علت تکرار داستانهای قرآنی
خداوند متعال از داستان انبیاء و پیغمبران بزرگوار به کرات سخن رانده و موعظههای فراوان و درس عبرتهای زیاد را (که در سیره مطهر و زندگی شرافتمندانه آنها نهفته بوده) یادآور شده است. تا ما انسانها به ایشان تأسی بجوییم و سیره معطر و اخلاق حسنهی ایشان را سرمشق قرار دهیم و آنها همانند شمعی فروزان خود بسوزند و به دیگران تا ابد روشنایی ببخشند ﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ﴾[یوسف: ۱۱۱]. [۲۹۰]داستان انبیاء در سورههای عدیدی ذکر شده است و علی الظاهر به صورت تکراری آمدهاند، اما در این تکرار، حکمتهایی نهفته است و بر اعجاز قرآن کریم و حق بودن و خدایی بودن آن دلالت مینماید. قویترین فصحاء و بلغاء نمیتوانند یک داستان را دو بار با دو الفاظ و قالب گوناگون و در انتهای فصاحت و بلاغت بازگو کنند و این از نشانههای اعجاز قرآن است که در بازگویی قصهها تفنن به خرج داده و یک داستان را با الفاظ و اسالیب گوناگون بازگو کرده است، سبحان الله از قدرت بیهمتای خداوند که قرآن معجز را ﴿تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ﴾[النحل: ۸۹]. [۲۹۱]فرو فرستاد و آن را وسیله هدایت و رحمت بشریت به ویژه مؤمنان قرار داد.
[۲۹۰] به حقیقت در سرگذشت آنان عبرت برای همهی اندیشمندان است یک افسانهی ساختگی نبوده بلکه کتابهای پیشین را تصدیق و پیغمبران را تأیید میکند. [۲۹۱] بیانگر همهی چیز.