سنت در گذرگاههای تاریخ

فهرست کتاب

چرا در زمان پیامبر جاحادیث را یکجا گرد نیاوردند؟

چرا در زمان پیامبر جاحادیث را یکجا گرد نیاوردند؟

در زمان رسول الله صو صحابه ش، نوشتن احادیث با وجود شیوع آن، از نظم و ترتیبی که بعد‌ها برایش پیدا شد، برخوردار نبود. صحابه‌ی کرام شهر کدام مسموعات خویش را می‌نوشتند و در صدد نوشتن همه‌ی احادیث و تدوین آنها در یک کتاب، بر نمی‌آمدند. که البته این وضعیت خود، مولود احوال و شرایط آن دوره بود. علما، اسباب کم توجهی به جمع عمومی احادیث را در اوایل، به قرار زیر می‌دانند:

۱- حدیث رسول الله صمجموعه‌ی حالات شبانه روزی آن حضرتصمی‌باشد و چنانکه می‌دانیم، حدیث حاوی اقوال، افعال، احوال، تقریرات، حرکات و سکنات، همه و همه است و مسلماً برای ضبط همه این موارد، نویسندگان ماهر و به مقیاس زیادی کاغذ، در کار هست و با توجه به این موضوع که در آن زمان تنها وسیله‌ای که برای ثبت آیات و احادیث بکار می‌رفت، سطح صاف سنگها و چوبها و تکه پوستها، بود، فراهم آوردن آن اندازه از این امکانات ابتدایی که می‌توانست ظرفیت ثبت تمام مجموعه‌ی حدیث را داشته باشد، کاری بس مشکل و حتی غیر ممکن به شمار می‌رفت [۱۴۴]. با وجود این مشکل طبیعی، احادیث نوشتن صحابه – هر چند به طور متفرق – واقعاً در خور تحسین است.

۲- در آن برهه از تاریخ عرب، مروج‌ترین راه یادداشت و ضبط، حفظ ذهنی و تنها وسیله‌ی انتقال علوم و مطالب، زبان بود. قوه‌ی حیرت انگیز حافظه در حفظ مسائل، اشعار، سلسله نسب‌ها و...، مردم را از قلم و کتابت کاملاً بی‌نیاز ساخته بود. اصحاب رسول الله صدر حفظ احادیث از همین نیروی شگرف کمک می‌گرفتند و هیچ کمبودی احساس نمی‌شد که بخواهند با نوشتن، آن را جبران نمایند، لذا پس از اینکه اجازه‌ی نوشتن یافتند نیز، حافظه نقش خود را حفظ نمود و همچنان یکی از بهترین راه‌های حفظ ((سنت)) به شمار می‌رفت. و با وجود آن، لازم نیامد که تمام احادیث را از حافظه‌ها به اوراق دفترها انتقال دهند. حافظ ((ابن حجر عسقلانی)) محدث توانای شافعی در توجیه عدم تدوین عمومی احادیث در جوامع، می‌گوید:

((آثار نبی صدر عهد پیامبر و صحابه و تابعین، به دو دلیل در جوامع مدون و مرتب نبود: ۱- در ابتدا از نوشتن احادیث منع شده بودند، چنان که در ((مسلم)) آمده؛ بنابر خوف اینکه بعضی از آن با قرآن مختلط گردد، ۲- به دلیل وسعت حافظه و قوت ذهن‌شان و نیز به این سبب که اکثرشان نوشتن بلد نبودند)) [۱۴۵].

۳- ((انورشاه کشمیری)) – محدث معاصر و شهیر هندی – در تبیین این امر، علتی عالمانه ذکر می‌کند. او می‌گوید:

((جمع احادیث در عصر پیامبر ص، با یک نظر سطحی اگر چه خوب جلوه می‌نمود، اما نکته‌ی مطلوب در آن زمان این بود که احادیث مانند قرآن مدون نشوند و بسان حفظ قرآن در حفظ آنها اقدام نشود و در قطعیت و یقینی بودن، همطراز قرآن نباشد و برای حفظ الفاظ آن به درجه‌ی قرآن، اهتمام به خرج داده نشود. بلکه، مقصد چنین بود که در رتبه‌ای پایین‌تر از قرآن قرار گیرد. در آن مجال برای اجتهاد و کنجکاوی علما، تفحص فقها و بحث محدثین وجود داشته باشد. تا امر دین بر آنان سهل و گشاده گردد و از هر جانب وسعت یابد)) [۱۴۶].

[۱۴۴] ن، ک: ((حقائق السنن))، ج: ۱، ص: ۵۳. [۱۴۵] عبد الحی لکنوی، مقدمه‌ی ((تعلیق ممجد))، ص: ۱۱. [۱۴۶] انورشاه کشمیری، ((فیض الباری))، ج: ۱، ص: ۲۰۸ به نقل از ((تدوین حدیث))، ص: ۲۲٩-۲۲۸.