امتحان سلیمان
بعضی از افراد تحت تأثیر روایات ضعیفه و حکایتهای ساختهی اسرائیلی صورتهای عجیب و غریبی از «فتنهی» سلیمان (که قرآن کریم بدان اشاره نموده) ساختهاند. در قرآن آمده: ﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَيۡمَٰنَ وَأَلۡقَيۡنَا عَلَىٰ كُرۡسِيِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ ٣٤﴾[ص: ۳۴]. [۷۱۳]
در باب این فتنه خرافاتی نقل میکنند که از واقعیت دور و سندی بر حقانیت آن وجود ندارد گویا سلیمان یک انگشتری داشت وقتی آن را در انگشت میکرد جن و عفریتها در کنار او حاضر میشدند و به خدمت او میایستادند بعد انگشتری خود را در دریا گم کرد و پادشاهیش ضایع شد و شیطان بجای سلیمان و در شکل و صورت او بر تخت حکمرانی نشست... تا آخر این اباطیل و خرافات که با اهل رسالت و نبوت منافات دارد و عقل و نقل آن را قبول ندارند.
دانشمندان محقق چون ابن کثیر و فخر رازی و بیضاوی و غیر اینها از افاضیل علماء آن را رد کردهاند.
ابن کثیر میگوید: بعضی از مفسرین آثار کثیری به نقل از جماعتی از سلف نقل کردهاند که بیشتر آنها از اسرائیلیات هستند، و در اکثر آنها جای انکار شدید وجود دارد [۷۱۴].
شاید فتنه مذکور در آیه ابتلای جسدی بوده باشد، زیرا منقول است که سلیمان به شدت مریض شد و در اثر آن ضعیف و نحیف گردید تا آنجا که از شدت مرض چون جسد بدون روح گشت بعد سلامتی خود را بازیافت ﴿ثُمَّ أَنَابَ﴾امام فخر رازی در میان وجوه فراوان که ذکر کرده این وجه را ترجیح داده است یا مقصود از فتنه کلمهای بود که بر زبان راند و آن اینکه گفت: امشب نزد صد زن میروم و با همهی آنها نزدیکی میکنم و باید هر کدام سواری به دنیا آورد که در راه خدا جهاد کند و کلمه انشاالله نگفت. نزد همهی آنها رفت ولی هیچیک جز یک نفر چیزی به دنیا نیاورد او هم یک پاره تنی نیمه انسان به دنیا آورد. بعد بر کرسی خود قرار گرفت و چون این وضعیت دید توبه کرد و به سوی خدا انابت نمود. حدیث پیرامون این موضوع را قبلاً ذکر کردیم. امام بیضاوی و نسفی متمایل به این رأیی هستند.
علی ای حال آنچه پیرامون انگشتری بر زبان شایع است باطل و بهتان محض است. امام نسفی/میگوید: «آنچه پیرامون انگشتر و شیطان و عبادت برای بت در منزل سلیمان÷ذکر گردیده از جملهی اباطیل یهود است» [۷۱۵].
[۷۱۳] ما سلیمان را دچار بیماری ساختیم و وی را همچون کالبدی (بیجان) بر تخت انداختیم سلیمان آنگاه بازگشت. [۷۱۴] جزء چهار تفسیر ابن کثیر مراجعه شود. [۷۱۵] تفسیر نسفی جلد ۴ ص ۴۲.