فاطمهلدر پرتو آیات قرآن
۱- ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾[الأحزاب:۳۳]. «خداوند قطعاً میخواهد پلیدی را از شما اهل بیت (پیغمبر) دور کند و شما را کاملاً پاک سازد».
یکی از افرادی که این آیهی مبارکه در شأن او نازل شده، فاطمهی زهراءلمیباشد. این افتخار بزرگ شامل حال او نیز هست که پروردگار اعلام فرموده که قصد دارد، پلیدی شرک، شیطان، شک و معاصی را از آنان بزداید.
أم سلمهلگوید:
«هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر ج را دیدم که با پارچهای علی، فاطمه، حسن و حسین را پوشید و فرمود: «پروردگارا! اینها اهل بیت من هستند، پلیدی و زشتی گناهان را از آنان دور کن و آنها را کاملاً پاک فرما» [۷۷].
انس بن مالک س گوید:
پیامبر ج شش ماه متوالی هنگامی که برای نماز فجر تشریف میبردند، از جلو خانه فاطمه گذشته و میفرمودند: نماز! نماز! ای اهل بیت ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣﴾ [۷۸].
۲- ﴿وَيُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡكِينٗا وَيَتِيمٗا وَأَسِيرًا ٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُكُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا ٩﴾[الإنسان: ۸-۹].
«و خوراك میدادند به بينوا و يتيم و اسير، به خاطر دوست داشت خدا. (به زبان حال، بديشان میگويند:) ما شما را تنها به خاطر ذات خدا خوراك میدهيم، و از شما پاداش و سپاسگزاری نمیخواهيم».
این آیه نیز از جملهی آیات قرآن مجید است که مفسران نزول آن را در شأن فاطمه و علیبمیدانند.
گویند: حسن و حسینب بیمار شدند، پیامبر ج به همراه جمعی از یارانش به عیادت آنان رفت، و به علی و فاطمهب فرمود: چه خوب است برای شفای فرزندانتان نذری بکنید. آن گاه علی و فاطمهبنذر کردند که اگر حسن و حسین سلامتی خویش را باز یابند، سه روز روزه بگیرند. هنگامی که آن دو بزرگوار سلامتی خود را باز یافتند، علی و فاطمه به نذر خویش عمل کردند، اما در خانه چیزی برای افطار وجود نداشت، از این رو حضرت علی س از شمعون یهودی مقداری جو به اندازهی سه صاع (یعنی تقریباً ۹ کیلو) قرض گرفت. حضرت فاطمهلجوها را دستاس نمود و با یک صاع برای تمامی افراد خانواده نان تازه پخت و بر سر سفرهی افطار نهاد. هنگامی که آمادهی افطار شدند، ندای سائلی برخاست: سلام و درود خداوند بر شما باد ای خاندان پیامبر! مسکینی از مساکین مسلمینم، به من غذا بدهید، خداوند شما را از غذای بهشتی نصیب فرماید. آنان که در ایثار و از خود گذشتگی الگوی جامعه بودند، سریعاً نان افطار خویش را ایثار کردند و خود با آب افطار کرده و با شکم گرسنه به خواب رفتند.
فردای آن شب نیز روزه گرفتند و چون شب فرا رسید، نان افطارشان در سفره نهاده شد، یتیمی به در خانه آمد و باز به همان ترتیب همگی غذای خود را به یتیم ایثار کردند. و آن شب نیز با آب افطار کرده و خود گرسنه ماندند.
روز سوّم را هم روزه گرفتند و هنگام افطار، اسیری تقاضای کمک کرد و برای بار سوّم آنچه در سفره بود به آن اسیر ایثار کردند.
صبح روز چهارم حضرت علی س دست دو پسر خویش را گرفته و آنان را نزد پیامبر ج برد. رسول خدا ج حسن و حسین را دید که از گرسنگی چون مرغکانی میلرزیدند. سپس از جا برخاست و به همراه آنان به منزل حضرت فاطمهل آمد. دید که حضرت زهراءلدر محراب به عبادت مشغول است در حالی که از شدت گرسنگی شکم وی به پشت چسبیده و چشمانش در گودی نشسته است.
منظرهی تأثرآوری بود. رسول خدا ج افسرده خاطر شد، در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: این هدیه را بگیر! خدای تعالی به داشتن چنین اهل بیتی به تو تهنیت گفته است. سپس سورهی «انسان» (دهر) را بر پیامبر ج خواند [۷۹].
البته این آیه در مورد تمام انسانهایی که همانند علی و فاطمه به خاطر کسب رضای پروردگار به مستمندان جامعه خدمت میکنند، صدق میکند و درسی است برای پسر و دخترهای رهبران و مسئوولان حکومتی که به خاطر سیری فقراء و رسیدگی به مستمندان، خود در سختی و گرسنگی به سر ببرند. آیا مسئوولان ما همانند علی و فاطمی عمل و کنند و علوی و فاطمی میاندیشند؟!
۳- ﴿إِنَّآ أَعۡطَيۡنَٰكَ ٱلۡكَوۡثَرَ ١ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ ٣﴾[سورة الکوثر].
ما به تو خیر و خوبی بینهایت و فراوانی را عطا کردهایم. حال که چنین است تنها برای پروردگار خود نماز بخوان و قربانی کن. بدون شک، دشمن کینهتوز تو بیخیر و برکت و بینام و نشان خواهد بود.
این بار نه یک آیه، بلکه یک سوره در شأن و منزلت حضرت فاطمهلبیان شده است. مفسران گویند: هنگامی که «قاسم» پسر پیامبر ج فوت کرد، «عاص بن وائل» که از دشمنان پیامبر ج بود، گفت: او را بگذارید! او مردی «ابتر» و بدون نسل است؛ چراکه همین که بمیرد، نامش محو خواهد شد! (چون فرزند پسری ندارد). مردم جاهلیت اینگونه تصوّر میکردند که تنها پسر وارث خواهد شد و دختران را به شمار نمیآوردند و از نسل خود نمیدانستند، به همین علت آنان فکر میکردند، محمد ج نیز چون پسر ندارد، بدون نسل است.
در پاسخ به این یاوهگوییهای مشرکان و دشمنان که دل پیامبر ج را میآزردند، خداوند منّان سورهی «کوثر» را بر رسولش نازل فرمود ، پیامبر ج امت عظیمی را دارد که همگی عاشق اویند و تا قیام قیامت نامش را ورد زبان خواهند کرد، پیامبر ج حوض کوثر را دارد که بر سر آن عاشقان را پذیرایی میکند، پیامبر ج ...
پیامبر ج ابتر و دم بریده و بدون نسل نیست، بلکه شمایید ای دشمنان خدا و رسول! که پس از هلاکت نامتان از صفحهی تاریخ محو خواهید شد. شمایید که ثروت و دارایی و اولادتان نیز به کارتان نمیآیند، و نامی از شما نمیماند مگر برای نفرین و عبرت کافران و مشرکان دیگر [۸۰].
مفسران، کوثر را به نهر کوثر در بهشت، خیر کثیر در دنیا و آخرت، کثرت و زیادی پیروان پیامبر ج ، شفاعت و... تفسیر کردهاند. هر چند همهی این معانی درست است و با هم منافاتی ندارد، زیرا قرآن دارای معانی مختلفی است، اما گروهی نیز کوثر را به زیادتی نسل رسول خدا ج از فرزندان فاطمه زهراءلتفسیر کردهاند، جمعیت فراوانی که به شمار نیایند. و در عوض این، دشمن پیامبر ج است که دمبریده و فاقد نسل است. و این خبری است که خداوند از نسل آیندگان دشمن پیامبر ج بیان فرمود.
باید نگریست که چگونه فرزندان پیامبر ج از فاطمهی زهراءلتنها دختر بازمانده از او، زیاد گشتهاند به گونهای که تعداد سادات یعنی کسانی که امروزه در جهان اسلام نسبشان به پیامبر ج میرسد، بس زیاد و افزون است. و آیا از هیچ کس بدینگونه نسلی انبوه بر جای مانده است؟! آن هم نسلی که هر لحظه به لطف خداوند بیشتر میشوند! و این در حالی است که به گواهی تمامی مورّخان هیچ یک از فرزندان رسول خدا ج و فرزندان آنها زنده نماندند و از آنان نسلی پا نگرفت، بلکه تنها فاطمهی زهراءلبود که پس از رسول خدا ج مدتی هر چند کوتاه، زیست و از پی او فرزندانش بازماندگان و یادگاران رسولالله ج زیاد شدند، و این است نسل کثیری که خداوند به وجود برکت فاطمهلبه رسول خدا ج عنایت فرمود [۸۱].
شیخ التفسیر، امام فخر رازی در تفسیر سورهی کوثر میگوید:
«کوثر به معنای اولاد پیامبر ج است؛ چه این سوره در پاسخ کسانی نازل شد که نداشتن فرزند را بر آنحضرت ج عیب گرفتند. معنای کوثر این است که خداوند به پیامبر ج نسلی عطا میکند که در طول زمان باقی خواهد ماند. بنگر چه بسیار از اهل بیت پیامبر ج که کشته شدند، باز هم جهان از آنان پُر است ولی کسی از بنی اُمیه باقی نمانده، پس بنگر چه اندیشوران و علمای بزرگی چون «باقر»، «صادق»، «کاظم» و «رضا» و امثال آن از نسل پیامبر ج برخاستند» [۸۲].
[۷۷] ترمذی، کتاب المناقب، الدرّ المنثور، ج ۶، ص ۶۰۴. [۷۸] تفسیر ابن کثیر و الدر المنثور در ذیل آیه ۳۳. [۷۹] زندگانی فاطمه زهراء، نصیرپور، ص ۱۲۴. اسباب النزول واحدی، ص ۲۹۶ و الدر المنثور: ج ۶، ص ۲۹۹ و... [۸۰] صفوة التفاسیر، ج ۳ سوره کوثر. [۸۱] زندگانی فاطمه زهراء، نصیرپور، ص ۱۲۰. [۸۲] تفسیر کبیر: ج ۳۲، ص ۱۲۴.