۴- کتابت
نوشتن احادیث در مصاحف، طریقه دیگری برای حفظ ((سنت)) در زمان پیامبر جبود. در اوایل، رسول خدا جبنا به مصالحی، صحابه شرا از نوشتن احادیث باز داشته بود [۱۳]، اما بعدها، به محض فراهم آمدن موقعیت و هموار شدن زمینه، به آنها اجازهی چنین کاری داد و بسیاری از صحابه شاحادیث پیامبر را در صحیفههایی نوشتند.
ناگفته نماند که، کتابت حدیث در زمان پیامبر جچندان عمومیت نداشت که به دنبال آن مجموعهای صحیح و تمام عیار از احادیث پیامبر جفراهم آید و این وضعیت در زمان صحابه شنیز تا اندازهای وجود داشت و با اینکه نوشتن احادیث در میانشان رواج یافته بود، اما باز هم بسیاری از آنان بنا به دلایلی خودشان را از این کار دور نگهداشته بودند.
کم توجهی عدهای از صحابه شرا به کتابت حدیث، میتوان معلول یکی از علتهای ذیل دانست:
الف- رسول خدا جدر سالهای نخستین بعثت، به جز ((قرآن)) از نوشتن چیزی دیگر منع فرمود و با وجود اینکه بعدها این ممنوعیت را منسوخ فرمود، اما بسیاری از صحابه شکه از نسخ آن خبر نداشتند، تا لحظات آخر عمر خویش، به تحریر احادیث نظری محتاطانه داشتند.
ب- بسیاری از صحابه شمیترسیدند از اینکه با نوشتن احادیث در مصاحف، از محنت پر ثمرهی حفظ و تکرار زبانی محروم بمانند و با اعتماد به نوشته ها، بیکار شوند.
ج- این حضرات از این نیز واهمه داشتند که، هر نااهل و جاهلی نوشتههای حدیثی را بدست میگیرد و ادعای عالم بودن سر میدهد و با صرف نظر کردن از بیداری و احتیاط کامل در روایت حدیث، سبب گمراهی عوام میگردد.
د- خداوند به عربها حافظهی فوق العاده و ملکهی یادداشت قلبی حیرت انگیزی بخشیده بود و آنها بکار بردن آن را از کتابت مقدم میپنداشتند و به آن عادت داشتند، بلکه نزد آنها نوشتن مطلبی و محفوظ کردن آن، نشانهی ضعف حافظه بود و این یک عیب بزرگ به شمار میرفت [۱۴].
گفتیم که این نحوه بینش به کتابت حدیث، محدود به عدهای کم از صحابه بود و یا صرف نظر از این گروه میتوان گفت نوشتن حدیث در دوران رسالت، یکی از چهار طریق رایج برای حفظ سنت بوده است و خود پیامبر جنه تنها اجازه، بلکه به آن چنین توصیه فرموده است: «قيدو العلم بالكتال». «علم را با نوشتن مهار کنید».
[۱۳] دربارهی علل منع و سپس اجازهی کتابت حدیث، مفصلاً در فصل دوم همین کتاب توضیح خواهیم داد. [۱۴] محمد رفیع عثمانی، ((کتابت حدیث))، ص: ۳۸-۳٧.