((علی)) سنقل کرده‌اند که می‌گفت: ((ما چیزی جز قرآن و آنچه که در این صحیفه است ننوشته ایم)) [۱۳۴].

و در رد گمان بعضی که او را دارای وصایای مخصوصی از آن حضرت صمی‌دانستند که به کسی نشان نمی‌دهد، می‌فرمود: ((رسول خدا صهیچ موضوعی را مخصوصاً و جدای از دیگران به من نگفته است، مگر سخنانی چند که از وی شنیده ام و آنها در غلاف شمشیر من جای دارند)) [۱۳۵].

و نیز فرمود: ((هر که گمان برد نزد ما به غیر از قرآن و این حدیث، چیزی دیگر هست که آن را می‌خوانیم، بی‌تردید دروغ گفته است)) [۱۳۶].

در این صحیفه بیشتر مسائلی درباره‌ی مالیات وجود داشت. روایاتی در خصوص زکات، خونبها، فدیه، ولاء، قصاص و حقوق اهل ذمه نیز در آن بود.

از بعضی روایات چنین بر می‌آید که از میان شاگردان ((علی)) س، ((حجر بن عدی)) و ((محمد حنفیه)) فرزند ((علی)) رونوشت‌های این صحیفه را نزد خود داشتند و روایت آن به آیندگان نیز، در جریان بوده است [۱۳٧].

۴- کتاب ((ابن عباس)): حضرت ((عبدالله بن عباس)) ب، عمو زاده‌ی آن حضرت صبود. هنگامی که آن حضرت صرحلت فرمود، حضرت ((عبدالله)) بکودکی بیش نبود. او جهت حفاظت حدیث، شروع به نوشتن احادیثی که بی‌واسطه از نبی اکرم صشنیده یا از صحابه‌ی کرام سروایت شده بود، کرد. هرگاه خبر می‌یافت که نزد یکی از اصحاب حدیثی وجود دارد، خالصاً برای شنیدن آن حدیث باز سفر می‌بست و به سویش می‌شتافت. بدین گونه، تمام احادیث شریف را در مجموعه‌های بی‌شماری گرد آورده بود [۱۳۸].

این مجموعه‌ها چنان زیاد بودند که کاملاً باریک شتر می‌شدند. پس از وی این نوشته‌ها به شاگردش – ((کریب)) – منتقل شدند. سخن مورخ مشهور ((موسى بن عقبه)) است اینکه:

((کریب نزد ما به اندازه‌ی باریک شتر از کتابهای ((ابن عباس ب)، گذاشت. هر زمان که علی بن عبدالله بن عباس به کتابی احتیاج پیدا می‌کرد، به کریب می‌نوشت: فلان و فلان صحیفه را برایم بفرست. کریب نسخه‌ای از آن کتاب، رونویسی می‌کرد و یکی از آن دو را برایش می‌فرستاد)) [۱۳٩].

۵- کتاب ((سعد بن عباده)): حضرت ((سعد بن عباده)) ساز سرداران انصار بود. او قبل از اسلام نیز نوشتن بلد بود. با مطالعه‌ی کتاب‌های مدون احادیث، معلوم می‌شود که او نیز مجموعه‌ای از احادیث ترتیب داده است. ((ربیعه بن ابی عبدالرحمن)) می‌گوید که یکی از پسران ((سعد بن عباده)) س، حدیثی از کتاب پدرش برای او خوانده است [۱۴۰].

۶- کتاب ((معاذ بن جبل)): ((معاذ)) س، صحابی انصاری که نزد آن حضرت صبسیار مقرب و معتمد بود؛ کسی است که در علم و فضل، مقام مجتهد را دارا بود. او هم احادیثی از پیامبر صرا نوشته بود.

٧- کتاب‌‌های ((ابن عمر)): نزد ((عبدالله بن عمر)) بنیز چندین کتاب از حدیث رسول الله صوجود داشت. ((عبدالحمید)) سکه نوه‌ی ((عبدالله بن عمر))ی بود، از پدربزرگش کتابی داشت که بعضی از واقعات زمان پیامبر صرا در آن نوشته بود.

اشتیاق ((عبدالله بن عمر)) ببه نوشتن احادیث و تشویق شاگردان به اینکار، معروف است. او حتی به نوشتن، احادیث را روایت می‌کرد. مثلاً، به ((بشرین مروان)) این حدیث را نوشته و فرستاد [۱۴۱]:

«إنی سمعت النبی ج یقول: الید العلیا خیر من الید السفلى». رسول الله ج شنیدم که فرمود: مال دهنده بهتر از مال گیرنده است. (مفهومیست که از حدیث فوق بر می‌آید.)

((سلمان بن موسى)) می‌گوید که ((نافع)) ص لام آزاد کرده‌ی ابن عمر برا دید که جلوی ((ابن عمر)) بنشسته و آنچه را که او می‌گفت، می‌نوشت [۱۴۲].

او پیوسته به شاگردانش می‌گفت: علم را به نوشتن محفوظ نگهدارید.

((ابن عمر)) ببه کتب حدیث خویش چنان دلبستگی داشت که هر روز صبح تا در آنها نظری نمی‌انداخت، از خانه‌اش بیرون نمی‌رفت [۱۴۳].

همان طوری که گفته شد، این فقط چکیده‌ای از فعالیت‌های وسیع مسلمانان برای نوشتن احادیث در عهد رسالت و عصر صحابه شمی‌باشد و کتب مذکور، نمونه‌هایی چند از مصاحف و کتب بسیار زیاد این دوره هستند. آیا باز هم می‌توان پنداشت که در قرن اول اسلام از کتابت احادیث خبری نبوده است؟

[۱۲۵] یعنی: ممکن است گاهی در عین ناراحتی و افسردگی سخنانی بر زبان بیاورد که نباید نوشته شوند. [۱۲۶] ((سنن ابی داود)). [۱۲٧] ((صحیح بخاری)). [۱۲۸] ((جامع بیان العلوم))، ج: ۱، ص: ٧۲. [۱۲٩] ن، ک: ((آثار الحدیث))، ج: ۱، ص: ۳۵۱. [۱۳۰] ((کتاب حدیث))، ص: ۱۳۵. [۱۳۱] همان کتاب. [۱۳۲] ((جامع بیان العلم)) ص: ٧۴. [۱۳۳] ن، ک: ((فتح الباری))، ج: ۱، ص: ۱۸۴. [۱۳۴] ((صحیح بخاری)). [۱۳۵] ((مسند احمد))، ج: ۱، ص: ۱۱٩ به نقل از ((تدوین حدیث)) ص: ۴۰۸. [۱۳۶] ((متفق علیه)). [۱۳٧] ((آثار الحدیث))، ج: ۱، ص: ۳۵٧. [۱۳۸] ((حجیت حدیث))، ص: ۱۴۴. [۱۳٩] همان کتاب: ص: ۱۴۵. [۱۴۰] ((آثار الحدیث))، ج: ۱، ص: ۳۶٩. [۱۴۱] ن، ک: ((کتاب الحدیث))، ص: ۱۵٩. [۱۴۲] ((سنن دارمی))، ج: ۱، ص: ۱۰۶ به نقل محمد رفیع عثمانی در ((کتابت حدیث))، ص: ۱۶۰. [۱۴۳] ((السنة قبل التدوین))، ص: ۳۲۰ به نقل محمد رفیع عثمانی در ((کتابت حدیث))، ص:۱۶۰.