ولادت یحیی÷
یحیی سه ماه قبل از مولد مسیح عیسی بن مریم به دنیا آمد، یحیی هم عصر مسیح بود و مدت زمان طولانی با وی زیست و در مراحل مختلف دعوت رفیق او بود. یحیی بر تقوا و صلاح و طهارت و پاکی و دور از نعمت و اشراف نشأت پیدا کرد. او در زمان جوانی به صحرا و بیابآنهای خشک و بیآب میرفت و از ملخ قوت و غذا میگرفت و به روزی سادهی که خداوند به او میداد قناعت میورزید. یحیی بسیار به عبادت و خشوع و گریه میافتاد. مجاهد روایت میکند که طعام و روزی یحیی گیاه بود و از ترس خدا چنان به گریه میافتاد اگر پارچه (دستمالی) روی چشمانش میبود آن را پاره میکرد.
ابن عساکر روایت میکند: روزی پدر و مادرش در طلب و تعقیب او از شهر خارج شدند او را نزد دریاچهای اردن یافتند به وقت عبادت و ترس از خدا آن چنان شدید گریه میکرد که پدر و مادر را به گریه انداخت.
خداوند در همان اوان بچهگی به او حکمت ارزانی داشته بود به سوی اصول و احکام شریعت روی آورد تا اینکه عالمی متبحر شد و در امور دینی مرجع فتوا واقع شده بود. بعد قبل از اینکه به سن سی سالگی برسد به نبوت و پیغمبری برگزیده شده و خداوند آیهی ﴿يَٰيَحۡيَىٰ خُذِ ٱلۡكِتَٰبَ بِقُوَّةٖۖ﴾ [۷۴۳]را بر او فرستاد.
از حیثمه روایت شده که، عیسی پسر مریم و یحیی پسر زکریا پسر خالهی یکدیگر بودهاند. عیسی لباسی پشمی میپوشید. اما یحیی لباس وبری (پارچهای دوخته شده از پشم شتر) میپوشید. هیچکدام صاحب درهم و دینار، و عبد و جاریه نبودند و محلی برای اقامت گزیدن در آن نداشتند، شب در هر جا بر آنها فرود میآمد در آنجا میماندند. چون خواستند از یکدیگر جدا شوند، یحیی خطاب به عیسی فرمود: مرا نصیحتکن، گفت: هرگز خشمگین مشو، گفت: نمیتوانم که خشمگین نشوم. گفت: پس مالی ذخیره مکن، گفت: شاید بتوانم این را عملی کنم [۷۴۴].
یحیی زاهدانه میزیست و بیشتر اوقات از مردم عزلت میکرد. با حیوانات صحرایی انس و الفت میگرفت و از برگ درختان تغذیه میکرد. بر آب رودخانهها و جویبارها میآمد. گاهی اوقات از گوشت ملخ استفاده میکرد و میفرمود: چه کسی از تو متنعمتر است ای یحیی؟!
[۷۴۳] ای یحیی! کتاب را به قوت بگیر. [۷۴۴] البدایة والنهایة جلد ۲ ص ۵۲.