فاطمهلدر پرتو احادیث رسول الله ج
تمامی کتابهای حدیث مسلمانان بابی را تحت عنوان «مناقب أهل بیت»به بیان فضایل و مناقب اهل بیت پیامبر ج بخصوص گل سرسبد اهل بیت، یعنی فاطمهی زهراءلاختصاص دادهاند و این نشان از محبّت و علاقهی اهل سنت و جماعت به اهل بیت پیامبر ج میباشد. ما در اینجا فقط به ذکر چند نمونه از آن احادیث بسنده میکنیم که مشت نمونهای از خروار است.
۱) ابن عبدالبرّ در مورد مناقب و فضایل سیدتنا فاطمهی زهراءلموارد فراوانی ذکر کرده که نشان از فضل و بزرگواری فاطمه ل دارد. او میگوید:
«هرگاه پیامبر ج از جهادی و یا از سفری برمیگشتند به مسجد تشریف برده و دو رکعت نماز میگزاردند، سپس به دیدن فاطمه رفته و بعد از آن نزد همسرانشان میرفتند» [۸۳].
۲) از دیگر فضایل مبارکی که فاطمهی زهراءلدارا بود اینکه پروردگار او را با کثرت طعام در منزلش اکرام میکرد و این نتیجهی صداقت و سخاوت و پاکی نفسش بود.
روایت کنند که یکی از همسایگان دو قرص نان و مقداری گوشت برایش فرستاد. حضرت فاطمهلنان و گوشت را در ظرفی قرار داده و روی آن را پوشانده و پسرش را به دنبال پیامبر ج برای خوردن از این نان و گوشت فرستاد. پیامبر ج تشریف آوردند و حضرت فاطمه لسفرهی غذا را جلوی پدرش پهن کردند. بقیهی داستان را از خود فاطمه لگوش کنید:
«سر ظرف را برداشتم، پُر شده بود از نان و گوشت، وقتی آن را نگاه کردم، متحیر شدم و فهمیدم که این برکت از طرف پروردگار است. پس شکر و سپاس او را به جای آوردم و بر رسولش درود فرستادم، و غذاها را جلوی رسول خدا ج گذاشتم.
هنگامی که پیامبر ج نیز به ظرف نگاه کرد، شکر پروردگار را به جای آورد و فرمود: «دخترم این همه را از کجا آوردی؟».
گفتم: بابا جان! اینها از طرف پروردگار است، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٍ ٣٧﴾: به راستی خدا هر کس را بخواهد رزق بیحد و حساب میبخشد.
رسول الله ج سپاس خدای را به جای آورده و فرمود: «دخترم! سپاس خدای را که تو را شبیه سرور زنان بنی اسرائیل (مریم) قرار داده است. وقتی پروردگار رزقی به او عنایت مینمود که دیگران از آن متعجب میشدند و سؤال میکردند، در جواب میگفت: ﴿مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٍ ٣٧﴾[آل عمران: ۳۷].
پیامبر ج علی، فاطمه، حسن، حسین و تمامی ازواج مطهرات از آن غذا خوردند تا سیر شدند، و هنوز هم ظرف پر از غذا بود. سپس فاطمه آن را بین همسایگان تقسیم نمود. و بدین شکل پروردگار در آن برکت و خیر فراوان قرار داد [۸۴].
۳) عن حذیفة س قال النبی ج :
«نزل مَلَك فبشرني أن فاطمة سيّدة نساء أهل الجنِّة» [۸۵].
حذیفه س گوید: پیامبر ج گفت:
«فرشتهای از آسمان فرود آمد مرا مژده داد که فاطمه دخترت، سرور زنان بهشتی است».
۴) عن أم المؤمنین عائشةلقالت: قال النبی ج لفاطمة:«أما ترضين أن تكوني سيدة نساء أهل الجنة أو نساء المؤمنين؟» [۸۶].
مادر مؤمنان عایشهی صدیقهلگوید: پیامبر ج به فاطمه گفت: آیا دوست داری و راضی میشوی اگر سرور زنان بهشت و یا زنان مؤمن باشی؟!
۵) عن عبدالله بن عباسب: قال: خَط رسول الله ج فی الأرض أربعة خطوط. قال:«هل تدرون ما هذا؟». فقالوا: الله ورسوله أعلم.
فقال:«أفضل نساء أهل الْجَنَّة: خديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمّد، وآسية بنت مزاحم امرأة فرعون ومريم بنت عمران» [۸۷].
عبدالله بن عباسبگوید: پیامبر ج چهار خط روی زمین کشید و فرمود: آیا میدانید اینها چیست؟ یاران گفتند: خداوند و رسولش بهتر میدانند.
آن حضرت فرمود: برترین زنان بهشتی عبارتند از: خدیجه دختر خویلد (همسر پیامبر)، فاطمه دختر محمد، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) و مریم دختر عمران (مادر عیسی)†.
۶) عن عائشة بنت طلحة عن عائشة أم المؤمنین قالت: «ما رأیت أحداً کان أشبه کلاماً وحدیثاً برسول الله ج من فاطمة، و کانت إذا دخلت علیه قام إلیها، فقَبِّلَهَا ورحَّب بها وکذلک کانت هی تصنع به» [۸۸].
عایشه دختر طلحه از ام المومنین عایشه صدیقهلنقل میکند که فرمود:
«أحدی را در کلام و گفتار (و در حدیث دیگری گوید در راه رفتن و نشست و برخاست) شبیه پیامبر ج ندیدم به جز فاطمه. وقتی به منزل میآمد پیامبر ج بلند میشد و به استقبالش میرفت، او را میبوسید و خوشآمدگویی میکرد، او نیز نسبت به پیامبر چنین بود».
۷) عن المسور بن مخرمة س أنَّ رسول الله ج قال:«فاطمة بضعةٌ منّي، فَمَن أغْضَبَها أغْضَبَني» [۸۹].
مسور بن مخرمه از پیامبر ج روایت میکند که آن حضرت ج فرمود: «فاطمه پارهی تن من است، هر کس او را به خشم آورد، مرا خشمگین کرده است».
۸) عن ابن زبیر عن رسول الله ج قال:«فاطمة بضعة مني، يُؤذيني ما آذاها ويُنصبُني ما اَنْصَبَها» [۹۰].
فاطمه پاره تن من است، آنچه او را بیازارد، مرا آزرده است و آنچه او را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده است.
۹) عن سعد بن أبی وقاص س قال: «لما نزلت هذه الآیة﴿تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ...﴾ دعا رسول الله ج علیاً وفاطمة وحسناً وحسیناً فقال:«اللّهُم هؤلاء أهل بيتي» [۹۱].
حضرت سعد بن ابی وقاص س یکی از عشرهی مبشره - گوید:
هنگامی که آیهی مباهله ﴿تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَكُمۡ...﴾ نازل شد، پیامبر ج علی، فاطمه، حسن، حسین را فرا خوانده و فرمود: پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند.
۱۰) عن أم المؤمنین عائشةلقالت:
«خرج النبی ج غداة وعلیه مرط مرحل من شعر أسود، فجاء الحسن بن علی فأدخله، ثم جاء الحسین فدخل معه، ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء علی فأدخله ثم قال:﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾ [۹۲].
مادر مؤمنان عایشهی صدیقهلگوید:
«یک روز صبح پیامبر ج از منزل خارج شد و گلیم منقش سیاه رنگ که از موی بافته شده بود بر دوش داشت، ناگهان حسن آمد، پیامبر ج او را زیر آن گلیم برد، سپس حسین آمد بعد از او فاطمه و سپس علی، همگی را داخل آن گلیم کرده و آنان را پوشاند، و فرمود: «پروردگار میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند...».
۱۱) عن عائشةلقالت:
«کنا -أزواج النبی ج - عنده فأقبلت فاطمة ما تخفی مشیتها من مشیة رسول الله ج فلما رآها قال: «مرحباً بابنتي». ثم أجلسها، ثم سارَّها، بکت بکاءً شدیداً، فلما رأى حُزنها سارَّها الثانیة، فإذا هی تضحک، فلما قام رسول الله ج سألتها: عمّا سارَّک؟ قالت: ما کنت لأفشی على رسول الله ج سِرَّه.
فلمَّا توفِّی قلت: عزمت علیک بما لی علیک من الحق لما أخبرتنی. قالت: أما الآن فنعم؛ أما حین سارَّ بی فیالأمر الأول فإنه أخبرنی:«أن جبريل كان يعارضني القرآن كل سنة مرَّة. وإنَّه عارضني به العام مَرَّتين، ولا أرى الأجل إلا قد اقترب، فاتِّقي اللهَ واصبري، فإني نعم السلف أنا لك». فبکیت. فلما رأى جزعی سارَّنی الثانیة قال:«يا فاطمة! ألا ترضين أن تكوني سيدة النساء أهل الجنة أو نساء المؤمنين؟»وفی الروایة: «فسارَّني فأخبرني أنه يُقبض في وجعه، فبكيت، ثم سارَّني فأخبرني أني أوّل أهل بيته أتبعه، فضحكت» [۹۳].
عایشهلمادر مؤمنان گوید:
ما همسران پیامبر ج در محضرش نشسته بودیم فاطمه -که راه رفتنش با راه رفتن پیامبر ج یکی بود- وارد شد، همین که پیامبر ج او را دید فرمود: دخترم! خوشآمدی، سپس او را کنار خویش نشاند و در گوش او چیزی گفت که فاطمه گریهی شدیدی سر داد. وقتی پیامبر ج ناراحتی فاطمه را مشاهده کرد دوباره او را نزد خود خوانده و در گوش او چیزی فرمود که سبب خوشحالی فاطمه شد. بعد از آن مجلس از فاطمه دلیل واقعه را پرسیدم، گفت: تا وقتی پیامبر ج در قید حیات است رازش را فاش نخواهم کرد. اما پس از رحلت پیامبر ج از واقعهی آن روز پرسیدم، جواب داد: در مرحلهی اول که مرا فرا خواند، فرمود: جبرییل هرساله یک بار برای دور قرآن نزدم میآمد، اما امسال دوبار آمده است، احساس میکنم اجلم نزدیک است. به همین علت گریه سر دادم. اما وقتی پیامبر ج شدت ناراحتی مرا دید دوباره به من گفت: ای فاطمه! آیا دوست داری سرور زنان اهل بهشت و یا زنان مؤمنین باشی؟ و در روایت دیگر آمده: «تو اولین فرد از اهل بیتم خواهی بود که به من ملحق میشوی. پس من خوشحال شدم».
۱۲) عن جمیع بن عُمَیر قال:
«دخلت مع عَمَّتی على عائشة فسألت أی الناس کان أحَبَّ إلى رسول الله ج ؟ قالت: فاطمة. فقیل: من الرجال؟ قالت: زوجها [۹۴].
جُمیع بن عُمیر (که یکی از تابعین است) گوید:
«همراه عمهام نزد عایشه رفتیم، از او سؤال کردم: محبوبترین فرد نزد پیامبر ج چه کسی بود؟ عایشه گفت: فاطمه. گفته شد: از میان مردان چه کسی؟ گفت: شوهر فاطمه (علی مرتضی)».
این حدیث نشان دهندهی انصاف و محبّت حضرت عایشهلبا حضرت فاطمه و علیبمیباشد، اگر هم این سؤال را از فاطمهلمیپرسیدند؛ جواب میداد: عایشه و پدرش.
این نشان از رابطهی نزدیک و صمیمی این عزیزان دارد، بر خلاف آنچه خیانتکاران تاریخ نوشتهاند و آنان را دشمن یکدیگر قرار دادهاند.
اگر نگاه دقیقی بر احادیث داشته باشیم، خواهیم دید که بسیاری از احادیثی که در فضل و بزرگی حضرت فاطمهلروایت شده، راوی آن عایشهی صدیقهل میباشد. اگر بین این دو بزرگوار محبّت و صمیمیت نمیبود، مگر عایشهل مجبور بود آن احادیث را که مقام فاطمهلرا بالاتر میبرد، نقل کند؟! بدون اینکه حضرت عایشه تحت فشار و اجباری باشد با کمال خرسندی میفرماید: «من کسی را در صداقت و راستی شبیه پیامبر ندیدم مگر فاطمه را. فاطمه در حرکت و سخن گفتنش و... کاملاً شبیه پیامبر ج بود و...».
به راستی بسیار عجیب است جز کوردلان و منافقان چه کسی از رابطهی نیک و صمیمی فاطمه و عایشهبضرر میبیند. پس به خاطر حفظ موقعیت خویش اجازه نمیدهند مردم جامعه از واقعیات آگاه شوند؛ چراکه پرده از دروغ و افترایشان برداشته میشود و بازارشان تعطیل خواهد شد. فلعنة الله على الکافرین والمشرکین والمنافقین والکاذبین.
۱۳) عن زید بن أرقم س قال: «أن رسول الله ج قال لعلی وفاطمة والحسن والحسین: «أنا حرب لمَن حارَبهم، وسلم لمن سالمهم» [۹۵].
زید پسر ارقم گوید: پیامبر ج به علی، فاطمه، حسن و حسین نگاه کرد و فرمود:
هر آن کس که با شما در جنگ باشد، با او در جنگم و هر آن کس که با شما از در صلح و آشتی در آید، من نیز با او در صلح و صفا خواهم بود.
[۸۳] نساء مبشّرات بالجنة: ص ۲۲۰. [۸۴] البدایة و النهایة: ج ۶، ص ۱۱۱. حیاة الصحابة: ج ۳، ص ۶۲۸. نساء مبشّرات بالجنة: ص ۲۲۱. شیخ آلبانی میگوید: این حدیث ضعیف است، و با وجود ضعیف بودن آن، متنش هم درست نیست (تصحیحکننده). [۸۵] مستدرک حاکم: ج ۳، ص ۱۵۱. سیر اعلام النبلاء: ج ۲، ص ۱۲۳. نساء مبشّرات بالجنة: ص ۲۲۷ و... [۸۶] بخاری در «علامات النبوّة» و مسلم در «فی الفضائل». [۸۷] مسند احمد: ج ۱، ص ۲۹۳ و مستدرک حاکم: ج ۳، ص ۱۶۰. [۸۸] ابو داود: ح ۵۲۱۷ - ترمذی: ح ۲۸۷۱. مستدرک حاکم: ج ۳، ص ۱۵۴ و... [۸۹] بخاری: ح ۳۷۶۷. مسلم: ح ۲۴۴۹. ابوداود: ح ۲۰۷۱. ترمذی: ح ۳۸۶۹. ابن ماجه: ح ۱۹۹۸. احمد: ح ۲۰۷۱. [۹۰] مستدرک حاکم: ج ۳، ص ۱۵۹. مسند احمد: ج ۴، ص ۵. ترمذی: ج ۲، ص ۳۱۹ و منابع سابق. [۹۱] مسلم: ح ۲۴۰۴. ترمذی: ج ۲۹۹۹. [۹۲] مسلم: ح ۲۴۲۴. ابوداود: ح ۴۰۳۲. ترمذی: ح ۳۸۷۱. مسند احمد: ج ۶، ص ۱۶۲. [۹۳] بخاری: ح ۶۲۸۵. مسلم: ح ۲۴۵۰. ابن ماجه: ح ۱۶۲۱. [۹۴] ترمذی: ح ۳۸۷۴. شیخ آلبانی گفته است که این حدیث ضعیف و منکر است. (تصحیح کننده) [۹۵] ترمذی: ح ۳۸۷۰. ابن ماجه: ح ۱۴۵. مسند احمد: ج ۲، ص ۴۴۲. شیخ آلبانی گفته است که این حدیث ضعیف است. (تصحیح کننده)