۵- مبارزه با جویندگان شبهات قرآنی
در ((قرآن)) آیههایی وجود دارند که به آنها ((متشابهات)) میگویند. مفهوم و معنای واقعی آنها در ذهن آدمی نمیگنجد و کنجکاوی بسیار در آنها، عاقبت به ضلالت و حتی کفر منتهی میگردد. بر این اساس، متقدمین اهل سنت و جماعت فتوا بر این نهادهاند که خوض در این گونه آیات جایز نیست و باید خاموش باشیم، و در مقابل آن، استناد و توجهمان به ((سنت)) باشد و از دایرهی تعالیم آن، پا فراتر نگذاریم.
((عمر فاروق)) س، ((سنت)) را در عرصه پیکار با مجادله گران به شبهات ((قرآن)) قرار داد. او به تاثیر ((سنت)) در تعدیل افکار مردم و باز داشتن آنان از جستن ((شبهات قرآنی))، آگاه بود. او با این کار سعی کرد مردم را به قوهی اقناع همه جانبهی ((سنت)) معتقد سازد و بفهماند که آن، نیرویی شگرف در سازندگی عقیده و صیانت ایمان در خود دارد.
او خطاب به مردم، اعلام کرد: ((بزودی کسانی خواهند آمد که با شما به شبهات قرآن، بنای مجادله میگذارند. با سپر سنن در مقابلشان پایداری کنید. چون دانایان سنن بیشتر از همه به کتاب الله آشنایی دارند)) [۵٩].
نقل میکنند که: ((مردی بنام ((صبیغ)) به مدینه آمد و شروع کرد به پرسیدن مردم از متشابهی قرآن. ((عمر)) او را احضار نمود و قبلاً چوبهایی برای تادیبش آماده کرده بود. از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: من بندهی الله، صبیغ هستم. ((عمر)) چوبی از آن چوبها برداشت و او را زد و گفت: من بندهی الله، عمر هستم. آنگاه به قدری او را زد که سرش خون آلود شد. آن مرد گفت: بس است یا امیرالمومنین! آنچه در سرم میدیدم، از بین رفت))! [۶۰].
[۵٩] ((قرة العینین))، ص: ۵۶. [۶۰] همان ماخذ، ص: ۵٧.