فاطمه زهرا از خود دفاع می کند

فهرست کتاب

فرزندانی مبارک‌

فرزندانی مبارک‌

پس‌ از گذشت‌ یک‌ سال‌ از ازدواج‌ مبارک‌ و میمون‌ علی‌ و فاطمه‌ب، این‌ دو جوان‌ محبوب‌ پیامبر ج ، پروردگار توانا فرزندی‌ به‌ آنان‌ عنایت‌ فرمود که‌ بیشتر از خودشان‌ مایه‌ی‌ خوشحالی‌ و خرسندی‌ رسول‌ الله ج بود.

در زمان‌ بارداری‌ فاطمه‌، روزی‌ مادر «فضل» لهمسر حضرت‌ عباس‌ س نزد پیامبر ج آمد و گفت‌:

«در خواب‌ دیدم‌ که‌ یکی از اعضای بدن‌ مبارکت‌ در منزل‌ ما، نزد من‌ است».

پیامبر ج فرمود:

خواب‌ مبارکی است‌، حمل‌ فاطمه‌، پسری است‌ که‌ تو به‌ او شیر می‌دهی.

بالأخره‌ انتظار علی‌ و فاطمه‌ببه‌ پایان‌ رسید و در شعبان [۴۲]، و یا نیمه‌ی‌ اول‌ رمضان‌ المبارک‌ [۴۳]سال‌ سوم‌ هجری‌، پروردگار توانا به‌ آنان‌ پسری‌ عطا فرمود که‌ نیکویی‌ و زیبایی‌ صورت‌ و سیمایش‌ از همان‌ لحظات‌ اول‌ هویدا بود.

فردی‌ با عجله‌ این‌ مژده‌ را به‌ پیامبر ج رساند، آن‌حضرت‌ که‌ مدت‌ها منتظر وضع‌ حَمل‌ پاره‌ی‌ تن‌ خویش‌ بود، از شنیدن‌ این‌ خبر بسیار خوشحال‌ شد. این‌ خوشحالی‌ تنها به‌ اهل‌ بیت‌ خلاصه‌ نمی‌شد، بلکه‌ تمامی‌ مسلمانان‌ مدینه‌، همان‌ اصحابی‌ که‌ خود را در غم‌ و شادی‌ مرشد و استادشان‌ شریک‌ می‌دانستند، همگی‌ مسرور و خرسند بودند از تولد «سبط» رسول‌ الله ج .

پیامبر ج بی‌درنگ‌ به‌ سوی‌ منزل‌ فاطمهل‌ شتافت‌ و پس‌ از اطلاع‌ از سلامتی‌ فاطمه‌ و تبریک‌ و تهنیت‌ به‌ او فرمود: فرزندم‌ کجاست‌؟!

نوزاد را برای‌ پیامبر ج آوردند، او را بغل‌ کرده‌ و در گوش‌ راستش‌ اذان‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفتند، سپس‌ پرسیدند:

چه‌ اسمی برایش‌ انتخاب‌ کرده‌اید؟ حضرت‌ علی‌ س جواب‌ داد: «حرب».

پیامبر ج فرمود: نه‌! این‌ نام‌ زیبا نیست‌، «حسن» برای این‌ طفل‌ مناسب‌ است‌ (به‌ خاطر حُسن‌ و زیبایی ظاهر و باطنش‌).

ظاهراً این‌ اولین‌ فرزند اهل‌ بیت‌ رسول‌ الله ج پس‌ از بعثت‌ آن‌ حضرت‌ ج بوده‌ است‌، به‌ خاطر همین‌ رسول‌ اکرم‌ ج در شب‌ هفتم‌ جلسه‌ی «عقیقه» [۴۴]برپا کردند، گوسفندی‌ ذبح‌ کرده‌، اصحاب‌ و یارانش‌ را دعوت‌ کردند، موی‌ سر نوزاد را تراشیده‌، هم‌وزن‌ آن‌ نقره‌ به‌ فقرا صدقه‌ نمودند، و شخصاً او را «تحنیک» [۴۵] کرده‌ و نامش‌ را «حسن» گذاشتند [۴۶].

بعد از گذشت‌ یک‌ سال‌ از عمر «حسن» خداوند دومین‌ فرزند را نیز به‌ علی‌ و فاطمه‌بعطا فرمود. این‌ نوزاد نیز پسری‌ بود که‌ در شعبان‌ سال‌ چهارم‌ هجری‌ به‌ دنیا آمد، دقیقاً همان‌ کارهایی‌ که‌ پیامبر ج برای «حسن» انجام‌ داده‌ بود، مانند دادن‌ عقیقه‌، دعوت‌ صحابه‌، تراشیدن‌ موی‌ سر و صدقه‌ی‌ نقره‌ی‌ هم‌وزن‌ آن‌ و نام‌گذاری‌ و تحنیک‌، همگی‌ را برای‌ نوزاد جدید انجام‌ داده‌ و او را حسن‌ کوچک‌ نامید؛ «حُسین» اسم‌ مصغّر «حسن» است‌ به‌ همین‌ جهت‌ آنان‌ را «حَسَنَین» می‌گویند.

این‌ دو پسر به‌ محبوب‌ترین‌ فرزندان‌ رسول‌ الله ج تبدیل‌ شدند تا جایی‌ که‌ پیامبر ج فرمود:

«هُما ريحانتاي من‌ الدنيا»» [۴۷].

«این‌ دو خوش‌بویی و مایه‌ی خنکی چشم‌ و دلم‌ هستند در دنیا».

و فرمود:

«سيّدا شباب‌ أهل‌ الجنة»: «اینها سرور جوانان‌ بهشت‌اند».

محبت‌ فراوان‌ پیامبر ج نسبت‌ به‌ این‌ دو فرزندش‌ کاری‌ مبارک‌ بود که‌ به‌ سوی‌ رحمت‌ و مهربانی‌ آن‌ حضرت‌ ج اشاره‌ داشت‌.

اسامه‌ پسر زیدبگوید:

«شبی پیامبر ج از منزل‌ خارج‌ شد و چیزی در بغل‌ داشت‌، گفتم‌: یارسول‌ الله! این‌ چیست‌؟ چادر و رداء را کنار زد، دیدم‌ حسن‌ و حسین‌ را در بغل‌ دارد، فرمود: اینها فرزندان‌ من‌ و فرزندن‌ دخترم‌ هستند، پروردگارا! من‌ این‌ دو را بسیار دوست‌ دارم‌، پس‌ (به‌ لطف‌ خویش‌) اینها (حسن‌ و حسین‌ ) را و هر آن‌ کس‌ که‌ به‌ اینها محبّت‌ دارد، دوست‌ بدار! [۴۸].

فضایل‌ و مناقب «حسن» و «حسین» بسیار بیشتر از آن‌ است‌ که‌ در این‌ چند صفحه‌ ذکر شوند، به‌ یاری‌ پروردگار در آینده‌ی‌ نزدیک‌ در کتاب «اهل‌ بیت‌ را بیشتر بشناسیم» در مورد آنان‌ سخن‌ خواهیم‌ گفت‌.

فرزند سوم‌ حضرت‌ فاطمه «محسن» نام‌ داشت‌ که‌ بر اساس‌ تواریخ‌ صحیح‌ اسلامی‌ در همان‌ کودکی‌ فوت‌ کرده‌ است [۴۹]. بعضی‌ها نیز او را اصلاً از فرزندان‌ فاطمه‌ نمی‌دانند. گروهی‌ از اهل‌ تشیع‌ نیز او را آخرین‌ فرزند فاطمه‌ می‌دانند که‌ سقط‌ شده‌ است‌! البته‌ مصنفین‌ منصف‌ شیعه‌ نیز در مورد «مُحسن» زیاد بحث‌ نمی‌کنند و مثل‌ اینکه‌ این‌ نظریه‌ی‌ اهل‌ سنت‌ را بیشتر پسند دارند که «محسن» یا وجود خارجی‌ نداشته‌ و یا در همان‌ کودکی‌ فوت‌ کرده‌ است [۵۰].

فرزند سوم‌ حضرت‌ فاطمه‌ل، دختری‌ به‌ نام «زینب» بود که‌ در سال‌ پنجم‌ هجری‌ متولد شد، او پس‌ از رسیدن‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ با «عبدالله بن‌ جعفر بن‌ ابی‌طالب» س ازدواج‌ کرد [۵۱].

زینب ل‌ در حادثه‌ی‌ تلخ‌ و غم‌انگیز «کربلا» برادر بزرگوارش‌، حضرت‌ حسین‌ س و یارانش‌ را همراهی‌ می‌کرد؛ و برای‌ آنان‌ بسان‌ مادری‌ دلسوز بود، او بعد از شهادت‌ خونین‌ حضرت‌ حسین‌ س و یارانش‌، در کاروان‌ کودکان‌ و خانواده‌ی‌ امام‌ حسین‌ به‌ دمشق‌ رفت‌.

وی‌ در تاریخ‌ زنان‌ اسلام‌، استقامت‌ و صلابتی‌ از خویش‌ به‌ ثبت‌ رسانده‌ است‌ که‌ نمونه‌ی‌ آن‌ در تاریخ‌ نایاب‌ است‌.

زینب‌ که‌ درس‌ مبارزه‌ و سخنوری‌ را از مادرش‌ (فاطمه‌ی‌ زهرا) فرا گرفته‌ بود پس‌ از واقعه‌ی‌ کربلا وظیفه‌ی‌ ابلاغ‌ پیام‌ خون‌ شهدا را بر عهده‌ گرفت‌ و با رشادتی‌ شگفت‌آور به‌ افشاگری‌ علیه‌ رژیم‌ یزید پرداخت [۵۲].

فرزند چهارم‌ این‌ دو بزرگوار (علی‌ و فاطمهب‌)، «اُم‌کلثوم» بود. او در سال‌ هفتم‌ هجری‌ در مدینه‌ی‌ منوّره‌ به‌ دنیا آمد و پیامبر ج نام‌ او را «اُم‌کلثوم» گذاشت‌. او در سال‌ ۶۲ هجری‌ در مصر وفات‌ یافته‌ و همانجا مدفون‌ است [۵۳].

اُم‌کلثوم‌ در دوران‌ کودکی‌ با حضرت‌ عمر س ازدواج‌ کرده‌ و از ایشان‌ صاحب‌ دو فرزند به‌ نام‌های «زید» و «رقیه» است‌. (در مورد ازدواج‌ حضرت‌ عمر س و اُم‌ کلثوم‌، در بخش‌ آخر سخن‌ خواهیم‌ گفت‌).

[۴۲] نساء مبشّرات‌ بالجنة: ص‌ ۲۱۶. [۴۳] کامل‌ ابن‌ اثیر: ج‌ ۲۰، ص‌ ۱۴۱ و دیگران‌. [۴۴] عقیقه‌: گوسفندی‌ که‌ روز هفتم‌ تولد نوزاد، هنگام‌ تراشیدن‌ موی‌ سر او، ذبح‌ می‌کنند و قسمتی‌ از آن‌ را بین‌ فقرا توزیع‌ نموده‌ و قسمتی‌ را به‌ عنوان‌ غذا درست‌ می‌کنند و جلسه‌ می‌گیرند، معمولاً در همین‌ جلسه‌ نوزاد نام‌ گذاری‌ و ختنه‌ می‌شود. [۴۵] شیرین‌ کردن‌ دهان‌ نوزاد در هنگام‌ نام‌ گذاری‌. [۴۶] نساء حول‌ الرسول‌، محمد قطب‌: ص‌ ۴۳۰ و نساء مبشّرات‌ بالجنة: ص‌ ۲۱۶. [۴۷] بخاری‌، ترمذی‌ و احمد آن‌ را روایت‌ کرده‌اند. [۴۸] ترمذی‌ آن‌ را روایت‌ کرده‌ است‌. سیر اعلام‌ النبلاء: ج‌۳، ص‌ ۲۵۱. [۴۹] نساء حول‌ الرسول‌، محمد قطب‌: ص‌ ۴۳۰، کامل‌ ابن‌ اثیر: ج‌۳، ص‌۳۹۷. [۵۰] زندگانی‌ فاطمه‌ زهرا، قاسم‌ نصیرپور: ص‌ ۵۷. [۵۱] نساء مبشّرات‌ بالجنة: ص‌ ۲۱۷ و نساء حول‌ الرسول‌، محمد قطب‌: ص‌ ۴۳۱. [۵۲] زندگانی‌ فاطمه‌ زهرا، نصیرپور: ص‌ ۵۸. [۵۳] سیدتنا فاطمة‌ الزهراء، محمد عقیل‌ زاده‌: ص‌ ۲۴۰.