اتهام بر مریم
روایت شده چون آثار حمل بر مریم هویدا شد اولین کسی که بر آن اطلاع پیدا کرد یکی از نزدیکان او به نام یوسف نجار (که از بندگان صالح به شمار میرفت) بود، بنا به روایت ابن کثیر یوسف پسر خالهی مریم بود از این امر شدیداً به تعجب افتاد، چون در عفت و دیانت مریم شکی نداشت با این وصف او را (بدون شوهر) حامله یافت. روزی بصورت کنایه و تعریض به او گفت: ای مریم آیا زراعت بدون بذر امکان وجود دارد؟! مریم گفت: بلی چه کسی اولین زراعت آفرید؟ یوسف گفت: آیا فرزند بدون پدر امکان دارد؟ گفت: بلی خداوند آدم را بدون ذکر و انثی آفرید. یوسف گفت: داستان خود را برای من تعریف کن. گفت: خداوند مرا به کلمه از سوی خود به نام مسیح عیسی پسر مریم مژده داده ﴿بِكَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِيحُ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ﴾[آل عمران: ۴۵]. [۴۹۶]آنگاه، یوسف فهمید که مریم پاک است و این حمل به اراده و مشیت حکیمانه خدا میباشد.
سدی با اسناد خود از اصحاب روایت میکند: مریم روزی بر خواهرش «همسر زکریا» وارد شد خواهرش گفت: آیا میدانی من حامله هستم؟ مریم گفت: و شما نیز میدانید که من هم حامله هستم، همسر زکریا مریم را در آغوش کرد و گفت: من میبینم جنینی که در شکم من است برای جنین شما سجده میبرد.
امام مالک گوید: من عقیده دارم که این مورد، به خاطر برتری و تفضیل عیسی بر یحیی است، به من خبر رسیده که عیسی و یحیی پسر خالهی همدیگر بودهاند [۴۹۷].
در میان بنی اسرائیل شایع شد که مریم حامله است اندوه و حسرت فراوانی بر خانواده زکریا مستولی گردید و عدهای از زندیقیان مریم را متهم به رابطه نامشروع با یوسف نجار کردند، چون او هم در مسجد به عبادت مشغول بود. گروهی دیگر به رابطه نامشروع با زکریا متهمش کردند. ابن جریر گوید: یهود قصد کشتن زکریا را کردند از دست آنان فرار کرد. سپس او را گرفتند، و با اره دو قطعهاش نمودند [۴۹۸]. پس او به دست یهودیان مجرم به شهادت رسید. درود و سلام خداوند بر او باد.
[۴۹۶] به کلمه خود که نامش مسح عیسی پسر مریم است (مژده دهید). [۴۹۷] البدایة والنهایة جلد ۲ ص ۶۵. [۴۹۸] البدایة والنهایة جلد ۲ ص ۶۵.