آنچه در رابطه با یونس÷آمده
از جملهی نصوص قرآن کریم پیرامون عصمت حضرت یونس÷گفته خداوند است که در داستان یونس آمده است: ﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَكَذَٰلِكَ نُۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٨٨﴾[الأنبیاء: ۸۷- ۸۸]. [۲۰۴]از ظاهر این آیه پیدا است که یونس÷اقدام به انجام کاری کرد که باعث بر افروختن خشم خداوند گردید و در اینکه خداوند بر انتقام گرفتن از او قادر است یا نه، شک داشت.
لیکن این برداشت و تفسیر از آیه غلط است، در حقیقت بعضی از جاهلان به این توهم گرفتار شده گمان بردهاند، حضرت یونس به گناه و مخالفت با امر خدا گرفتار شده و در حالی که از دست خداوند عصبانی بوده، قوم خود را ترک گفته و نهایتاً به علت این گناه، نهنگی او را بلعیده است.
تفسیر صحیحی که مفسران دربارهی معنی آیهی کریمهی ذکر کردهاند این است که یونس÷به انذار قومش برخاست، آنها را از عذاب خدا (در صورت عدم پذیرش ایمان) بیم داد، اما آنها بر عناد و لجاجت خویش هر چه بیشتر تأکید میکردند حضرت یونس ایشان را به عذاب قریب الوقوع دنیا بیم داد و چون عذاب خدا به تأخیر افتاد از ترس اینکه مبادا به باد تمسخر و استهزاء گرفته شود از میان آنها بیرون رفت و خود را از ایشان مستور کرد، شایان ذکر است از خشم قومش خود را مخفی کرد نه اینکه از خدا خشمگین باشد و سر به نافرمانی زند.
شیخ ابوالبرکات عبدالله نسفی در تفسیرش میگوید:
﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا﴾یعنی به یاد آور صاحب ماهی آنگاه که خشمگین از میان قومش بیرون رفت. «نون» یعنی ماهی بزرگ (نهنگ یا وال) به صورت مضافالیه واقع شده است. ﴿إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا﴾یعنی نسبت به قومش بیمیل و ناراضی بوده، و مفهوم این که او از دست قومش خشمناک بوده این است که او با ترک کردن آنان، آنها را خشمناک کرد؛ زیرا میترسیدند دیگر که یونس در میانشان نیست، عتاب و عذاب الهی بر آنها نازل نشود. روایت شده، از بس که یونس قوم خود را نصیحت و اندرز داده بود، خسته و دلتنگ شده بود. چون آنان، حرفها و نصایح او نشنیده گرفتند و همچنان بر کفر خود باقی ماندند. آنگاه یونس از آنها متنفر و دلآزرده شد و آنها را ترک گفت و گمان برد که این کار جایز است. زیرا انگیزهی او برای این کار جز خشم در راه خدا و کینهتوزی بر علیه کفر و اهلش بوده است. در حالی که لازم بود صبر ورزد تا خداوند به او دستور هجرت میدهد. خداوند او را به شکم ماهی مبتلا کرد [۲۰۵]. آری خشم یونس از قومش بود نه از خدا، و عتاب خدا هم بخاطر بیصبری و خارج شدن او بدون اجازهی خداوند از میان قومش بوده است. به همین خاطر است که خداوند به حضرت محمدصدستور میدهد بر تکذیب و کارشکنیهای مشرکین صبر ورزد، بیصبری و ضیق صدر از خود نشان ندهد. چنانکه شأن یونس÷با قومش چنین بود. آنجا که خداوند وی را به عنوان ضربالمثل (برای پیامبر) بیان میکند: ﴿فَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ ٱلۡحُوتِ إِذۡ نَادَىٰ وَهُوَ مَكۡظُومٞ ٤٨ لَّوۡلَآ أَن تَدَٰرَكَهُۥ نِعۡمَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ لَنُبِذَ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ مَذۡمُومٞ ٤٩﴾[القلم: ۴۸- ۴۹]. [۲۰۶]جملهی ﴿لَنُبِذَ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ مَذۡمُومٞ ٤٩﴾[القلم: ۴۹]. [۲۰۷]جواب «لولا» است و معلوم است که کلمه لولا در زبان عربی برای امتناع جواب به خاطر وجود شرط آمده است... و معنی این آیهی کریم این است: اگر خداوند بوسیله اجابت دعا بر او انعام نمیکرد و عذر او را نمیپسندید از شکم ماهی به فضا پرتاب نمیشد و همواره مذموم و نکوهش شده در آنجا میماند. اما خداوند بر او رحم کرد و از شکم ماهی بیرونش آورد لکن بجای مذموم واقع شدن مورد تکریمش قرار داد.
و در آیهی ﴿فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ﴾[الأنبیاء: ۸۷]. [۲۰۸]ابن عباسبفرمود: واژهی «نقدر» برگرفته از قدر است نه از قدرت، روایت شده روزی حضرت ابن عباسببر حضرت معاویهسداخل شد. معاویه گفت: امشب در خواب دیدم که در طلاطم امواج دریا قرار گرفته بودم و از آن نجات پیدا نکردم مگر بوسیلهی شما.
ابن عباس فرمود معنای این چیست؟ آیه فوق را تلاوت کرد سپس گفت: آیا امکان دارد پیغمبر خدا گمان ببرد خداوند بر او قدرت ندارد؟
ابن عباسبگفت: «نقدر» از قدر است نه قدرت، و معنایش چنین است: گمان برد که بخاطر تخلف و نافرمانی و خروجش بدون اجازه ما بر او شدید نخواهیم گرفت و در آیه ﴿وَمَن قُدِرَ عَلَيۡهِ رِزۡقُهُ﴾[الطلاق: ۷]. و آیه ﴿وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَيۡهِ رِزۡقَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَهَٰنَنِ ١٦﴾[الفجر: ۱۶]. [۲۰۹]واژه قدر در هر دو به معنی ضیق و تنگی است نه قدرت و بدین گونه اشکال فوق برطرف شد، والله اعلم.
[۲۰۴] ذوالنون را به آن هنگام که خشمناک بیرون رفت و گمان برد که بر او سخت و تنگ نمیگیریم. در میان تاریکیها فریاد برآورد که پروردگاری جز تو نیست و تو پاک و منزهی من از جملهی ستمکاران شدهام* دعای او را پذیرفتم و وی را از غم رها کردیم و ما همین گونه مؤمنان را نجات میدهیم. [۲۰۵] تفسیر نسفی جلد سوم ص ۸۷. [۲۰۶] در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش و همسان یونس مباش که با دلی پرکینه و اندوه، خدا را به فریاد خواند* اگر نعمت و رحمت پروردگارش به یاریش نشتافته و به دادش نرسیده بود حتماً به بیرون افکنده میشد و نکوهیده در بیابان برهوت رها میگردید. [۲۰۷] حتماً به بیرون افکنده میشد و نکوهیده در بیابان برهوت رها میگردید. [۲۰۸] گمان برد که بر او سخت نمیگیریم. [۲۰۹] و ما زمانی که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار روزی او را تن و کم نماید خواهد گفت: پروردگارم مرا خوار و زبون داشته است.