٧- جلوگیری از شیوع ((کذب)) و آگاه نمودن مردم به مفاسد آن
علاوه بر فعالیتهای اساسی مذکور، ((ابوبکر)) ساز تشویق مردم برای روایت احادیث واقعی و تهدید از گفتن و پذیرفتن احادیثی که در آنها بوی ((کذب)) به مشام میخورد، نیز ص افل نبود و میدانست، قدم اول به سوی موفقیت در قالب مختلف، همراهی احساسات و افکار مردم با خود و درونی آگاه و مسئول بخشیدن به آنها میباشد. برای این منظور، مرتب قباحت و مضار ((کذب)) را به آنان یادآور میشد تا بتواند بدین وسیله قداست ((سنت)) را در نظرشان هر چه جلوه تر، بنمایاند و از آنان سپرهایی برای ((سنت)) بسازد.
شاید در بادی نظر، نگرانی خلیفهی اول از بروز این پدیده شوم و پر خطر در زمانی که هنوز شعلههای ایمان به حرارت اصلیاش باقی مانده و هر نوع آثار و رسوبات جاهلی و خاشاکهای مضر را نابود میساخت، چندان موجه پنداشته نشود. اما نباید فراموش کرد که او در مقام امارت مسلمین جهان تکیه زده بود و به همان صورت که یک امیر آگاه وظیفه دارد خطرات موجود را از جان و مال و داراییهای دینی و فرهنگی ملت بر طرف سازد، بر دوش اوست که تا حد توان خویش دروازههای خطراتی را نیز که وقوع آنها در آینده محتمل است، مهر و موم سازد. کذب علیه ((پیامبر اکرم)) ج، از خطرات احتمالی بسیار بزرگی بود که ((سنت)) را تهدید میکرد و پیامبر اکرم جدر زمان حیات بر انوار خویش نیز، صدای هیاهوی آن را از پشت قرون آینده احساس میکرد و گاه و بیگاه مسلمین را از ضرر آفرینی آن، خبر میداد و میفرمود: ((هر که دانسته بر من دروغ بگوید، برای نشستن بر جایگاه آتشین خویش، آماده باشد)).
((ابوبکر)) س، الهام از این نوع اخطارهای پیامبر ج، با همان اسلوب پیامبرانه، در فرصتهای مناسب مردم را از دروغ باز میداشت، و با اینکار آنان را متوجه خطری که ((سنت)) و به دنبال آن ((اسلام)) را هدف خویش قرار داده بود، میکرد.
از سخنان اوست: ((از کذب بپرهیزید، زیرا کذب گناه میآفریند و گناه به دوزخ میانجامد)) [۳۳].
یک روز، برای مردی حدیثی روایت نمود، و آن مرد برای اینکه کاملاً مطمئن گردد، از صحت روایت سوال نمود. ((ابوبکر)) سگفت: ((حدیث درست همان طور است که برایت روایت کردم))! و اضافه نمود: ((کدام زمین مرا در خود جای میدهد، آنگاه که آنچه را که خود ندانسته ام، گفته باشم)) ؟! [۳۴].
[۳۳] ((تذکرة الحفاظ))، ج: ۱، ص: ۳. [۳۴] ((تذکرة الحفاظ))، ج: ۱، ص: ۳.