پیغمبری و پیغمبران در قرآن کریم

فهرست کتاب

آنچه در مورد عصمت حضرت نوح آمده

آنچه در مورد عصمت حضرت نوح آمده

خداوند متعال در داستان نوح می‌فرماید:

﴿وَنَادَىٰ نُوحٞ رَّبَّهُۥ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِي مِنۡ أَهۡلِي وَإِنَّ وَعۡدَكَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡكَمُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٤٥ قَالَ يَٰنُوحُ إِنَّهُۥ لَيۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَيۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسۡ‍َٔلۡنِ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّيٓ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ ٤٦[هود: ۴۵- ۴۶]. [۲۰۲]حضرت نوح÷از خداوند خواست فرزندش را نجات دهد چون خداوند به او وعده داده بود خانواده و اهل بیت او را نجات دهد و ستمگران را هلاک گرداند و فرزندش جزو اعضای اهل بیت او به شمار می‌رفت. این بود که از خداوند خواست او را نجات دهد چون عقیده داشت بر کیش اوست و از حقیقت کفر او اطلاع نداشت اما خداوند حکیم نقاب از چهره او برداشت و فرمود: ﴿إِنَّهُۥ لَيۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَ[هود: ۴۶]. همانا او (فرزندت) از اهل شما (آن‌هایی که وعده نجات شامل حال ایشان می‌شود) نمی‌باشد؛ چون ایمان ندارد و وعده نجات هم فقط شامل ایمان آورده‌ها می‌شود. در این هنگام نوح از او برائت جست.

نکته دیگر اینکه حضرت نوح با این عمل مرتکب گناهی نشده، چون فقط از خدا خواست فرزندش را نجات دهد و عاطفه پدری او را وادار به این عمل نمود از خداوند متعال درخواست نمود ایمان را به او الهام کند تا از غرق شدن نجات یابد. اما خداوند خبر داد که نامه او از قبل در لیست کافران و به هلاکت رفتگان ثبت گردیده است.

شیخ ابومنصور در مقام تفسیر این آیه می‌فرماید:

حضرت نوح÷می‌پنداشت فرزندش بر دین اوست، چون منافقانه رفتار می‌کرد و خود را موحّد جلوه می‌داد. زیرا اگر چنین نبود احتمال نداشت نوح بگوید ﴿إِنَّ ٱبۡنِي مِنۡ أَهۡلِيو برایش طلب نجات کند چون از قبل خداوند خطاب به او فرموده بود: ﴿وَلَا تُخَٰطِبۡنِي فِي ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٣٧[هود: ۳۷]. [۲۰۳]حضرت نوح براساس ظاهری که پسرش داشت برای او از خداوند طلب نجات نمود. چنانچه منافقین زمان رسول خدا نیز از هویت دروغ خود پرده بر نمی‌داشتند. و حضرت نوح از این موضوع آگاه نبود، تا اینکه خداوند او را آگاه نمود، منظور از جمله ﴿لَيۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَاین است که چون آن‌ها ظاهراً و باطناً ایمان‌دار هستند، از زمره‌ی کسانی که وعده‌ی نجات را دریافت کرده‌اند نمی‌باشند.

[۲۰۲] نوح پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده‌ی تو راست است و تو داورترین داوران و دادگوترین دادگرانی* فرمود: ای نوح! پسرت از خاندان تو نیست، چرا که او عمل ناشایست است. بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی از من مخواه. من تو را نصیحت می‌کنم که از نادانان نباشی. [۲۰۳] و با من درباره‌ی ستمگران گفتگو منما مسلماً ایشان غرق خواهند شد.