فاطمه زهرا از خود دفاع می کند

فهرست کتاب

علی س برای خواستگاری فاطمهل‌ می‌رود

علی س برای خواستگاری فاطمهل‌ می‌رود

هنگامی‌ که‌ حضرت‌ علی‌ س صداقت‌ و دلسوزی‌ شیخین‌ (ابوبکر و عمرب) را در ارشاد و راهنمایش‌ در مورد خواستگاری‌ کردن‌ از فاطمهل‌ مشاهده‌ کرد، با عجله‌ به‌ سوی‌ خانه‌ شتافت‌ و سر و صورتی‌ صفا داد و لباس‌های‌ تمیزتر پوشیده‌ و با ذکر و دعا به‌ سوی‌ منزل‌ پیامبر ج گام‌ نهاد.

علی‌ س سلام‌ کرده‌ و اجازه‌ ورود خواست‌، به‌ او اذن‌ ورود داده‌ شد، نزدیک‌ پیامبر ج رفت‌ و با حیا و شرم‌ عجیبی‌ نشست‌، از خجالتی‌ و حیای‌ فراوان‌، چهره‌اش‌ سرخ‌ شده‌ بود، سرش‌ را به‌ زیر انداخت‌ و ساکت‌ ماند، او نتوانست‌ چیزی‌ بگوید، تا اینکه‌ پیامبر ج پرسید:

«ای پسر ابوطالب‌! آیا به‌ خاطر نیازی آمده‌ای؟! خجالت‌ نکش‌! حرف‌ دلت‌ را بزن‌!»

علی‌ س لب‌ به‌ سخن‌ گشود:

یا رسول‌الله! پدر و مادرم‌ فدایت‌ باد! من‌ در منزل‌ شما بزرگ‌ شده‌ام‌، با مهرتان‌ پرورش‌ یافته‌ام‌، مهربان‌تر و نیکوتر از هر پدر و مادری در تربیتم‌ کوشش‌ نمودید، از فیض‌ وجودت‌ بهره‌ها برده‌ و هدایت‌ یافتم‌، ای رسول‌ خدا! سوگند به‌ پروردگار که‌ سرمایه‌ی دو سرایم‌ تویی.

(هرچند از مال‌ دنیا چیزی ندارم‌، اما با توکل‌ بر پروردگار که‌ وعده‌ی کمک‌ داده‌ است‌) تصمیم‌ به‌ ازدواج‌ گرفته‌ام‌ و...

(در این‌ لحظه‌ افزون‌ بر سرخ‌ رویی و شرم‌ و حیا، عرق‌ از صورت‌ و پیشانی علی س چکیدن‌ می‌گیرد و با گیر زبان‌ و آرام‌ و صدای خفیف‌ می‌گوید:)

اگر مصلحت‌ باشد و فاطمه‌ را به‌ عقدم‌ درآورید، سعادت‌ بزرگی‌ نصیبم‌ شده‌ است‌.

پیامبر ج خوشحال‌ شد و فرمودند: بگزار از فاطمه بپرسم... تا اینکه ازدواج صورت گرفت [۲۳].

[۲۳] الإصابة: ج‌۸، ص‌ ۱۵۸. طبقات‌ ابن‌سعد: ج‌۸، ص‌۲۰. أسدالغابة: ج‌۵، ص‌ ۳۶۴.