فاطمهلبعد از پیامبر ج
پس از رحلت رسولالله ج مرحلهی جدیدی از زندگانی فاطمهی زهرا شروع شد، مرحلهای بدون حضور و وجود پدر عزیز و مهربان. مرحلهای که دیگر تعلّقات مادی و دنیوی در آن به طور کامل منقطع شده بود. مرحلهای که فقط آمادگی برای کوچ و هجرت به سوی پروردگار و پیامبرش بود. پس فاطمه لدل از دنیا و متعلّقاتش به طور کامل کند، تمام فکر و ذکر او رسیدن به رضای پروردگار و لقای بابای عزیزش بود.
وقتی متوجه شد پس از شورا و مشورت و رأیگیری یکی از معاونین و وزرای پدرش، یعنی ابوبکر صدیق س به جانشینی انتخاب شده، خوشحال شد؛ چراکه او از هر کس بهتر میدانست پیامبر ج در روزهای آخر عمر مبارک، بدون دلیل و اتفاقی، ابوبکر صدیق س را برای امامت نمازها نمیفرستاد، بلکه اشارهای به طرف جانشینی و خلافت ایشان داشت.
در بعضی از تواریخ مسائلی همچون بیحرمتی به فاطمهل پس از وفات رسول اکرم ج مشاهده میشود که کاملاً اشتباه و خلاف واقع است.
تمامی صحابه به خوبی جایگاه و منزلت فاطمه لرا نزد پیامبر ج میدانستند، همگی آنان این حدیث را شنیده بودند که «اذیت کردن فاطمه همچون آزردن پیامبر است» چگونه ممکن است شاگردان مخلص و جان بر کف پیامبر ج آن هم یک روز پس از وفات رسولالله ج اینگونه بیادبی کنند و جلو خانهی فاطمه ل هیزم جمع کنند و خانه را به آتش بکشند. آیا این بیشتر به یک افسانهی سیاسی شبیه نیست؟! (در بخش آخر مفصلاً در مورد آن بحث خواهیم کرد. إنشاءالله).