«تعامُل مصلحتآمیز با نُصُوص»
زمانی که برای ما به روشنی و وضوح، تبیین شود که شریعت هیچگونه هدفی بجُز تأمین مصالح بندگان، ندارد و تمامی نُصُوص و اَحکامِ آن، تنها، به دنبال تحقیقِ آن مصالح به همراه دفع مفاسد هستند، حق ماست و بر ما واجب است تا با کُلّیة نُصُوص شریعت و أحکام آن، بر همین اساس، برخورد کُنیم. به گونهای که آنها را به صورت فهم مصلحتی، درک کنیم و تطبیق مصلحتی بدهیم و همچنین بعنوان معیار مصلحتی درنظر بگیریم. این تعامل مصلحتی با نصوص (که در این قسمت آن را قدری توضیح خواهم داد)، جانشین صحیحی برای فرضیّة تعارُض نص و مصلحت است همانطور که جانشینی برای فرضیة خالی بودنِ هر نص از مصلحت است و آن فرضیهای است که به تعامل ظاهری جامد با نصوص، کمک میکُند.