فرق نبوت و پادشاهی
نبوت بخشش و هبهای از ناحیهی خداوند بلند مرتبه و با اقتدار است؛ مقامی است که به هر که خود بخواهد، اختصاص میدهد، نبوت در چندین نقطه اساسی و جوهری با پادشاهی و ملوکیت اختلاف دارد که به بیان مهمترین آنها میپردازیم.
۱) نبوت ارثی نیست و فرزند هیچ پیغمبری به طریق ارثی به این منصب گمارده نمیشود بلکه محض فضل الهی بوده و جز انتخاب و اصطفای خداوند هیچ عاملی در آن اثر ندارد. ﴿وَلَقَدِ ٱخۡتَرۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ عِلۡمٍ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٢﴾[الدخان:۳۲]. [۱۲]﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٣﴾[آل عمران: ۳۳]. [۱۳]
۲) نبوت هرگز به کافر داده نخواهد شد، چرا که این منصب به مسلمین اختصاص دارد. اما سلطنت و ملوکیت این چنین نیست و به کافر نیز داده میشود خداوند متعال به حکایت از فرعون میفرماید: ﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِي قَوۡمِهِۦ قَالَ يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١﴾[الزخرف: ۵۱]. [۱۴]و چنانکه به نقل از «نمرود» که در زمان حضرت ابراهیم ادعای خدایی میکرد میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِي حَآجَّ إِبۡرَٰهِۧمَ فِي رَبِّهِۦٓ أَنۡ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ ٱلۡمُلۡكَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّيَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا۠ أُحۡيِۦ وَأُمِيتُۖ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَأۡتِي بِٱلشَّمۡسِ مِنَ ٱلۡمَشۡرِقِ فَأۡتِ بِهَا مِنَ ٱلۡمَغۡرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢٥٨﴾[البقرة: ۲۵۸]. [۱۵]
۳) نبوت خاص مردان بوده و هیچ وقت زنی [۱۶]به این منصب گمارده نشده است. فلسفه اختصاص نبوت به مردان و محرومیت زنان از آن اینکه، نبوت کاری بسیار خطیر و مشکل، و تکلیفی طاقت فرسا و پر از مشقت است که روحیه و سرشت ضعیف زنان با آن سنخیت و سازگاری ندارد. زیرا این منصب به مجاهده و مصابره نیاز دارد. این است که تمامی رسولان با اقوام خود دست به گریبان محنت و مشکلات بودهاند و در راه تبلیغ دعوت خدایی شدیداً مورد ابتلاء و امتحان قرار گرفتهاند. ﴿فَٱصۡبِرۡ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ﴾[الأحقاف: ۳۵]. [۱۷]دلیل اینکه نبوت خاص مردان بوده و زنان از آن بیبهره، فرمودهی خداوند است که ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِمۡۖ فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣﴾[النحل: ۴۳]. [۱۸]در کتاب الجوهره آمده است:
وما كان نبياً قط أنثى
ولا عبداً قبيحا في الفعال
هرگز (خداوند) پیغمبری از میان زنان مبعوث نکرده، و همچنین عبدی (کسی) که اعمال و کردارش ناشایسته و قبیح باشند به رسولی برنگزیده است.
۴) میدان نبوت بسی وسیع و گسترده است، زیرا مرتبه و موقعیت آن رفیعترین مرتبه، و اهداف آن، برترین اهداف، و دعوت آن اساسیترین دعوتها است، این دعوت چیزی جز ایمان به خداوند و روز آخرت و تفضیل آن بر زندگی فانی دنیا، که بسیاری از مردم چشم طمع در آن دوختهاند، نیست ﴿وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ١٨٥﴾[آل عمران: ۱۸۵]. [۱۹]پادشاهی با این دعوت خدای هیچ همسویی و همخوانی ندارد چون پادشاهی یکی از مظاهر عظمت دنیایی است و رسالت پیغمبران بزرگوار‡دعوت مردم به زهد و پارسایی و بیتوجهی به دنیا است... اگر انبیاء از زمرهی پادشاهان و امراء و سلاطین میبودند و مردم را به زهد و بیتوجهی به دنیا دعوت میکردند، دوگانگی در عمل و سخن از ایشان سر میزد و دعوتشان از اعتبار ساقط میشد و هیچ تأثیری بر مردم نمینهاد... چون خود در عیش و رفاه پادشاهی زندگی میکردند و مردم را به زهد و پارسایی میخواندند.
اگر میان قول و عمل داعی همسویی و توافق وجود نداشته باشد و کردار و سیرهاش الگو و سرمشق نباشد کلامش قطعاً اثرگذار نخواهد بود. اما این سخن بدین معنی نیست که نبوت و ملوکیت از امور ممتنعالاجتماع باشند، چه بسا هر دو در فردی جمع شوند همانند آنچه برای سید ما حضرت سلیمان پسر داوود÷بوقوع پیوست اما اجتماع این دو قلیل و نادر است در کلام الله مجید (قرآن کریم) آمده است: ﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٣٥ فَسَخَّرۡنَا لَهُ ٱلرِّيحَ تَجۡرِي بِأَمۡرِهِۦ رُخَآءً حَيۡثُ أَصَابَ ٣٦ وَٱلشَّيَٰطِينَ كُلَّ بَنَّآءٖ وَغَوَّاصٖ ٣٧ وَءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي ٱلۡأَصۡفَادِ ٣٨ هَٰذَا عَطَآؤُنَا فَٱمۡنُنۡ أَوۡ أَمۡسِكۡ بِغَيۡرِ حِسَابٖ ٣٩﴾[ص: ۳۵- ۳۹]. [۲۰]
[۱۲] ما پیغمبران را آگاهانه برگزیدیم و بر جهانیان برتری دادیم. [۱۳] خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را از میان جهانیان برگزید. [۱۴] فرعون در میان قوم خود ندا درداد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت و مملکت مصر و این رودبارهایی که در زیر من روانند، از آن من نیست، مگر نمیبینید. [۱۵] آیا با خبری از کسی که با ابراهیم دربارهی پروردگارش راه مجادله و ستیز در پیش گرفت، بدان علت که خداوند بدو حکومت و شاهی داده بود هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده میگرداند و میمیراند. او گفت: من زنده میگردانم و میمیرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق بر میآورد. تو آن را از مغرب برآور. پس آن مرد کافر واماند و مبهوت شد و خداوند مردم ستمکار را هدایت نمیکند. [۱۶] اینکه بعضی میگویند: به دلیل آیهی ﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ﴾مقام نبوت به زنان هم داده میشود، کاملاً به اشتباه رفتهاند. زیرا وحی مذکور از طریق فرود آوردن فرشته نبود، بلکه به طریق الهام بوده است. در حقیقت خداوند، خبر داده که او به زنبور وحی کرده است (یعنی الهام نموده است) ﴿وَأَوۡحَىٰ رَبُّكَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِي مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُيُوتٗا﴾پس آیا صحیح است که بگوییم: خداوند، زنبور را پیامبر کرده است؟! [۱۷] پس شکیبایی کن، آن گونه که پیغمبران أولوالعزم شکیبایی کردهاند. [۱۸] ما پیش از تو جز مردانی را که بدیشان وحی فرستادهایم روانه نکردهایم، پس از آگاهان بپرسید، اگر نمیدانید. [۱۹] و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست. [۲۰] سلیمان گفت: پروردگارا! مرا ببخشای و حکومتی به من عطا فرمای که بعد از من کسی را نسزد بیگمان تو بسیار بخشایشگری، پس ما باد را به زیر فرمان او درآوردیم. باد برابر فرمانش به هر کجا که میخواست، آرام حرکت میکرد، و به زیر فرمان او درآوردیم همه بناها و غوّاصان دیو را، و گروه دیگری از دیوها را در غل و زنجیر به زیر فرمان او کشیدیم، این عطا ما است پس ببخش یا بازدار، بدون هیچگونه حساب و کتابی.