عقیدهی اهل کتاب دربارهی انبیاء
در کنار این تصویر درخشنده و نورانی، تصویر پیغمبران بعنوان (اسوه قدوه، امام و هدایت کنندهی بشریت) که قرآن کریم انبیاء را به آن توصیف مینماید. یهودیان و مسیحیان درست عکس این را گرفته و آنچنان بر ساحت مقدس آنها تاختهاند که نه تنها معصومشان نمیدانند که آنها را قهرمانان جرم و تاوان و رهبران فساد و بیاخلاقی و ارتکاب بزرگترین معاصی میپندارند.
در تورات (تحریف شده) بسیاری از این مزخرفات به چشم میخورد. از جمله آمده که یکی از انبیاء (حضرت لوط علی نبینا و÷) در شرب خمر چنان افراط و زیادهروی کرد که در اثر مستی با دو دختر خود همبستر شده و هر دو از طریق زنا از او حامله شدند. استغفرالله!! چه جرمی از این قبیح تر که پیغمبری بعد از شرب خمر و مست شدن با دختران خود زنا کند. چه خطرناک و فجیع است این اتهام!!
ما عین نص تورات را نقل میکنیم تا عقیده یهود دربارهی انبیاء روشن گردد و معلوم شود چه افتراء و بهتانی بر پیشانی او زدهاند و کتاب خدا را چگونه تحریف نمودهاند در سفر تکوین صفحه ۱۲۸ آمده:
«لوط بر کوه صعود و همراه با دو دخترش در آنجا مستقر شد و از اینکه مردمی پست و کم ارزش با ایشان همنشین شود خوف بر او مستولی شد لذا با دخترانش تصمیم به مأوا گرفتن در غار نمود... دختر بزرگش خطاب به خواهر کوچک گفت: پدرمان پیر شده و در روی زمین هم مردی وجود ندارد توان همبستری با ما را داشته باشد بیا شراب به خورد او بدهیم و در مستی با او همبستر شویم تا از پدرمان خلفی پیدا شده و ابتر از دنیا نرود این بود در یکی از شبها شراب به خورد او دادند و او را مست کردند در این شب دختر بزرگ با او همبستر شد و او اصلاً از این همبستری خبری نداشت... چون صبح بیامد دختر بزرگ به خواهرش گفت: شب آینده نیز پدر را مست میکنیم و تو با او همبستر شو تا نسلی از او بجا بماند. در آن شب نیز شراب به خورد او دادند و دختر کوچک با او همبستر شد و پدر را از همبستری او نیز اطلاع پیدا نکرد هر دو دختر از پدر حامله شدند اولی پسری به نام (مواب) به دنیا آورد که پدر طایفهی موابین (تا امروز نیز) به شمار میرود و دومی پسری به نام عمان به دنیا آورد که پدر عمانیها به شمار میرود».
در باب ۳۸ سفر تکوین صفحه ۱۲۸ آمده که: «یهوذا پسر یعقوب با همسر پسرش همبستر شد و دوقلویی به نامهای «فارض و زارح» از این زنا بدنیا آورد و داود و سلیمان و عیسی همگی از اولاد فارض هستند. در باب اول از انجیل متی نیز به این مطلب تصریح شده:
میگویند: حضرت داود با همسر «اوریا» یکی از فرماندهان لشکرش زنا کرد و از راه زنا از او حامله شد بعد شوهر او را از راه خدعه و نیرنگ به قتل رساند و زن را به عقد خود درآورد در باب یازده از سفر «صموئیل» به این مطلب تصریح شده است.
خطرناک و تلخ تر از همهی این موارد: یهودیها عقیده دارند که حضرت سلیمان÷در آخر عمر مرتد گردید و بعد از ارتداد بتها را میپرستید و معابدی برای بتپرستی بنا نهاد این مطلب در باب یازده از سفر «الملوک الأول» آمده است.
با این وصف چه جای برای احترام انبیاء باقی میماند و اگر این تاریخ ایشان باشد چگونه میتوان به آنها اقتدا کرد، میگساران، عربده بازان، زنا کاران، خون ریزان و بت پرستان؟! چگونه شایستگی اقتداء و تبعیت را دارند!!؟
این بود شمهای از عقاید یهود پیرامون انبیای شان، که همگی کذب و افتراء و بهتان است و ما عقیده داریم که امثال این مزخرفات از انبیاء دور است و دست تحریف یهود این اراجیف را بر تورات افزوده چه تورات منزل خدایی که بر حضرت موسی فرود آمده از این بهتانها پاک است.
اما نصاری بنابه اعتقادی که به الوهیت حضرت عیسی÷دارند تنها او را معصوم میدانند و میپندارند سایر انبیاء معصوم نیستند تمامی انسانها (اعم از انبیاء و غیر) مرتکب خطا میشوند و جز حضرت مسیح و نجات دهنده و شفیعی که بتواند دیگران را نجات دهد وجود ندارد، چون کسی که خود خطاکار باشد (در حد تعبیر انجیل) نمیتواند برای خطاکار دیگری واسطه گری کند.
مسیحیها بر پایه این اندیشه عقیدهای دارند که در پوچی و انحراف دست کمی از عقاید یهود ندارد و آن اینکه تمامی انبیاء (جز عیسی) مرتکب گناه و خطا شدهاند اما عقل و نقل این عقیده را قبول ندارند.
مرحوم محمد رشید رضا در کتاب وحی محمدی میگوید:
اگر فلسفهی ارسال انبیاء به سوی بشر هدایت و تزکیهی درون انسانها آنها باشد، تا احوالشان در دنیا اصلاح و استعداد زندگی بهتر در آخرت را پیدا کنند. این هدف جز با معصوم بودن پیغمبران تحقق پیدا نمیکند عصمت برای آنها از این جهت لازم است که مردم آنها را الگوی خود قرار دهند و سیره و اعمال ایشان را سرمشق خود قرار داده و خود به شریعت و آدابی که به ابلاغ آن همت میگمارند ملتزم باشند. از اینجا است که علمای ما میگویند: انبیاء معصوم از رذایل دور بودهاند تا آنجا که گروهی، قول به عصمت ایشان از صغایر و کبایر، قبل از نبوت و بعد از آن نمودهاند و بعضی گفتهاند: ساحت انبیاء از هر صغیرهای که موجب بیآبرویی و پستی او شود پاک و مبرا است.
اما اهل کتاب به این عصمت باور ندارند و کتب مقدّس ایشان بعضی از انبیاء را متهم به گناهان کبیرۀ منافی اسوه حسنه بودن مینمایند حتی پا را از این فراتر نهاده آنها را عامل اشاعه فساد و شرارت معرفی کردهاند.
گروهی از نصاری اعتقاد به عدم عصمت انبیاء را دلیل حقانیت عقیده خود میدانند و میگویند: چون تنها عیسی رب و اله است فقط او معصوم میباشد و تنها او نجاتدهنده انسانها از گناه است که بیشک تمامی انسانها به تبعیت از پدر بزرگ خود حضرت آدم ناگزیر به آلودگی به آن میباشند و جز او نجات دهنده و شفیعی ندارند، چون هیچ خطا کاری نمیتواند خطا کننده چون خود را نجات دهد. این عقیده شرکآلود مخالف با عقل و دین و کتب آسمانی است و ریشه در ادیان بت پرستی هندی دارد.
اما کتابهای مقدس عهد (قدیم و جدید) آنها (که به عقیده ما تحریف شده هستند) به عصمت و دوری انبیاء از گناهان صغیره و کبیره گواهی میدهند تا چه رسد به اینکه عصیان در مقابل دستورات خداوند را، به آنها نسبت دهند.
(یوحنا معمدان) که همان یحیی پسر زکریا میباشد هرگز به هیچ گناهی متهم نشده بلکه به گواهی تمامی انجیلها در عصمت و طهارت نفس بر حضرت مسیح هم سبقت گرفته است. در انجیل (لوقا) آمده: او (یحیی) در پیشگاه پروردگار بزرگوار و محترم است، هرگز تن به آلودگی خمر و سایر مسکرات نداده و از هنگامی که در شکم مادر بوده مظهر روح القدس به شمار رفته.
در همان انجیل آمده: (دست پروردگار با او بود).
حضرت مسیح درباره او فرموده: (حق این است که من به شما میگویم براستی در میان تولد یافتگان از زنان مردی برتر از یوحنا معمدان یافت نمیشود) (انجیل متی اصحاح ۱۱).
در حالی که به گواهی انجیلها حضرت مسیح÷ به مادر و برادران توهین نمود و به آنها اجازه نداد بر او وارد شوند که از او تقاضای ملاقات نمودند تا با او به گفتگو بنشینند. در انجیل لوقا آمده به او (مسیح) خبر دادند که: مادر و برادرانت دم در ایستادهاند و انتظار ملاقات تو را میکشند در جواب فرمود: مادر و برادران من کسانی هستند که کلام خدا را میشنوند و بدان عمل مینمایند.
محمد رشید رضا میگوید:
بلی چنانچه در جای دیگری از انجیل تصریح شده برادران مسیح به او ایمان نداشتند اما آیا مادرشان چنین بود؟ آیا مسیح جزای مادر خود را اینچنین داد؟ در حالیکه خداوند به انسانها توصیه میکند نسبت به والدین خود نیکی کنند ولو مشرک باشند. گذشته از این مگر خداوند، حضرت مریم را بر تمامی زنان عالم برتری نداده است؟ توهین به مادر در تمامی شرایع و ادیان نکوهیده و ناپسند است... ما ساحت مقدس عیسی را از این افتراء مبرا میدانیم [۱۵۸].
خلاصه دیدگاه و عقیدهی مسلمانان در ارتباط با پیامبران همان دیدگاه حقگرایی است که قرآن کریم مبین و مبلغ آن میباشد و سیرهی مطهر و پاک ایشان گواه آن است و مقام شامخ ایشان آنرا ایجاب میکند. قول به عصمت انبیاء و اعتقاد به طهارت و نزهت ایشان با نصوص قرآن مجید اتفاق و همخوانی دارد که آنها را به عنوان پیشوای دین و دنیا و حاملین پرچم دعوت و هدایت برای جهانیان معرفی کرده است. خداوند متعال در این زمینه میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَإِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِيتَآءَ ٱلزَّكَوٰةِۖ وَكَانُواْ لَنَا عَٰبِدِينَ ٧٣﴾[الأنبیاء: ۷۳]. [۱۵۹]
آنها (انبیاء) را پیشوایانی قرار دادهایم که به امر و فرمان ما رهنمون میشوند، انجام خیرات و اقامه نماز و ایتاء زکات را به آنها وحی کردهایم و برای ما از عبادت گران بودهاند.
لازم است که شخص قدوه، کامل باشد و بر پیغمبر لازم است که معصوم باشد. خرد مقتضی این است و شرع نیز این را واجب میداند. در مباحث آینده انشاءالله به رفع شبهاتی پیرامون عصمت انبیاء خواهیم پرداخت تا حق بهتر روشن شود و نور آن گسترش یابد خداوند ولی ما و بهترین وکیل است.
[۱۵۸] وحی محمد ص صفحه ۲۸. [۱۵۹] ما آنان را پیشوایانی نمودیم که برابر دستور ما رهبری میکردند و انجام خوبیها و اقامهی نماز و دادن زکات را بدیشان وحی کردیم و آنان تنها ما را میپرستیدند.