فاطمه زهرا از خود دفاع می کند

فهرست کتاب

فاطمهلاز پدرش‌ دفاع‌ می‌کند!

فاطمهلاز پدرش‌ دفاع‌ می‌کند!

اسلام‌ دینی‌ است‌ که‌ با بسیاری‌ از عادات‌ جاهلیت‌ مخالف‌ است،‌ و مردم‌ را به‌ سوی‌ توحید و یکتاپرستی‌ و ایمان‌ به‌ خدای‌ واحد و روز قیامت‌ دعوت‌ می‌کند، امّا کفار و مشرکان‌ به‌ علّت‌ ناسازگاری‌ این‌ برنامه‌ با نَفْس‌هایشان‌ که‌ با خرافات‌ و فرهنگ‌ جاهلیت‌ خو گرفته‌ بودند، دعوت‌ پیامبر ج را نپذیرفتند، بلکه‌ به‌ اذیت‌ و آزار ایشان‌ روی‌ آوردند. از همین‌ لحظات‌، محیط‌ خانه‌ برای‌ فاطمه‌ی‌ زهراءلالهام‌بخش‌ مقاومت‌ راستین‌ موحدان‌ بود.

هر لحظه‌ خبری‌ تازه‌ از شکنجه‌ی‌ اصحاب‌، به‌ خانه‌ی‌ پیامبر ج می‌رسید، شکنجه‌هایی‌ که‌ شنیدن‌ آنها مو را بر بدن‌ انسان‌ سیخ‌ می‌کرد و انسانیت‌ از آن‌ ددمنش‌ها به‌ وحشت‌ می‌افتاد، خبر از شهادت «سمیه»، «یاسر»، خبر فریادهای‌ مقاومت «خَباب‌ بن‌ أرت»، خبر از تازیانه‌ها بر پشت «بلال‌ حبشی» و ندای «اَحد اَحد» او در زیر شکنجه‌ها و... گاه‌ حتی‌ صدای‌ ناله‌ی‌ شکنجه‌شدگان‌ به‌ گوش‌ می‌رسید و قلب‌ مهربان‌ این‌ خاندان‌ را به‌ درد می‌آورد، گاه‌ هم‌ تهدیدها و آزارها متوجه‌ پیامبر ج و خانواده‌اش‌ بود [۱۵].

در مورد شکنجه‌ی‌ جسمی‌ و روحی‌ پیامبر اکرم‌ ج نمونه‌های‌ زیادی‌ در کتاب‌های‌ سیره‌ و حدیث‌ نقل‌ شده‌اند، در اینجا نمونه‌ای‌ که‌ به‌ فاطمه‌ی‌ زهرالنیز مرتبط‌ است‌ نقل‌ می‌کنیم‌:

فاطمه‌ی‌ زهرالاین‌ نوجوان‌ کم‌ سن‌ و سال‌، از اذیت‌ و آزار پدرش‌ توسط‌ قریش‌، رنج‌ می‌برد و قلب‌ پاک‌ و کوچکش‌ به‌ درد می‌آمد؛ چراکه‌ پدر عزیزش‌ از هر کس‌ بیشتر او را دوست‌ می‌داشت‌ و این‌ علاقه‌ و محبّت‌ دو طرفه‌ بود.

فاطمه‌ی‌ مخلص‌ آرزو می‌کرد که‌ نه‌ تنها خود را بلکه‌ تمام‌ دنیا را فدای‌ رسول‌ الله ج بکند. با هم‌ نمونه‌ای‌ از این‌ صحنه‌ی‌ تکان‌ دهنده‌ را نگاه‌ کنیم‌.

«عقبة بن‌ ابی‌ معیط» برای‌ اینکه‌ خودش‌ را به‌ بزرگان‌ و سران‌ قریش‌ نزدیک‌ کند، به‌ اذیت‌ و آزار پیامبر ج پرداخت‌.

عبدالله بن‌ مسعود س این‌ قصه‌ را برایمان‌ نقل‌ می‌کند:

پیامبر ج در کنار کعبه‌ مشغول‌ نماز بود، ابوجهل‌ و همفکرانش‌ نیز در آن‌ نزدیکی نشسته‌ بودند، بعضی از آنها گفتند: چه‌ کسی حاضر است‌ اسلاء [۱۶]حیوانات‌ بنیفلان‌ را بیاورد و هنگامی که‌ محمد به‌ سجده‌ می‌رود بر روی او بیاندازد (این‌ قسمت‌ از شکم‌ حیوان‌ به‌ خاطر جای گرفتن‌ بچه‌ی حیوان‌ در آن‌ و جمع‌ شدن‌ خون‌ و... در آن‌ معمولاً بد بو و کثیف‌ است‌).

شقی‌ترین‌ آنان‌ (عقبه‌ بن‌ أبیمُعیط‌) برای انجام‌ این‌ کار اعلام‌ آمادگی کرد، منتظر ماند تا پیامبر ج به‌ سجده‌ رفت‌، آن‌ را بر روی سر و گردنش‌ انداخت‌ (من‌ با چشمان‌ خودم‌ دیدم‌، اما نمی‌توانستم‌ کاری بکنم‌ چون‌ از جانب‌ پیامبر ج منع‌ شده‌ بودم‌)، مشرکان‌ رو سیاه‌ با صدای بلند زیر خنده‌ زدند و از شدّت‌ خنده‌، خود را به‌ سوی هم‌ پرت‌ می‌کردند و بر سر و شانه‌ی هم‌ می‌کوبیدند. پیامبر ج در سجده‌ ماند و نمی‌توانست‌ سر مبارکش‌ را بلند کند، تا اینکه‌ کنیزی سریعاً خبر را برای فاطمهل‌ برد، فاطمه‌ی نوجوان‌ (با چشمانی اشک‌بار و قلبی محزون‌) دوان‌ دوان‌ آمد و آن‌ پوست‌ها را از سر و گردن‌ بابای عزیزش‌ برداشت‌، پیامبر رحمت‌ و مهربانی سرش‌ را بلند کرد و (با دلی اندوهگین‌) سه‌ بار فرمود: پروردگارا! قریش‌ را به‌ تو واگذار می‌کنم‌. و بعضی از آنان‌ را نام‌ برد و فرمود: خداوندا! ابوجهل‌، عتبه‌ و شیبه‌ بن‌ ربیعه‌، ولید بن‌ عتبه‌، أمیه‌ بن‌ خلف‌ و عقبه‌ بن‌ أبیمعیط‌ را به‌ تو می‌سپارم‌ که‌ حقم‌ را از آنان‌ بگیری! راوی می‌گوید: و نفر هفتمی را نیز فرمود که‌ الآن‌ اسمش‌ را فراموش‌ کرده‌ام‌، قسم‌ به‌ پروردگاری که‌ جانم‌ در دست‌ اوست‌، تمامی این‌ افرادی که‌ رسول‌الله ج نام‌ گرفته‌ بود، در جنگ‌ بدر سرنگون‌ شدند [۱۷].

«عقبه‌ بن‌ أبی‌معیط» اسیر شد، پیامبر ج دستور کشتن‌ او را صادر کرد، و این‌ کار توسط‌ حضرت‌ علی‌ س عملی‌ شد. حضرت‌ علی‌ س در هنگام‌ اجرای‌ فرمان‌ گردن‌ زدن‌ این‌ مُشرک‌ فرمود: چه‌ کسی‌ در انتظار این‌ ملعون‌ است‌؟ پیامبر فرمود: آتش‌ جهنم [۱۸].

[۱۵] زندگانی‌ فاطمه‌ زهرا، نصیرپور: ص‌ ۳۳-۳۲. [۱۶] اسلاء: جمع‌ السّلی به‌ معنی پرده‌ جنین‌. ابن‌ حجر می‌گوید: همان‌ مشیمه‌ که‌ جنین‌ انسان‌ در آن‌ قرار می‌گیرد، در حیوانات‌ السّلی‌ نام‌ دارد. [۱۷] بخاری و مسلم‌ آن‌ را روایت‌ کرده‌اند. [۱۸] طبرانی‌ آن‌ را روایت‌ کرده‌ است.