علم ضروری و علم نظری:
علمی که (موجود یا چیزی که) به چشم دیده میشود و به دست لمس میگردد بر وجود آن هیچگونه دلیلی لازم نمیباشد. مثلاً: کوه: ثابت است که وجود دارد و هیچکس نمیتواند بگوید کوه چیست؟ یا کوهی وجود ندارد، و اصلاً در این دنیا کوه نمیباشد، زیرا که نابینا هم اگر کوه نمیبیند لمس میکند.
این دانستنی ضروری است که هیچکسی در بارۀ آن شک و تردیدی به خود راه نمیدهد. اما هرگاه به کسی گفته شود، قام زید (زید ایستاد) قام فعل ماضی و زید فاعل آن است یا این که گفته شود که در شکل هندسی مربع و مثلث و زاویه و خط موازی داریم چنین حرفی هیچکس و همه کس قبول ندارد، مگر کسی که دانا و تحصیل کرده و صاحب نظر باشد و برای بیان و ثبوت این دو جمله دلائلی ایراد شود، مثلاً: شخص عوام و نادان شکل مربع یا مثلث را جلوش بگذاری یا قام زید را برایش بنویسی نمیتواند درک کند اینها چیستند، و این را علم نظری نامیدهاند.