۱- مسأله روزه
رهبر سابق و مؤسّس دولت جدید تونس، حبیب بورقیبه، (که نمیدانیم خداوند او را به چه سرنوشتی دچار کرد) مُعتقد بود که روزه ماه رمضان، موجبِ تعطیلی کارها و ضعف در تولید میشود و در سال ۱۹۶۱، کارگران را به منظور حفاظت از تولیداتی که در خلال جهاد اکبر، وارد میشود به افطار دعوت نمود...». پس آیا روزه، حقیقتاً با مصلحتِ تولید و توسعة اقتصادی تعارُض دارد؟ شاید اوّلین چیزی که شایسته بود، انجام گیرد مطالعه و بررسی فَراگیر و دقیق دربارة حدود و میزان تأثیر مثبت یا منفی روزه بر تولید بود که صورت نگرفت. در نتیجه چنین ادّعایی، نیازمند یک أساس علمی صحیح بود.
حتّی به فرض آنکه برای ما به طریقی روشن شود که روزه، سبب نُقصان در تولید میشود، این سؤال مطرح میشود که آیا این نقیصه به خود روزه مربوط میشود یا به عادات و أفعال اشتباهی که در خلال روزه انجام میشوند در حالی که از ضروریّات و شروط شرعی روزه نمیباشند؟ پس اگر عُنصُر دوم (عادات و افعال) سببِ این نُقصان باشد، نَفسِ روزه نقشی نخواهد داشت و سزاوار است کسیکه دعوت به ترکِ روزه مینماید به تغییر آن عادات و اعمال سلبی، فرا بخواند و دعوت به تغییر آن عادات نسبت به دعوت مردم برای ترک یکی از ارکانِ دینِ خود (یعنی روزه) مقبولتر است.
علاوه بر این، آیا امکان استفاده از روزه در جهت گُسترش تولیدات و افزایش آنها نیست؟ بعنوان مثال، روزه، دو نوبت غذایی را که معمولاً در زمان انجام کار، واقع میشود، لغو میکُنَد که عبارتند از وعدة افطار و صُبحانه و روزه دراین دو وعدة زمانی، کارگران را بسوی انجام عمل میکشاند و آن زمانی است که میتوان برای انجام کار مفید و تولید بهرهبرداری کرد و بسیاری از کارگران را میبینیم که در مکانهای کار خود حاضر میشوند و پس از آن، اوقاتی را صرفِ خوردنِ افطار مینمایند. سپس زمانِ صبحانه فرا میرسد که زمانی وسیعتر (خواه بطور قانونی یا غیرقانونی) به خود اختصاص میدهد. در هر دو حالت، روزه، نیاز به تخصیص چنین زمانی را برطرف میکند و آن را در مسیرِ انجامِ کار، قرار میدهد.
همچنین روزه مانع مصرفِ دخانیات توسط مصرف کنندگانِ آن میشود و روشن است که استعمال دخانیات زمانی وسیع که گاهی بالغ بر یکساعت کامل از ساعاتِ کارِ در طول روز میشود، به خود اختصاص میدهد.
زمانیکه از مصرف دخانیات که در ماه رمضان متوقف میشود، سخن میگوئیم لازم است تا از استعمال دخانیات و ارتباط آن با تولید در غیر ماه رمضان نیز سخن بگوئیم. این بدان جهت است که برای هیچ پژوهشگر بیطرفی یا شخص تلاشگری در عرصة کار و تولید، ممکن نیست که از نقص عظیمی در تولید که ناشی از مصرف دخانیات است، خواه بطور مستقیم به صورت ضایع نمودن وقت توسّط مصرف کنندگان یا أشکال غیرمستقیم نظیر حالات جسمی و بدنی و صحَّتِ مصرف کنندگان، غفلت نماید. نمیدانم به چه علّت، آقای «حبیب بورقیبه» متوجّه این آفتِ واقعی که از آفات تولید و کار است نگردیده است؟!.
وی از آنچه که دیده و لمس و بوئیده میشود غفلت کرده و به آنچه که این خصوصیات را ندارد یعنی نه دیده میشود و نه لمس میشود و نه بوئیده، هشدار داده است!!.
با این وجود، با این فرضیه تا انتها، همراه میشویم و میگوئیم روزه در نُقصان تولیدات تأثیرگُذار است. گاهی افرادی را مییابیم که میگویند: نماز در وقت کار نیز موجبِ نقص در تولید میشود و با مصلحت تعارض دارد و به آن زیان میرساند... .
در اینجا، آنچه را که اندکی قبل، دربارة مفهوم صحیح مصلحت و وجوه مختلفی که در هر مصلحتی شایسته است مُلاحظه شود، بیان نمودم، متذکّر میگردم. اگر فرض کنیم که تولید ما در ماه رمضان به نُقصان کمّی مثلاً (۱۰%) برسد، پس، از روزه چه بهرهای میبریم؟ این أمر، ما را به تمامی فواید موجود یا مُمکنی که در روزه، وجود دارد، خواه از ناحیة روحی یا تربیتی یا سلامت جسمانی، ارجاع میدهد و در اینجا از ثمرة أُخروی روزه، چیزی نمیگویم. کتابهای فراوانی در گذشته و حال به بیان این فوائد و مصالح پرداختهاند و به همین جهت درصدد نیستم که در آنها بطور مختصر یا تفصیلی، غور نمایم. پس به اشاره و یادآوری نسبت به آن اکتفاء مینمایم. از این رو میگویم: هر انسان عاقلی که میخواهد از نقصان تولید ناشی از روزه، سخن بگوید، میباید تمامی فواید و مصالح مادّی یا معنوی کوتاه مدت یا بلندمدّتی که روزه برای او یا دیگری به همراه دارد، در ترازوی بررسی و تحلیل قرار دهد. در این صورت، بطور قطع، مُحاسبه و ارزیابی، مختلف خواهد بود.
حتّی در زمینة تولید، باید بدانیم که اگر روزه به معنای حقیقی خود، انجام شود، شخص روزهدار، اخلاص در عمل و پرهیز از غش و کذب و نیرنگ را میآموزد و روشن است که تمامی اینها به مصلحت تولید است و آثاری مُثبَت است که در طیّ سال یا طول عمر، ادامه پیدا میکُنَد. یکی از نکات جالب در این زمینه، داستانی است که یکی از خویشاوندان برای من تعریف کرد به این صورت که کارفرمایی اسپانیایی به کارگران غربی خود که روزه میگرفتند و نماز میخواندند، خوشامد میگُفت و آنها را به روزهداری تشویق میکرد و نسبت به فراهم نمودن خوراکِ افطار و سحری آنها عنایت مینمود زیرا از نظر جدّیّت در کار و امانتداری در آنها چیزهایی دیده بود که در مسلمانان لاأُبالی، یافت نمیشُد.