فاطمه زهرا از خود دفاع می کند

فهرست کتاب

فاطمه‌ و بعثت‌ پیامبر ج

فاطمه‌ و بعثت‌ پیامبر ج

هنوز پنج‌ سال‌ کامل‌ از عمر فاطمه‌ی‌ زهرالنگذشته‌ بود، که‌ می‌دید پدرش‌ خلوت‌گزینی‌ و عبادت‌ در غار حراء را بسیار دوست‌ دارد، تا اینکه‌ سرانجام‌ فرشته‌ی‌ الهی‌ با این‌ آیات‌ او را به‌ پیامبری‌ مژده‌ داد:

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّكَ ٱلۡأَكۡرَمُ ٣ ٱلَّذِي عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ يَعۡلَمۡ ٥[العلق: ۱-۵‌].

«(ای محمد! بخوان‌ چيزی را كه‌ به‌ تو وحی می‌شود، آن‌ را بياغاز و) بخوان‌ با نام‌ پروردگارت‌ آنكه‌ (همه‌ی جهان‌ را) آفريده‌ است‌. انسان‌ را از خون‌ بسته‌ آفريده‌ است‌. بخوان‌! پروردگار تو بزرگوارتر و بخشنده‌تر است‌. همان‌ خدايی كه‌ به‌ وسيله‌ی قلم‌. انسان‌ را تعليم‌ داد، و چيزها به‌ او آموخت‌. بدو چيزهايی را آموخت‌ كه‌ نمی‌دانست»‌.

پیامبر ج با عجله‌ و با حالتی‌ دگرگون‌ به‌ منزل‌ برمی‌گردد، همان‌ منزلی‌ که‌ فاطمه‌ در آنجا منتظر برگشتن‌ بابای‌ مهربانش‌ است‌ تا در آغوش‌ او بپرد و سر و صورتش‌ را بوسه‌ بزند، چهره‌ی‌ پدر کاملاً متغیر شده‌ و مطلب‌ عجیبی‌ می‌گوید و آن‌ اینکه‌ پروردگار او را برای‌ راهنمایی‌ و نجات‌ جامعه‌ی‌ بشریت‌ مبعوث‌ کرده‌ است‌، و او را شاهد و بشارت‌ دهنده‌ی‌ بهشت‌ و ترساننده‌ از جهنّم‌، دعوت‌ کننده‌ به‌ سوی «الله» قرار داده‌ تا جایی‌ که‌ مانند چراغی‌ نور دهنده‌ بر سر راه‌ انسان‌ها واقع‌ شده‌ است‌.

باز هم‌ فرشته‌ی‌ وحی‌ آمد، این‌ بار در منزل‌ و در حالی‌ که‌ خدیجه‌ و فاطمهب‌ این‌ همسر و فرزند دلسوز همچون‌ پروانه‌هایی‌ به‌ دورش‌ می‌چرخیدند؛

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَكۡثِرُ ٦ وَلِرَبِّكَ فَٱصۡبِرۡ ٧[المدثر:۱-۷].

«ای جامه‌ بر سر كشيده‌ (و در بستر خواب‌ آرميده‌!) برخيز و (مردمان‌ را از عذاب‌ خدا‌) بترسان‌! و تنها پروردگار خود را به‌ بزرگی و كبريايی بستای (و تنها او را بزرگ‌ شمار) و جامه‌ی خويش‌ را پاكيزه‌دار (و خويشتن‌ را از آلودگيها پاك‌ گردان‌) و از پليدی و پلشتی دوری كن‌. بذل‌ و بخشش‌ برای اين‌ مكن‌ كه‌ افزون‌طلبی كنی (بلكه‌ برای رضای خدا احسان‌ و صدقه‌ و بذل‌ و بخشش‌ كن‌) و برای (خشنودی و محض‌ رضای) پروردگارت‌ شكيبايی كن».

فاطمه‌ی‌ زهرالنظاره‌گر این‌ تحوّل‌ تاریخی‌ بزرگ‌ در زندگانی‌ پدرش‌ بود، همان‌ پدری‌ که‌ صاحب‌ مسئولیت‌ بزرگی‌ شد؛ مسئولیت‌ اُمتی‌ صاحب‌ رسالت‌ و قیادت‌، مسئولیت‌ فرهنگی‌ که‌ پایان‌ دهنده‌ی‌ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بود، مسئولیتی‌ جهانی‌ که‌ تربیت‌ نسل‌ انسانی‌ را بر دوش‌ داشت‌.

پس‌ فاطمه‌لباید در چنین‌ جوّی‌ رشد کند، و با این‌ فضای‌ جدید منزل‌ پدرش‌ بیاساید، همان‌ جوّ وحی‌ الهی‌، مسئولیت‌ سنگین‌ دعوت‌، و مقابله‌ با کفار و مشرکان‌ ظالم‌... او از این‌ به‌ بعد در گلستانی‌ به‌ سر می‌برد که‌ هر لحظه‌ آیات‌ قرآن‌ نازل‌ می‌شد، از همان‌ لحظات‌ اول‌ و در دوران‌ کودکی‌ قرآن‌ را تعلیم‌ می‌گرفت‌، او چیزهایی‌ را می‌آموخت‌ که‌ هیچ‌ نوجوانی‌ در مکه‌ و اطراف‌، از آن‌ بهره‌مند نبودند، او در مهد ایمان‌ رشد می‌یافت‌؛ رشدی‌ همراه‌ با کوشش‌ و اعتکاف‌، وقار و حیا، به‌ همین‌ علت‌ به‌ نَفْسی‌ آرام‌، قلبی‌ قوی‌، و درونی‌ زلال‌ و پاک‌، دست‌ یافت‌ که‌ غیر از ایمان‌ چیزی‌ را نمی‌شناخت‌ و چیزی‌ هم‌ غیر از ایمان‌ او را نمی‌شناخت‌! [۸].

در چنین‌ مدرسه‌ی‌ مبارکی‌ فاطمه‌ی‌ زهرا تعلیم‌ یافت‌، تعلیمی‌ که‌ با گذشت‌ سال‌ها او را به‌ شرافتی‌ رساند، که‌ کسی‌ هم‌ ردیفش‌ نبود، به‌ جایگاهی‌ برد که‌ برای‌ کسی‌ قابل‌ دست‌ یافتن‌ نبود، به‌ صفات‌ کریمه‌ و زیبایی‌های‌ اخلاقی‌ که‌ نه‌ تنها او را بین‌ دختران‌ قومش‌ ممتاز کرد، که‌ بر تمام‌ دختران‌ دنیا نیز برتری‌ داد.

[۸] صحابیات‌ حول‌ الرسول ج: ص‌ ۲۵۶.