مَهریهی سرور زنان بهشت
روز بعد، حضرت علی س دوباره نزد پیامبر ج رفته و در مورد نتیجهی پیشنهاد و نیز تاریخ عقد سؤال کرد.
پیامبر ج قبل از آن با فاطمهلدر مورد پیشنهاد علی مشورت نموده و نظر او را جویا شد و فرمود: آیا اجازه میدهی تو را به عقد علی در آورم؟
فاطمهلکه علی را از دوران کودکی میشناخت، جوانی که زیر نظر پیامبر ج تربیت یافته بود، جوان صادقی که در شب هجرت جان عزیزش را در کفهی اخلاص گذاشت و بزرگترین خدمت را به پیامبر ج نمود. آری! فاطمه خیلی خوب علی را میشناخت، چرا به این وصلت راضی نباشد؟! چگونه فاطمه از آن روی میگرداند؟! او به خاطر شرم و حیا ساکت ماند، و نمیتوانست خواست قلبیاش که رضایت به این پیوند بود را مطرح کند، اما حرکتی که ناشی از نارضایتی باشد، از خود بروز نداد.
پیامبر ج در سکوت پر صلابت فاطمهی زهرا رضایتش را دریافت و متوجه شد که به خاطر شرم و حیا لفظاً چیزی نمیگوید و گرنه بر انجام این کار تمایل قلبی دارد.
رسول الله ج با چهرهای نورانی و بشاش و با قلبی مسرور و خوشحال رو به علی کرد و فرمود:
آیا چیزی برای مراسم ازدواج و مهر همسرت داری؟
علی با صداقت تمام، خویشتن را نگریست و دریافت که جز محبّت الله و رسول الله ج چیزی در بساط ندارد، جواب داد: یا رسول الله! خودت وضعیت مرا میدانی، غیر از یک شتر ماده و شمشیرم، سرمایهای ندارم!
رسول الله ج فرمود: پس آن زرهی [۲۴]که از غنایم بدر به تو بخشیدیم! آن را چه کار کردی؟
علی جواب داد: هنوز آن را دارم.
پیامبر ج فرمود: پس برو همان را بفروش و پولش را بیاور تا مهر فاطمه قرار دهیم و اسباب عروسی مهیا نماییم.
علی جوان، شادان و خوشحال، زره جنگی را برداشته و به سوی بازار شتابان میرفت.
حضرت عثمان س که از ماجرا خبردار شده بود، فرصت را غنیمت شمرده و خواست، محبّت و علاقهاش را نسبت به علی و فاطمهب اظهار نماید و علی زاهد و فقیر را کمک کند، به همین علّت از عرضهی آن در بازار مدینه جلوگیری کرد و گفت: ای علی! من آن را به هر قیمتی از تو میخرم.
نهایتاً آن را با ۴۷۰ درهم از علی خریده و پس از معامله، دوباره همان زره را به عنوان هدیه به حضرت علی س پس داد.
این هم صحنهی دیگری از ارتباط صمیمی خلفای راشدین با همدیگر.
علی س پولها را به عنوان مَهر فاطمه تقدیم رسول الله ج نمود، پیامبر مقداری را به بلال حبشی (مؤذن رسولالله ج ) [۲۵]داد تا به بازار رفته و وسایل خوش بویی و تزیینی تهیه نماید، و مقداری را هم به اُم سلمه داد تا برای فاطمه وسایل عروسی را خریداری کند [۲۶].
(هر چند اُم سلمهلدر این هنگام در منزل پیامبر ج حضور داشته و رسول الله ج او را برای تهیهی جهیزیه به بازار فرستاده است، اما طبق نظر برخی از مورّخان او در این وقت همسر پیامبر ج نبوده و به خاطر رابطهی خویشاوندی و نیز علاقهی شدید به رسول الله ج به منزل آنان رفت و آمد میکرد، ایشان در سال چهارم هجری پس از شهادت شوهرش (ابوسلمه بن عبدالاسد) به عقد پیامبر ج در آمد و راهی منزل پیامبر شد، در حالی که مراسم عقد و عروسی فاطمه و علیبسال دوم هجری برگزار شده است).
این مقدار مَهریه که حدوداً ۵۰۰ درهم نقره بود به عنوان «مهرالسنة» بین مسلمانان رواج یافت، زیرا مهریهی اغلب همسران پیامبر ج که بعد از فاطمه ازدواج کردند، از این حد فراتر نرفت. و مبنای مهریه ازدواج دختران آن روز، مَهر فاطمه ل بود.
پس جای آن دارد کسانی که ادعای تبعیت و پیروی از پیامبر اکرم ج و نیز محبّت فاطمهی زهراءلرا دارند، در این زمینهها نیز عملکرد آنان را سرلوحهی کار خویش قرار دهند.
[۲۴] زره جنگی: لباسی بود که با حلقههای فولادی به هم میبافتند و در جنگها برای جلوگیری از ضربات شمشیر و تیر و نیزه دشمن به تن میکردند، این زره همراه شتر و شمشیری از غنایم جنگ بدر به حضرت علیسرسید. [۲۵] در بعضی منابع اهل تشیع آمده است که: پیامبر جپولها را به سلمان و بلال داد تا جهیزیهی فاطمه را تهیه کنند. (زندگانی فاطمه زهرا: نصیرپور، ص ۴۳). اما در اکثر منابع اهل سنت، بلال به عنوان مأمور خرید عطریات معرفی شده و کار تهیهی وسایل عروسی به اُم سلمه سپرده شده است. [۲۶] نساء حول الرسول ص ۴۲۷.