معصیت حضرت آدم÷
معصیت آدم که در قرآن بدان تصریح شده:
﴿فَأَكَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا يَخۡصِفَانِ عَلَيۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۚ وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١﴾[طه: ۱۲۱]. [۱۶۳]
این معصیت و مخالفت مربوط به زمان قبل از نبوت است بدلیل ﴿ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ﴾[طه: ۱۲۲]. اجتباه بمعنی برگزیدن برای مقام نبوت است بنابراین معصیت قبل از نبوت از او صادر گردیده.
علاوه بر این سخن دیگری هست مبنی بر اینکه آدم÷از روی نیسان اقدام به خوردن از شجره ممنوعه کرد. بدلیل:
﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵]. [۱۶۴]
عده دیگری گفتهاند: وقتی آدم از خوردن، از آن درخت، منع گردید استنباط آدم این بود که از خود آن درخت منع گردیده نه از جنس آن، لذا میتواند از ثمره درخت دیگری از همان جنس، بخورد بدین صورت در مخالفت افتاد و این کارش از روی اجتهاد بود نه از سر عمد عصیان و اصرار بر مخالفت.
اقرب الأقوال به حقیقت در این زمینه، قول به تناول آدم از شجره ممنوعه از سر نسیان است که نسیان باعث برداشتن گناه از فاعل میشود؛ چنانچه حضرت محمدصمیفرماید: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي الْخَطَأُ وَالنِّسْيانُ وَمَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ»یعنی: از امتم، خطا و فراموشکاری و آنچه که به اجبار انجام میدهند، برداشته شده است (و آنها در این حالات گناهکار محسوب نمیشوند).
خداوند متعال میفرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ﴾[البقرة: ۲۸۶]. [۱۶۵]و گناه آدم از سر عمد و عزم نبود بدلیل آیۀ سابق که ﴿فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵]. [۱۶۶]
این سخن و دیدگاه مختار برخی از مفسرین چون قرطبی و ابن عربی میباشد یا اینکه بگوییم: معصیت قبل از نبوت، از آدم سرزده و این قولی است که صاحب تفسیر المنار آن را برگزیده است.
در المنار جلد اول صفحه ۳۸۰ آمده:
«اما مسئله عصمت آدم، مشی بر طریقه و روش سلف ما را بر آن میدارد که عصیان و توبه از امور متشابه، همانند سایر اموری که در داستان آمده، امری است که عقل میل به قبول ظاهر آنرا ندارد، لذا میتوان گفت: این مخالفت قبل از گزینش به مقام نبوت از او صادر گردیده چنانچه خداوند فرمود: ﴿فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵]. [۱۶۷]و اتفاق بر این است که بعد از گمارده شدن به مقام نبوت گناهی از ایشان صادر نشده، و احتمال دارد آنچه از آدم صادر شده از روی نسیان بوده باشد اما از بابت عظمت شأن آن، عصیان نام گرفته، و نسیان و سهو، هیچکدام، منافی عصمت نمیباشند».
ابن العربی/رأی اول را ترجیح داده و فرموده: مخالفت آدم÷به سبب نسیان بوده است در کتاب احکام القرآن جلد سه، صفحه ۱۲۴۹، آمده:
«در رابطه با تنزیه ساحت مقدس انبیا‡از آنچه که شایستهی منزلت و شأن ایشان نمیباشد سخن بسیار رفته و افراد نادان تهمتهای ناروای از قبیل وقوع گناه عمدی از آنان و عالمانه اقدام به گناه نمودن را به ایشان نسبت دادهاند.
پناه بر خدا در جایی که مسلمانان متوسط از این قبیل گناهان خودداری میورزند چگونه امکان دارد که پیغمبران از ارتکاب آنها خودداری نکنند... اما خداوند متعال طبق حکمت نافذ و قضای قبلی خود حضرت آدم÷را گرفتار مخالفت کرده و از سر تعمد و نسیان مبتلا به گناه شد. در مورد تعمد آن گفته شده: ﴿وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١﴾[طه: ۱۲۱]. [۱۶۸]و در مقام بیان دلیل نسیانش گفته شده: ﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵]. [۱۶۹]
نظیر این آیه چنین است که کسی سوگند بخورد هرگز وارد خآنهای نشود سپس سوگند خود را فراموش کند و عمداً داخل آن شود یا برای سوگند خویش دست به دامن یک تأویل خطا گردد او در همچو صورتی عامد و فراموشکار است و متعلق عمد غیر از متعلق نسیان میباشد... و مولی حق دارد از روی تحقیر و تعذیب به بندهی خود بگوید: عصیان ورزیدهای، بعد از فضل خویش عصیان او را حمل بر نسیان کرده و بگوید فراموش کردهای.
ابن العربی/در دنبالهی کلام خود میفرماید:
هیچ کس از ما امروز حق ندارد بصورت مستقیم از عصیان آدم خبر دهد؛ مگر در مقام نقل فرموده خداوند یا کلام رسول خداصاما اینکه از خود و مستقلاً بگوید: آدم عصیان ورزیده جایز نیست، این جسارت و گستاخی نسبت به نزدیکترین آباء و اجدادمان جایز نمیباشد چه رسد به حضرت آدم ابوالبشر پیغمبر بزرگواری که خداوند او را معذور دانسته و از سر تقصیر او در گذشته و توبه او را قبول و او را بخشیده است.
علامه قرطبی/میفرماید:
«اختلاف کردهاند که علیرغم تهدید شدید چگونه از شجرهی ممنوعه خوردند در حالی که خداوند فرموده: ﴿فَتَكُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٣٥﴾[البقرة: ۳۵]. [۱۷۰]گروهی در جواب گفتهاند: از درختی غیر از درخت مشار إلیها خوردهاند زیرا به تأویل خویش نهی را از یک درخت پنداشته بودند نه از جنس آن درخت.
گروه دیگر گفتهاند: از روی فراموشی از آن خوردند و این برداشت صحیح است چون خداوند بدان خبر داده و فرموده ﴿وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِيَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾[طه: ۱۱۵]. [۱۷۱]اما چون لازم میآید که پیامبران به جهت کثرت معارف و مقام بالایی که دارند، بیشتر از انسانهای (معمولی) در ارتباط با اعمال و رفتار خود جانب احتیاط ومراقبت را پیشه کنند، این سهلانگاری که آدم در راستای یادآوری آن نهی خدایی از خود نشان داد، موجب شد که وی از ناحیهی خداوند بعنوان «عاصی» یعنی مخالف، مطرح شود. ابو امامه میگوید: اگر بردباریهای فرزندان آدم را از همان روزی که خداوند خلائق را آفرید، تا روز قیامت فرا میرسد، در یک کفهی ترازو و بردباری و شکیبایی آدم را در کفهی دیگر آن قرار بدهند، به یقین کفهی ترازوی بردباری آدم سنگینتر میشد. خداوند فرموده است: ﴿وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥﴾(تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۰۶).
بنابراین از اقوال علماء و مفسرین برای ما روشن میشود که حضرت آدم÷از سر عمد اقدام به مخالفت با امر خداوند نکرده بلکه خوردن از شجرهی ممنوعه از روی تأویل و بر اساس اجتهاد بود یا از باب فراموش نمودن امر خداوند اقدام به آن نمود. در نتیجه، خداوند، با اخراج او از بهشت، فرو فرستادن او به زمین، او را سرزنش و توبیخ کرد. البته این کار، بنا به مقتضای حکمت سابق الهی انجام گرفته است. پس برای ما جایز نیست او را متهم به عصیان نمائیم، چون آنچه از او صادر شده از باب فراموشکاری بوده و در عین حال درست نیست، که نسبت به وی اسائهی ادب کنیم به ویژه بعد از آنکه قرآن دربارهی وی میگوید: ﴿ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَيۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢﴾[طه: ۱۲۲]. [۱۷۲]او را متهم به عصیان ورزیم!
[۱۶۳] سر انجام هردو نفر از آن خوردند عورت خود را دیدند و شروع کردند به اینکه برگهای درختان بهشت را بر خود بپیچند و بچسبانند، بدین نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد و گمراه شد. [۱۶۴] در آغاز کار، ما به آدم فرمان دادیم اما او ترک فرمان کرد و از او تصمیم درستی و اراده استواری مشاهده نکردیم. [۱۶۵] پروردگارا، ما را [به عقوبت آنچه] اگر فراموش یا خطا کنیم، مگیر. [۱۶۶] اما او ترک فرمان کرد و از او تصمیم درستی و اراده استواری مشاهده نکردیم. [۱۶۷] اما او ترک فرمان کرد و از او تصمیم درستی و اراده استواری مشاهده نکردیم. [۱۶۸] بدین نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد و گمراه شد. [۱۶۹] در آغاز کار، ما به آدم فرمان دادیم اما او ترک فرمان کرد و از او تصمیم درستی و اراده استواری مشاهده نکردیم. [۱۷۰] چه از ستمکاران خواهید شد. [۱۷۱] در آغاز کار، ما به آدم فرمان دادیم اما او ترک فرمان کرد و از او تصمیم درستی و اراده استواری مشاهده نکردیم. [۱۷۲] سپس پروردگارش او را برگزیده و توبهاش را پذیرفت و رهنمودش کرد.