سنت در گذرگاههای تاریخ

فهرست کتاب

((سنت)) در زمان خلافت حیدری

((سنت)) در زمان خلافت حیدری

حضرت ((علی مرتضی)) س، مانند حضرت ((عثمان)) س، شرایط و قیوداتی را که دو خلیفه اول، در راه حفظ و روایت حدیث گذاشته بودند، پذیرفته بود و جهت پربار کردن آن سعی بلیغ می‌کرد.

مردی از ((علی بن ابیطالب)) سپرسید: می‌شنویم گهگاه در خطبه هایت می‌گوید: خدایا نیکو گردان ما را به آنچه که نکو گردانیدی خلفای راشدین را. آنها چه کسانی‌اند؟ در این وقت چشمان ((علی)) ساشک آلود شد و گفت: آنها محبوبان من، ابوبکر و عمر هستند؛ دو پیشوای هدایت و دو شیخ السلام و دو مرد قریش! کسانی که پس از رسول الله جمقتدایان مسلمین بودند. هر کس به آنان اقتداء نماید، نجات می‌یابد و هر که دنبال رو آنان باشد، به صراط مستقیم راه می‌یابد و هر که به آن دو متمسک شود، از حزب الله [٧۳]است. او مکرراً از خدمات ((شیخین)) برای حمایت و اشاعت ((سنت)) قدردانی می‌کرد و عمل آنان را مطابق با سنت پیامبر جاعلام می‌نمود [٧۴]. در خطبه‌ی ۲۱٩ ((نهج البلاغة))، ضمن بیان خوبیهای ((عمر))، با جمله‌ی ((و اقام السنه))، از کوشش‌های او در راه اقامه سنت، تمجید می‌کند [٧۵].

((علی)) سزمانی به خلافت نشست که سختترین دوران حکومت اسلامی، نضج گرفته بود و شعله‌های آتش فتنه جویی‌های حاسدین که در آخرین سال‌های خلافت ((عثمان)) شروع شده و او را در کام خویش بلعیده بود، در حریم حکومت ((علی)) سنیز سرک می‌کشید و ناراحتی‌هایی برای خلیفه‌ی چهارم می‌آفرید. علاوه بر این، گسترش سریح قلمرو اسلامی که از عهد ((فاروق)) سآغاز شده و تا دوران ((علی)) نیز ادامه داشت، بر نگرانیهای وی می‌افزود. چون با گشایش سرزمین‌های جدید، بر تعداد مسلمانان افزوده می‌شد و مسلماً نو مسلمانان پختگی و تعهد وجدانی صحابه شرا نداشتند و ((علی)) نمی‌توانست از جانب آنان به عدم خیانت و دستبرد و تقلب در مجموعه‌ی ((سنت))، مطمئن باشد.

این وقایع جریانات، باعث شده بود که ((علی)) سمکرراً مردم را از شومی ((کذب)) باخبر گرداند و از وجدان آنان در اشاعه‌ی صدق و راستی کمک بگیرد و در نتیجه‌ی آن، ((سنت)) را از نگاه‌های حریص دشمنان دور نگه دارد. او گاه و بی‌گاه بر بالای منبر با صدای رسا، با این قول پیامبر جمردم را مخاطب می‌ساخت:

((هرگز سخنان دروغین به من نسبت ندهید؛ هر که بر من افتراء نماید، در آتش جهنم می‌افتد)) [٧۶].

انزجار خویش را از دروغ و افتراء بر رسول، با این کلمات اظهار می‌فرمود:

((اگر از آسمان بیفتم (و تکه پاره شوم)، این را برای خودم بهتر می‌دانم از اینکه بر رسول الله جافتراء نمایم)) [٧٧].

[٧۳] ((تاریخ الخلفاء))، ص: ۱٧٩-۱٧۸. عین این روایت را شیعه نیز در کتابهایشان نقل کرده‌اند. ن، ک: ((سراغ حقیقت))، ص: ۳۵-۲۶. [٧۴] ((قره العینین))، ص: ۳۱ + ((نهج البلاغه))، ج: ۲ به نقل مولانا محمد عمر سربازی در ((سراغ حقیقت))، ص: ۱۰. [٧۵] فیض السلام، ((ترجمه و شرح نهج البلاغه))، جزء چهارم، ص: ٧۲۱. [٧۶] ((مسند احمد))، ج: ۱، ص: ۸۱ + ((جامع المسانید و السنن))، ج: ۱٧، ص: ۲۰۰ و ۲۳۰. [٧٧] همان کتاب.