۱۶) زُهد و ورع
فاطمهلبه خوبی بیوفایی و پستی دنیا را درک کرده و آفات آن را شناخته بود، به همین علّت کاملاً از آن روی گردان بود و جز به قدر ضرورت و رفع نیاز به متاع دنیوی توجهی نداشت.
جهیزیهی او در وقت ازدواج و وضعیت منزلش پس از آن، شاهد بزرگی بر این قضیه میباشد.
روزی پیامبر ج نزد فاطمه لآمد، به محض ورود رسولالله ج ، فاطمه گردن بند طلاییاش را از گردن کشید و در دستانش بود، متوجه شد که پیامبر ج آن را نگاه میکند عرض کرد: این هدیهی ابوالحسن (شوهرم) میباشد.
پیامبر ج فرمود: ای فاطمه! آیا دوست داری مردم بگویند این فاطمه دختر محمد است که زنجیری از آتش در گردن دارد؟! سپس تشریف برد.
فاطمه پس از شنیدن این هشدار، زنجیر طلایی را فروخته و با آن غلامی خرید و در راه خدا آزاد کرد.
وقتی خبر این واقعه به رسول الله ج رسید، الله اکبر گفته فرمودند:
«الحمدلله الذي نجَّى فاطمة من النار» [۹۷].
سپاس خدای را که فاطمه را از آتش نجات داد.
این اقدام فاطمه نشانهی زُهد و ورع اوست. او زاهد و وارعه و مُحب الله است. چطور زاهد و وارع نباشد؟! مگر دختر سید زاهدان و وارعان نیست؟! مگر او دختر کسی نیست که در وقت قدرت و تسلّط بر تمام خزانههای حجاز، از دنیا و متعلّقاتش روی گرداند! مگر او دختر همان محمدی نیست که قریشیان حاضر شدند تمام اموال و داراییشان را در اختیارش بگذارند، تا دست از دعوتش بکشد، اما نپذیرفت؟!
مگر دختر همان محمدی نیست که با وجود توانایی استفاده از بیت المال، نان جو میخورد و بر حصیری میخوابید؟!
آری! فاطمهلبه دنبال زیورآلات دنیوی و کاخهای ناپایدار نبود (مانند اکثریت زنان امروزی!) بلکه دنبال رضایت پروردگار و کسب خشنودی او بود.
[۹۷] سنن نسایی و مسند احمد.