سنت در گذرگاههای تاریخ

فهرست کتاب

احادیث امر به نوشتن

احادیث امر به نوشتن

به محض هموار شدن زمینه و رفع موانع مذکور، رسول خدا جدستور نوشتن ((علم)) [۱۰۸]را صادر فرمود. برای تعیین دقیق زمانی که ممنوعیت نوشتن احادیث مرتفع گشت و به جای آن تشویق به نوشتن شروع شد، دلیلی در دست نیست؛ اما واقعیت روشن این است که در بیش از نیمی از سالهای زندگی در ((مدینه))، کتابت حدیث هر چند به طور پراکنده و محدود، مروج بوده و این وضعیت تا آخرین لحظات زندگی پیامبر جادامه داشته است.

به تعبیر مصطلحتر: احادیث امر به کتابت، ناسخ احادیث منع می‌باشند و از زمان صدور اجازه‌ی نوشتن به بعد، کتابت حدیث سکه رایج در میان مسلمین بوده است.

شمار روایاتی که مثبت نوشتن احادیث هستند، به مراتب بیشتر از روایات منع می‌باشند. در اینجا چند نمونه از این نوع احادیث را ذکر می‌کنیم:

۱- حضرت ((عبدالله بن عمرو بن عاص)) سروایت می‌کند، رسول الله جفرمود: «علم را مهار سازید! پرسیدم: رمز مهار کردنش چیست؟ فرمود: نوشتن آن» [۱۰٩].

۲- از ((انس)) سمنقول است، آن حضرت جفرمود:

«قيدو العلم بالكتاب!» «علم را به نوشتن مقید سازید!».

۳- «رافع بن خدیجس» می‌گوید: به رسول الله جعرض داشتم: یا رسول الله! ما از شما سخنان زیادی می‌شنویم. آیا می‌توانیم آنها را بنویسیم؟ فرمود: «اكتبوا ولا حرج» [۱۱۰]. «بنویسید، حرجی نیست».

۴- یک نفر انصاری نزد رسول اکرم جآمد و گفت: یا رسول الله! من از شما حدیث می‌شنوم و از آن بسیار خوشم می‌آید، اما فراموشش می‌کنم. آن حضرت جفرمود: «استعن بيمينك»! [۱۱۱]از دست راستت کمک بگیر. (راوی می‌گوید رسول خدا جدر این هنگام با دست مبارکش اشاره به نوشتن فرمود.)

۵- در زمان فتح ((مکه)) رسول خدا جسخنانی پیرامون حقوق متقابل انسان‌ها و سایر موارد مهم ایراد فرمودند. یکی از اصحاب به نام ((ابوشاه یمنی)) ساز آن حضرت درخواست نمود تا ارشادات آن روز را برایش بنویسند. آن حضرت اجابت نمود و خطاب به اصحاب شفرمود:

«اكتبوا لأبي شاه» [۱۱۲]! «برای ابوشاه (خطبه‌ام را) بنویسید»!.

۶- ((عبدالله بن عمرو)) بیک مرتبه به محضر رسول الله جشتافت و عرض کرد: ((یا رسول الله! می‌خواهم احادیث شما را روایت نمایم. برای همین قصد نموده ام به همراه یادداشت قلبی، از نوشتن هم کمک بگیریم، تا نظر شما چه باشد؟ رسول الله جفرمود: «اگر حدیث من باشد، (ایرادی ندارد) پس به همراه قلب خود از دستت نیز کمک بگیرد».

[۱۰۸] قبلاً نیز متذکر شدیم که در زمان پیامبر و صحابه و همچنین چندین قرن پس از آن، لفظ ((علم)) به حدیث اطلاق می‌شد. [۱۰٩] ابن عبدالبر، ((جامع بیان العلم))، ج: ۱، ص: ٧۳. [۱۱۰] ((تدریب الراوی))، ج:۲، ص: ۲۸۶. [۱۱۱] ((جامع ترمذی))، به روایت ابوهریره. [۱۱۲] ((صحیح بخاری)).