۷) مادر پدرش
فاطمهی مجاهده، که نمونهی بزرگی برای دختران مجاهد میباشد، نه تنها لحظهای پدرش را تنها نگذاشت، بلکه پس از وفات مادر عزیزش، به عنوان پشتیبان اصلی، و تکیهگاه پدرش به حساب میآمد که رنجها و اذیت و آزار قریشیان را از دل پدر میزدود و مانند مادری مهربان پدرش را حمایت و پشتیبانی کرده و دلداری میداد، به همین علّت به او لقب «اُم أبیها» دادند؛ یعنی مادر پدرش.
فاطمه به سبب علاقهی شدیدی که به رسول الله ج داشت، همیشه جانش را در کفهی اخلاص برای پاسداری از پیامبر عطوفت و مهربانی گذاشته بود.
حکایت اهانت «عقبه بن ابیمعیط» و انداختن اسلاء حیوانات را بر رسول الله ج و قرار فاطمهلو دفاع از پیامبر ج را نقل کردیم.
در جنگ اُحد نیز هنگامی که شایع شد رسول الله ج شهید شده، فاطمه دوان دوان خود را به اُحد رساند و پیامبر ج را نقش بر زمین یافت، در حالی که از صورت زیبایش خون میچکید، خون سرش فوران میکرد، علی س با عجله آب میآورد و فاطمه آن را میشُست، اما خون بند نمیآمد، نهایتاً فاطمه تکه حصیری را آتش زد و با خاکستر آن، زخم را پانسمان و باندپیچی کرد و خون را بند آورد.
فاطمه وقتی پیامبر را میدید که مورد اذیت و آزار واقع شده، دست و پای پدرش را میمالید و اشک میریخت و برای بابای عزیزش دعا میکرد.