۵- وسعت حافظه:
عرب در وسعت ذهن و قوت حافظه، نظیر نداشت. به گونهای که در ذکاوت و وسعت ذهن ضرب المثل روزگار بود. و این کیفیت درونی غالباً مولود دو عامل بود:
۱- عرب آن روزگار، اکثریت قریب به اتفاق امی بودند و نوشتن و خواندن نمیدانستند و دوری از تمدن دو دولت متمدن بزرگ آن زمان _ ایران در شرق و روم درغرب _ آنان را همچنان در وحشت و بداوت نگهداشته بود. طبعاً این وضعیت، سخت آنها را متکی به ذهن و حافظه کرده بود. و در این مورد چنان پیش رفته بودند که، مغزهایشان دیوانهای شعر و سینههایشان سجل نسب نامهها و قلوبشان دفتر حوادث و ایامشان بود.
با ظهور اسلام، و گرویدن عرب به دامان پرورش دهندهی آن، قوای درونی آنها با تعالیم جدید آسمانی فزونی گرفت. و در مسیری قرار گرفت که حامل و حافظ فرازهای تعلیم پیامبر جگشت.
۲- دومین عامل مهم در پرورش حافظهی عرب، کفایت واقعاً در خور توجه آنها بر ضروریات اولیهی زندگی و عدم گرایش به امکانات رفاهی بود. از نعمتهای بیشمار زمین، به قوت لایموت بسنده میکردند و میتوانستند با میوهی خرما و آب، گذران حیات نمایند. ناگفته پیداست که این زندگی یکنواخت و ساده، بر ایشان وقت زیاد و فرصتهای وسیع باقی میگذاشت و آنها را به موجود قانع میساخت. صفای فکر و قوهی حافظه و تیز ذهن، نتیجهی طبیعی این شرایط میباشد. صحابه شدارای چنین امتیازی بودند و این نعمت را در راه حفظ سنت پیامبر جصرف نمودند.