اجتهاد، نص، واقع، مصلحت

فهرست کتاب

۲- مسأله حجاب

۲- مسأله حجاب

امروزه برخلاف استعمال رایج قرآنی از حجاب، لباس پوشاننده‌ای قصد می‌شود که زن مُسلمان دیندار به گونه‌ای که تمامی بدن او غیر از صورت و دو کف دست را بپوشاند بر تن می‌کُند. و گاهی نیز از حجاب، پوشانیدن سر و مو (بطور خاص) اراده می‌شود. عدّه‌ای از اندیشمندان معاصر معتقدند که این پوشش، امروزه با مقتضیات دوران کنونی و جایگاه و منزلت زن و آزادی و حضور او در تمامی عرصه‌‌های زندگانی عمومی نظیر مدرسه و دانشگاه و کارگاه و اداره و سفر و تجارت، مُناسبتی ندارد و می‌پندارند که این حجاب، زن را به عقب رانده و مصالح او را دشوار و پیچیده، ساخته است. بار دیگر می‌گویم که من این مسأله را مورد مُناقشه قرار نمی‌دهم زیرا که تمام آن برای خواصّ و عوام، روشن است، امّا به مُناقشه‌ای مصلحتی، می‌پردازم. آیا نصوص و احکام مُتعلِّق به این موضوع با مصلحت، معارضه دارد؟ و آیا خودِ مسألة حجاب، خالی از مصلحت است؟

اگر از سخنان مُبهَم و شُعارهای تازه‌ای که جذّاب بنظر می‌رسند، بگذریم، هیچگونه مصلحتِ حقیقی برتر که حجاب، آن را به تعویق بیندازد یا از بین ببرد، نمی‌یابیم. تصوُّر می‌کُنم که واقعیت‌های زندگانی و مورد مُشاهده در تمامی جهان (جهان اسلام و غرب)، امروزه بزرگترین دلیل و مدرک برای ردّ تمامی ادّعاهایی است که حجاب را سلب می‌کُنند. بنابراین حجاب، نه تنها نشانة جهل و بی‌سوادی و پستی و عقب افتادگی نیست بلکه به خودیِ خود به نماد آزادی و دستیابی به حقوق و پایداری و تحمُّل سختی در راه حقّ است. و آن، حرکتی نمادین است که در روزگار گذشته، زمانی نبوده که جمیع مسلمانان آن را بعنوان أمری عادّی قبول کُنند و تسلیم آن شوند.

علاوه بر این، امروزه زنان مُحجَّبه در هر وضعیّتی از مراتب علم و عمل، دارای کفایت و شایستگی می‌باشند و تنها در مواضعی که از آن منع شده‌اند یا با کرامت و اخلاقیّات آن‌ها، سازگار نیست، حاضر نمی‌شوند. این در جوابِ آن ادّعاست که حجاب زن، موجبِ عقب ماندگی و تأخیر در پیشرفت و تفویتِ مصالح او است.

امّا از جنبة دیگر باید گفت که ارزش و مصلحت حجاب، امروزه، بیش ازهر زمان دیگر، نمایان می‌شود. در بیان این مطلب، باید گفت که زن امروزه دستخوش جریانی مُنفعل است که می‌خواهد زن و ارزش و نقش او در جسم آراسته و زینت یافته‌ای که در هر مکان به چشم می‌خورد، کمرنگ جلوه دهد. وزن در دامنه‌ای وسیع، خواه بفهمد یا نفهمد بخواهد یا نخواهد، در معرض فتنة جسم و لباس یا به تعبیر جامع قرآن، فتنة زیورو زینت قرار دارد و تمامی زینتها، بدانند یا ندانند، از جلوه‌های رسوم و آداب متداول است و بسیاری از این زنان که به شیوة امروزی زندگی می‌کُنند، هرگاه که وارد جامعه می‌شوند، در مُسابقه‌ای نمایشی در خیابان‌ها و ادارات و سواحل و گردشگاه‌ها و مدارس و دانشگاه‌ها و مناسبت‌ها و جشن‌ها هستند. و همانند کسیکه نفت بر روی آتش می‌ریزد تعداد بی‌شماری از مردان، فریفته و تحریک می‌شوند و مؤسّساتی تجاری و خبری و سیاحتی، این حرکت را بطور مستقیم یا غیرمُستقیم، تغذیه و پُشتیبانی می‌کُنَند و به این ترتیب، زن بعنوان اوّلین قُربانی این بی‌ثُباتی در گردابی فُرو می‌رود که کرامت و ارزش او، رو به زوال می‌رود و تمامی تلاش و اهتمام او از آن جهت که مقدار زیادی از وقت و مالِ او، صرف پرداختن به مسائل جسم و لباس و ظاهر می‌شود، به هدر می‌رود. در واقع، آنچه که امروزه زن را از ترقّی و آزادی و تحقیق و عمل، باز می‌دارد، حجاب نیست بلکه فرو رفتن در زیور و زینت است و اثبات تمامی این موارد نیازمند روایات مُتواتر یا اعترافات و شهادت‌های ویژه نیست، بلکه واقعیّتی پُر واضح است که هر کس آن را می‌‌داند و مُشاهده می‌‌کُند.

این واقعیَّتِ تلخی که زن را در کام خود فُرو کشیده است، آنهم فروکشیدنی که به واسطة آن زن از مقام کرامت انسانی به جسمانیت و ظواهر، سقوط می‌کُنَد، امروزه، پوشش اسلامی را که مانع از انحراف زن در پرتگاه مذکور و دلباختگی به جسم و اعضاء بدن یا لباس و زیور و زینت یا رنگ و عطر یا مُعاملات و روابط می‌شود، از دیدِ زن، به دور نگاه داشته است. امروزه پوشش جدّی که پوشاننده و عفیف و به اندازة لازم باشد، به منظور جلوگیری از لغزش و انحراف زن و کُمک به او برای بالا بُردنِ میزان ارزش و تلاش وی و بازگردانیدن کرامت و توازن او، أمری ضروری بنظر می‌رسد و در حقیقت، مصلحت، همین است.