تعالیم اسلام

فهرست کتاب

دین اسلام

دین اسلام

اسلام چیست؟ یک بار به شاگردان خود گفتم: اگر مردی بیگانه و غریب پیش شما بیاید و برایتان بگوید: فقط مدت یک ساعت وقت دارم و می‌خواهم در این مدت بدانم اسلام چیست، شما چگونه در این مدت کوتاه اسلام را به او می‌آموزید؟ گفتند: این کار مستحیل و غیر ممکن است که در مدت یک ساعت دین اسلام و محتویات آن را یاد بگیرد. و هرکس بخواهد اسلام را درک کند باید اول درس بخواند و کتب توحید و تجوید و فقه و تفسیر و حدیث و اصول و غیره یاد بگیرد و آن‌ها را مطالعه و مذاکره نماید و معلوم است که برای خواندن این همه کتاب اقلاً پنج سال وقت لازم دارد، گفتم: سبحان الله. مگر در زمان خود پیغمبر اسلام بعضی از اعراب (بدو و صحرانشین) به خدمت رسول خدا جمی‌آمدند و به خصوص اسلام و احکام آن از پیغمبر اسلام جمی‌پرسیدند، حضرت به ایشان اسلام را می‌آموختند و در مدت یک روز (یا کمتر) اسلام را کاملاً درک می‌کردند و سپس به شهر و محل خودشان برمی‌گشتند و اقوام و همشهریان خود را به اسلام دعوت می‌کردند؟ و گذشته از این مگر پیغمبر اسلام جدر مدت کوتاهی اسلام و ایمان و احسان را برای جبرییل ÷شرح نداد؟ رسول الله جتمام این سه موضوع را در سه جمله توضیح فرمود. چرا ما اسلام را در مدت یک ساعت نتوانیم توضیح دهیم؟ در حقیقت برای هر مخلوقی آرزو و غایتی معین است که برای آن سعی و کوشش می‌کند و هرکسی از انسان‌ها عقیده‌ای دارد که از طریق و روش آن زندگی می‌کند. بنابراین، هر کسی که بخواهد دین اسلام را بپذیرد اولین کاری که باید انجام دهد باید اساس عقلی آن را قبول داشته باشد و این که به آن تصدیقی کامل کند تا این که اسلام برایش عقیده باشد و مهمتر از همه باید یقین داشته باشد که این دنیایی که مشاهده می‌کند نه تمام دنیا و زندگی‌کردن و حیات جاویدان است و این زندگی که دارد نه همۀ زندگانی‌ها است، بلکه پس از دنیا دنیای دیگری و بعد از این زندگی زندگانی دیگری هم خواهد آمد، و یقینی بداند که انسان قبل از این که تولد شد وجود داشته و بعد از مردن نیز وجود خواهد داشت و خود خود را به وجود نیاورده، بلکه قبلاً از این که خود را بشناسد وجود داشته است و این جمادات انسان را به وجود نیاورده، زیرا که انسان عاقل است و آن‌ها عقلی ندارند و خداوند متعال است که انسان و آنچه در این جهان دیده می‌شود آفریده، و از عدم و نیستی، هستی آورده، آن خدایکه همه چیز را می‌میراند و دوباره زنده می‌فرماید و خداوند است که همه چیز را آفریده و هرگاه بخواهد چیزی را خلقت کند به کلمۀ کن خلقت می‌کند و هرگاه قصد تباهی نابودی چیز را نماید نابود می‌نماید، خداوندی است که در جهان مانند و همتا ندارد، اول همه چیز او است و آخر همه چیز هم او است، قدرت و تواناییش حدودی ندارد چیزی بر وی پنهان نمی‌شود، عادل است که عدالت او کامل و شامل همۀ چیزها است و با انصاف و عدالت بشری قابل مقایسه نیست، خداوندی است که ناموس‌های جهان که به اصطلاح امروز قوانین طبیعت نامیده می‌شود گذارد و هرچیزی به مقدار خلقت فرموده و از ازل جزئیات و انواع و آنچه بر آن عارض می‌گردد، چه از زندگان و جمادات از حرکت و سکون و ثبات و تحول و انجام کاری و ترک آن به اندازه مخصوص تعیین فرموده و به بشر و انسانیت عقل و هوش موهبه فرموده تا به وسیلۀ آن خیر و شر را تمییز دهد و به واسطۀ عقل خود هرچه بهتر و با مصلحت‌تر باشد برای خود برگزیند و انتخاب کند (اما در این دنیای مادی تمام وسائل و لوازم) مورد سعادت بشر را در اختیار بشر قرار نداده و سعادت و نیک بختی حقیقی با پر معنای آن در این جهان زودگذر خلقت ننموده بلکه سعادت و نکیختی بشر با تمام معنای آن برای روز واپسین آخرت ذخیره نموده که در آن روز آینده و بدون شک هرکسی از بشر به جزاء و پاداش اعمالش می‌رساند، نیکوکار وارد بهشت فرموده و بدکار به دوزخ روانه خواهد کرد. او خداوندی است یکتا و بی‌مانند و بدون شریک، پس تمام عبادات بشری برای او است و هیچکس بدون اذن و اجازۀ حق شفاعت و تقرب نخواهد داشت و آنچه در این دنیا وجود داشته یا وجود دارد یا وجودی پیدا کند در اختیار و در دست قدرت او است و بس.

خداوند متعال موجودات را بر دو قسم آفریده: قسم اول: موجوداتی است که به چشم دیده و احساس می‌شود، قسم دوم: نامرئی که به چشم دیده نمی‌شود و از وجود آن‌ها هیچگونه احساس نمی‌گردد، آنچه دیده می‌شوند مانند جمادات، حیوانات جانوران، حشرات، خزندگان. پرندگان که به وسلۀ چشم و گوش وجود آنان را کاملاً حس کرده و لمس می‌کنیم، اما آنچه مشاهده نمی‌شوند و از وجودشان هیچگونه احساسی نمی‌کنیم، مانند ملائکه، جن‌ها، شیاطین. ملائکه مخلوقی‌اند که فقط برای عبادت خیر و صلاح آفریده شده‌اند و در امور شر دخالتی ندارند و شیاطین موجوداتی هستند که تنها برای شر و نافرمانی و فساد و وسوسه و گمراهی و ضلالت بشر خلقت شده‌اند، اما جن مانند انس دارای عقل و شعور می‌باشند و خیر و شر و حلال و حرام را از هم تشخیص می‌دهند و پیغمبر اسلام محمد مصطفی جفرستاده شده به سوی جن و انس، و جن مکلف به عبادات و واجبات‌اند و مانند انسان‌ها مرده و زنده می‌شوند و حساب را دارند و هرکسی به جزای خود خواهد رسید و خداوند بزرگ برای هدایت و راهنمایی بشر کتاب‌های از آسمان نازل نموده و بر هر پیغمبری صحف یا کتابی فرود آورده که بزرگترین معجزۀ پیغمبران خدا محسوب می‌شوند، مانند تورات، انجیل، زبور صحف ابراهیم و آخرین و شامل‌ترین و کامل‌ترین همه قرآن بوده است که مانند روزی که به وسیلۀ جبریل بر محمد مصطفی جتکمیل شده سالم و صحیح و کامل تا امروز باقیمانده و تا ابد سالم و کامل و صحیح و دور از دست منحرفان و بدخواهان باقی خواهد ماند، و آخرین پیغمبران خدا بدون ریب و شک حضرت رسول اعظم محمد بن عبد الله المصطفی القرشی می‌باشد که به بعثت او تمام کتب و رسل منسوخ و مختوم گردیده است، «ولا نبي بعده»هیچ پیغمبری بعد از او نیست. و قرآن خدا دستور اسلام و برنامۀ زندگی بشر است و هر شخصی که قلبا آن را تصدیق کند مؤمن نامیده می‌شود و شرط ایمان به آن تلفظ‌کردن شهادتین است: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلَّا اللهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ الله»گواهی می‌دهم به یکتایی خداوند متعال و گواهی می‌دهم به این که محمد پیغمبر و رسول برحق خدا است. و چون شخص این جمله را تلفظ کند مسلمان خواهد بود یعنی وارد مرز اسلام گردیده و به عنوان یک شهروند اصیل اسلامی شناخته خواهد شد و در این صورت مانند مسلمانان دیگر حقوق اسلام دارد و هرچه مسلمانان به آن مکلف هستند، او نیز به آن مکلف خواهد بود، و اولین چیزی که بعد از نطق به شهادتین بر او واجب می‌شود عبادات است و نخستین عبادات نماز است دو رکعت نماز صبح، چهار رکعت نماز ظهر، چهار رکعت نماز عصر، سه رکعت نماز مغرب و چهار رکعت نماز عشاء است که درین نمازهای پنجگانه خدای خود را به یاد آورد و از او طلب عفو و مغفرت کند و از او خیر بطلبد و از شر پناه آورد، مشروط به این که قبل از انجام نمازها وضوء بگیرد و خود را طاهر سازد، این‌ها است نمازهای فرض پنجگانه که هفده رکعت آن‌ها بیش از نیم ساعت وقت نمی‌گیرد، و برای انجام آن‌ها جایی معین نشده و امامی تعیین نگردیده و برای نماز و باقی عبادت دیگر هیچ واسطه‌ای میان خدا و بنده مقرر نگشته است، بلکه برای توبه و استغفارنمودن باید خود انسان با خداوند متعال روبرو شود و از او خواهش کند. دوم از عبادات زکات است که هر شخص مسلمان چون مالی داشته باشد و از نفقۀ خود و خانواده و اولادش زیاد شود و یک سال بر آن بگذرد باید قسمتی از آن که خداوند تعیین فرموده به عنوان کمک و مساعدت به فقراء و مستمندان بدهد دو و نیم در صد در صورتی که غنی و توانگر از یک صد تومان دو تومان و نیم اخراج کند، طبعاً هیچگونه احساس ناراحتی نخواهد کرد و از سنگینی آن پروایی ندارد و همین پرداختن دو و نیم در صد سببی است برای تضامن و اتحاد مسلمانان و نجات‌بخش و یاری‌کننده از بدترین امراض که همانا مرض فقر و تنگدستی باشد. سوم از عبادت روزه ماه مبارک رمضان است که خداوند متعال در تمام یک سال ماهی را برای روزه‌داری تعیین نموده که از سحرگاه تا غروب خورشید از خوردن و آشامیدن و جمیع مفطرات خودداری کند و این در واقع هم سببی برای صفاء نفسش و راحتی برای دستگاهش و پاکیزگی و تزکیه اخلاقش و صحت بدنی می‌باشد، چهارمین ارکان اسلام حج بیت الله الحرام است، اسلام در حقیقت دستور داده که هر شخص مسلمان عاقل و بالغ مرد یا زن چون توشۀ راه و قدرت سفر داشته در مدت عمر خود باید یک بار به حج بیت الله الحرام برود و آن در ایام موسمی معلوم شده و قصد از آن بزرگترین کنفرانس و اجتماع مسلمانان جهان و بررسی احتیاجات مسلمین و درد دل ‌نمودن مسلمین عامل در هر نقطه از این جهان اسلام می‌باشد و اتحاد و همدستی مسلمین و پیشرفت دین اسلام است، و به شرطی که تمام مناسک و واجبات آن را به طور صحیح به جا آورده شود و خود را از گناه و معاصی پاک سازد و از کردار و اقوال ناشایسته که کرده به درگاه خدا رجوع نماید و بر مخالفات و گناه‌هایی که مرتکب شده اظهار پشیمانی و ندامت کند و چنانچه حقوق کسی در گردنش باشد یابد به طور درستی از گردنش ادا کند و از حق خدا و بندگان خدا پاک شود و بعد از انجام حج و مراجعت به خانه از تمام محرمات و منهیات اجتناب ورزد، و بر طاعات خدا مواظبت کند. و باید دانست که همانگونه خداوند متعال فرائض و واجباتی بر بندگانش امر نموده بسیاری کارها هم بر ایشان حرام نموده و بندگان خود را به دورشدن از آن محرمات و گناهان دستور فرموده است: مانند کشتن مسلمانی بدون حق و تجاوز و تعدی‌کردن بر مسلمانان و ظلم و ستم‌کردن شرب و خمر و قماربازی و زناکاری و رباخواری و دروغ‌گفتنی و غش و خیانت در خرید و فروش و فرارکردن از خدمت اجباری و ارتش که قصد آن اعلاء کلمۀ الله باشد و نافرمانی پدر و مادر و قسم دروغ و گواهی‌دادن به زور و غیر این‌ها از افعالی که مخالف اسلام و قرآن خدا باشد، و شکی نیست که هرگاه مسلمانی مرد یا زن مرتکب گناهی شود و خلافی از وی سر بزند چون از کردار خود پشیمان شود، و به درگاه خداوند بزرگ رو آورد و توبه و استغفار کند، خداوند متعال توبه‌اش قبول می‌فرماید و گناهان او را عفو می‌نماید و او را می‌آمرزد، ولی اگر توبه نکند و از گناهانش پشیمان نگردد کافر محسوب نمی‌شود، بلکه از گروه مسلمانان شمرده می‌شود، ولی مسلمانی گنهکار است و در آخرت بدون شک باید به نتیجه و پاداش عمل خود برسد و لکن عذابش مؤقت است و مانند کافران عتاب و عذابش همیشگی و دائم نخواهد بود، اما اگر شخصی یکی از فرائض و واجبات الهی را انکار کند. مثلاً: بگوید: نماز قدیمی است و روزه فرض نیست، بدون شک گنهکار بوده و لباس ارتداد پوشیده و از جملۀ کافران محسوب خواهد شد، همچنین اگر به یکی از محرمات خداوندی اعتقاد کامل نداشته باشد، مثلاً: بگوید خر حلال است یا زنا گناه نیست باز هم مرتد و برگشته از دین شمرده می‌شود، و کلمۀ کفرگفتن بزرگترین گناه در اسلام است و نابخشودنی خواهد بود، هر مسلمانی ممکن است یکی از واجبات را ترک کند و یا این که به گناهی آلوده شود مسلمانی عاصی و خلافکار می‌باشد، ولی در صورتی که اعتقاد به وجوب فرضی داشته باشد یا منکر تحریم حرامی شده باشد شکی نیست که از گروه کافران خواهد بود، و مسلمان با مؤمن فرق دارد، مؤمن کسی است که بدون تردید و از روی حقیقت و خلوص نیت و با قلبی پاک به وجود خدا و قرآن و احکام اسلام اعتقاد صحیح و کامل داشته باشد، اما مسلمان کسی است که منتسب به دین اسلام باشد و ظاهراً یا باطناً احکام قرآن را پذیرفته و به آن عمل کند. مثلاً: هرگاه شخصی ظاهراً خداترس و نمازخوان و به نظر دیگران دور از گناهان باشد ولی باطنش خراب و عبادات او از روی حقیقت نباشد چنین کسی مسلمان نامیده می‌شود نه مؤمن، زیرا که مؤمن به کسی گفته می‌شود که ظاهر و باطنش یکسان و در دل و ضمیر او هیچگونه اثر فساد و خلافی نباشد، چون مردم بر آنچه در قلوب و دل‌های دیگران است اطلاع ندارند و فقط خداوند متعال است که چیزی بر ذات مقدسش پنهان نشده و بر همه چیز و همه کس مطلع و دانا و آگاه می‌باشد، سبحانه و اگر انسانی به اساس فکری اسلام ایمان بیاورد (اساس فکری اسلام یعنی تصدیق مطلق به خداوند متعال) و خدا را از شریک و وسیط و دوست منزه خواند و به فرشتگان خدا و به پیغمبران خدا و به کتب خدا و به روز قیامت و قدر هم ایمان داشته باشد، و نمازهای فرض پنجگانه را اقامه نماید، و ماه رمضان روزه بگیرد و زکات مال خود را بپردازد و به حج خانۀ خدا برود و از محرمات امتناع ورزد پس او هم مسلمان است و هم مؤمن، و لکن ثمرۀ ایمان از او نمایان نمی‌شود و شیرینی آن را نمی‌چشد و نمی‌توان مسلمان واقعی شد تا این که تمام این عباداتش مخلصانه برای خدا باشند و راه اسلام را گرفته باشد، و راه حقیقی اسلام را پیغمبر اسلام جدر یک جمله خلاصه فرموده و در یک کلمه بیان و روشن نموده است، کلمه‌ای که شامل خیرات دنیا و آخرت می‌باشد و آن (احسان) است، خدا را بندگی کند همانگونه که خدا را می‌بیند و چناچه او خدا را نبیند بدون شک خدا او را (می‌بیند) مقصود این که عبادت‌کردن مخلصانه باشد، منظور این که هر مسلمانی باید همیشه خدا را به یاد داشته باشد و پیوسته او را در نظر خود بیاورد و یقین بداند که چه در موقع نشستن و چه راه‌ رفتن و چه خوابیدن و چه در موقع تنهایی و چه در جمعیت چه در جدی و چه در مسخره و شوخی، در شب و روز خلاصه در کل مکان و زمان خدا او را می‌بیند و او را در نظر گرفته و به او می‌نگرد، کمک فقط از او بخواهد در موقع وحشت و دلتنگی و ناراحتی مدد از او بجوید و فقط از او بترسد و بس و دست خواهش و التماس تنها به سوی او دراز کند:

زیرا که اگر او خدا را نمی‌بیند بدون شک خدا او را می‌بیند.

رسول الله جفرمودند: «أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ».

آری، این تعریف مجملی از دین اسلام بود، و مفصلاً در باب آینده خواهد آمد و اسلام و احسان در اجزاء بعدی خواهم نوشت. ان‌شاءالله.