اجتهاد، نص، واقع، مصلحت

فهرست کتاب

«سُخن ناشر»

«سُخن ناشر»

گفتگوها به انجام می‌رسد، گاهی در فضایی آرام و ساکت و در حدّ کمال و بارها بطور شدید و مجادله آمیز و به دور از همدیگر... تا در کنار موضوعی بُغرنج و پیچیده و حسّاس، یعنی نصّ، قرار بگیری. آنهم بویژه نصّی که الهی باشد و هیچگونه أثری از باطل در پس و پیش آن نباشد. آیا ممکن است که این نصّ، نازل به منزلة واقع، قرار گیرد و مصالح بندگان، در آن مُحقَّق شود؟

چگونه أمری ثابت نظیر «نص» می‌تواند متغیّری همچون «واقع» را در برگیرد و مصالح جدید و تازه را مُحقَّق سازد؟ و در زمانی که بشریّت، مُوظَّف به تطبیق نُصُوص إلهی بر وقایع زندگانی خود باشند، چگونه معانی و مقاصد نصّ الهی را خواهند فهمید؟

و آیا برای ادراکهای مختلف بشری، امکانپذیر است که فهم خود را از نصّ واحدی در مکان و زمان واحد، (تا چه رسد به مکانهای دور از هم و زمانهای متفاوت) یکسان سازند؟

به فرض آنکه برای فهم بشری، تفسیر نصّ الهی، امکانپذیر باشد، آیا این فهم، همان قداستی را که در نصّ الهی است، بدست می‌آورد؟

پس [در اینصورت] ، هر کدام از فهم‌های متعدّد بشری را تقدیس خواهیم کرد؟! و اگر به کارگیری عقل بشری در مسیر بررسی معانی نصوص و تبیین و توضیح مقاصد آن باشد، (که اصطلاحاً به آن اجتهاد گفته می‌شود)، در اینصورت آیا برای اجتهاد، بابی با قابلیّت گُشایش و انسداد، وجود دارد؟!.

شروط فتح و انسداد و اساس عملِ این دو کدام است؟!.

آیا گشودن باب اجتهاد برای عقول متنوّع و محدود بشری، مجالی گُسترده برای وُقوع در خطا، نمی‌گُشاید؟

در برابر خطای بشری نسبت به فهم نصوص، چه باید کرد؟ و چگونه بشر، اشتباهات ناشی از فهم و تفسیر را تصحیح خواهد نمود؟

انسداد باب اجتهاد (در صورتی که برای اجتهاد، بابی با این قابلیَّت، موجود باشد) جُز کنار نهادن عقل بشری و تعطیل نمودن آن، آنهم در حالتی که بشر، مخاطب اصلی أمر به تدبُّر و نهی از پیروی مجهولات است، به چه معنا است؟ ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤[محمد: ۲۴] . «آیا در قرآن تدبّر نمی‌کُنند یا اینکه بر دل‌هایشان، قفل‌ها زده‌اند». ﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٦[الإسراء: ۳۶] . «و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری، دنبال مکن که در پیشگاه خداوند، چشم و گوش و دل‌ها، همه مسؤولند».

پس با این گفتمان، همراه می‌شویم تا با پاسخ‌های متفکّرین بزرگ به این پرسش‌ها و دهها پرسش دیگر که در درون بسیاری از افراد، می‌گذرد، امّا به دلیل میل درونی و یا خوف و ترس، آن را ابراز نمی‌کنند، آشنا شویم.

وَالحمُدلله ربِّ الْعالـمين عَلی ما أَنعَم به علی الإنسانِ مِن نِعمَهَ العَقلِ وَ فَضلِه بِه عَلی سائرِ مَخلُوقاتِهِ.

***