اجتهاد، نص، واقع، مصلحت

فهرست کتاب

۱- ملاک بودنِ نُصُوص در اندازه‌گیری مصالح

۱- ملاک بودنِ نُصُوص در اندازه‌گیری مصالح

هنگامیکه به نُصُوص، ایمان بیاوریم و عصمت آن‌ها را بپذیریم و در آراء و اجتهادات از آن‌ها نام ببریم و ایمان آوریم که تمامی نصوص، عدل و رحمت و مصلحت است. ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٧[الأنبیاء: ۱۰۷] . «و ما تو را به منزله رحمتی برای جهانیان فرستادیم». در این صورت راهی جُز اینکه نصوص را معیاری برای ضَبط و اندازه‌گیری مَصالِح مُعتبر و تعیین اندازة آن‌ها و تمییز مصلحت از مفسده و مصالح عظیم از مصالح کم اهمّیَّت و جُدا نمودنِ مفاسد بزرگ از مفاسد ساده قرار دهیم، نداریم. منظورم این نیست که نُصُوص، همواره، پاسُخهای مُفصَّل و مُعیَّن به تمامی مصالح و مفاسد و مراتبِ آن‌ها می‌دهند امّا معتقدم که نُصُوص، معیاری اساسی برای آن‌ها هستند و مجال برای اجتهاد آنی (لحظه‌ای) که مسائل و نیازهای جدید را می‌سنجد و تحوّلات را اندازه‌گیری می‌کُند و میان احتیاجات در پرتُو هدایت نُصُوص و ملاک بودنِ آن‌ها، ایجاد توازن می‌کُنَد، گسترده می‌شود و بطور مستمر، افزایش می‌یابد و هنگامیکه نصوص را معیاری مصلحتی در نظر بگیریم به خودیِ خود مقدار عظیمی از تعارُض میان نصّ و مصلحت را برطرف می‌کُنیم زیرا که ما در این هنگام با مصالح در پیوستگی و انسجام با نُصُوص، تعامُل داریم. امّا در صورتی که ما تنها بر اساس ذاتیات و آراء و احساسات و احتیاجات خود و مقتضیات زمان، حرکت کُنیم و مصالح را براساس آن‌ها و با قطع نظر از نصوص و ارزش و اقتضائاتِ آن‌ها، درنظر بگیریم، ناگُزیر تضادّی وسیع میان نصوص و آنچه که آن را مصلحت نامیده‌ایم بوجود آمده و در این هنگام، نصوص، شرقی و ما غربی می‌شویم.

نصوص به ما می‌آموزند که مصالح روحی گرانبهائی وجود دارد که در زندگانی انسان و سعادتِ دنیوی او، سودمند است همانند آنچه که خُداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ ٢٨[الرعد: ۲۸] . «آن‌ها که به خدا ایمان آورده و دل‌هاشان به یاد خدا آرام می‌گیرد (مردم) آگاه شوید که تنها یاد خُدا آرام بخشِ دل‌ها است». همچنین نصوص، ارزش مصالح اخلاقی را به ما آموخته و درمقام بیان و تشویق به آن ارزشها به حدّی که در اینجا مجال ذکر و تفصیل آن نیست، توضیح داده‌اند و این امری آشکار است.

امام ابن تیمیّه، هُشدار می‌دهد که برخی از کسانی که از مصالح سُخن می‌گویند در غفلت، به سر می‌برند. «عبادات باطنی و ظاهری از أنواع راههای معرفت به خُداوند متعال و ملائکه و کُتُبُ و رسولان الهی و أحوال قلوب و اعمال آن‌ها مانند محبّت و خشیت خُداوند و خالص نمودن دین برای او و توکُّل به خدا و امید به رحمت و خواست او و سایر انواع مصالح در دُنیا و آخرت است و اینچنین است دربارة آنچه که از وفاء بعهد وصلة رحم و حقوق بردگان و همسایگان و مسلمین نسبت به همدیگر و سایر موارد از انواع آن چیزهایی که بدان أمر و نهی نموده است به خاطر حفظ حالات نورانی و تهذیب أخلاق. و روشن است که این امر جُزئی از أجزاء مصالحی است که شریعت به همراه خود آورده است[۲۳] .

هنگامیکه پیامبر اکرمجنسبت به حرمت حقوق و مصالح اساسی مسلمین، هشدار می‌داد، فرمود: «كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ...»[۲۴] . وی مصلحتی را ذکر کرد که مردم، کم‌تر به آن توجُّه می‌کُنند و ارزش کمتری برای آن قائل می‌شوند که همان عِرض است. از این نصّ و سایر نُصُوص، فهمیده می‌شود که أَعراض مردُم به علَّت تمامی ارزشها و ویژگی‌های گرانبهای معنوی که در آن‌ها نهفته است، مصلحتی بزرگ و عظیم و مصون در احکام شرعی، بشُمار می‌رود. از این رو، هنگامیکه ما نُصُوص را معیاری برای تعیین مصالح و شناخت ارزش و مراتب آن‌ها قرار دهیم، دیدگاه ما نسبت به موضوعِ مصلحت، دگرگون شده و نسبت به حالتی که برأساس دیدگاه ذاتی و عُرفی به مصالح اکتفا کُنیم، تفاوت عمیق و جِدّی، خواهد داشت.

[۲۳] مجموع الفتاوی: ۳۲ / ۲۳۴، مکتبه المعارف رباط، بی‌تا. [۲۴] صحیح مسلم: کتابُ البرّ والصلة والآداب.