قوم نوح بتها را میپرستند
آیات قرآنی مربوط به داستان حضرت نوح اشاره دارند که وی به سوی قومی فرستاده شده که مشرک بوده و بتها را پرستش میکردند و خدایانی غیر از الله را به الوهیت گرفته بودند عقیده داشتند آنها نافع و ضار هستند، میبینند و میشنوند میتوانند نفع برای ایشان جلب و ضرر از آنها دفع نمایند. آنها اولین قومی بودند که به خدا شرک ورزیدند، لذا خداوند حضرت نوح را بر آنها فرستاد تا آنها را بیم دهد ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرۡ قَوۡمَكَ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ١ قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي لَكُمۡ نَذِيرٞ مُّبِينٌ ٢ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ٣﴾[نوح: ۱- ۳]. انسانهای قبل از نوح بر دین پاک بودند خدا را پرستش میکردند بت و اصنام را نمیشناختند مؤمن و معترف به وحدانیت خدا بودند اولین قومی که راه بتپرستی و شرک در پیش گرفتند قومی بودند موسوم به «بنی راسم» آنها در گمراهی به اوج قباحت رسیدند راه عناد و سرکشی را در پیش گرفتند حضرت نوح با دلایل واضح و براهین ساطع به میان ایشان آمد اما جز اعراض و تکبر و روگردانی پاسخی از ایشان دریافت نکرد، به جای لبیک به دعوت او راه تمسخر و استهزاء در پیش گرفتند. خداوند میفرماید: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوۡتُ قَوۡمِي لَيۡلٗا وَنَهَارٗا ٥ فَلَمۡ يَزِدۡهُمۡ دُعَآءِيٓ إِلَّا فِرَارٗا ٦ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِيَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَكۡبَرُواْ ٱسۡتِكۡبَارٗا ٧ ثُمَّ إِنِّي دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا ٨ ثُمَّ إِنِّيٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا ٩ فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠﴾[نوح: ۵- ۱۰]. [۳۷۰]از جمله دلایل مؤمن بودن اقوام قبل از نوح این آیه میباشد: ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِۚ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡۖ فَهَدَى ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦۗ وَٱللَّهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ ٢١٣﴾[البقرة: ۲۱۳]. [۳۷۱]ابن عباسبدرباره این آیه میفرماید: فاصلهی زمانی بین نوح و آدم ده قرن بود همهی (مردمان) بر شریعت حق و عقیده توحید بودند سپس اختلاف کردند خداوند پیغمبران را به عنوان مژده دهنده و بیم دهنده ارسال کرد و گوید: این آیه در قرائت عبدالله چنین آمده ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ(فاختلفوا)﴾[البقرة: ۲۱۳]. [۳۷۲]از قتاده روایت شده که: همگی بر هدایت بودند سپس اختلاف کردند خداوند پیغمبران را به عنوان بشارت دهنده و بیمدهنده روانه کرد. اولین پیغمبر مبعوث نوح÷بود.
[۳۷۰] گفت: پروردگارا، به راستى که من قوم خویش را شب و روز [به سوى فرمان تو] فرا خواندم. ولى دعوت من در حقّ آنان جز گریز نیفزود. و هرگاه که من آنان را فراخواندم تا آنان را بیامرزى، انگشتانشان را در گوشهاشان نهادند و جامههاشان را [به خود] پیچیدند و پاى فشردند و سخت کبر ورزیدند. آن گاه من به آوازى بلند (آشکارا) آنان را دعوت کردم. سپس [دعوتم را] براى آنان آشکار ساختم و [آن را] نهانى با آنان به راز نهادم. سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید. بى گمان او بس آمرزنده است. [۳۷۱] مردم یک امّت (گروه) بودند، آن اه خدا پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده بر انگیخت و با آنان کتاب [آسمانى] را به راستى فرو فرستاد تا در آنچه در آن اختلاف دارند میان مردم حکم کند و جز کسانى که آن [کتاب] به آنان داده شد، پس از آنکه نشانههاى روشن به آنان رسید- [آن هم] از روى رشک در بین خود- در آن اختلاف نکردند. پس خداوند به حکم خود مؤمنان را به حقى که در آن اختلاف کردند، رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست هدایت مىکند. [۳۷۲] مردمان یک دسته بودند بعداً اختلاف ورزیدند.