خدا پروردگار جهانیان است:
قضیۀ دوم از ایمانآوردن به خدا، این که اعتقاد کامل داشته باش که خدا پروردگار جهانیان است و او است تنها که جهان را آفریده و عالم حیوانات و عالم گیاهان و عالم افلاک و عالم جمادات و عوالم ظاهری که میبینیم و عوالمی که نمیتوانیم آنها را ببینیم همه و همه خداوندی از عدم به وجود آورده و برای هریک قانون عجیبی قرار داده که هنوز هم کشف نشده.
آنچه به چشم میبینیم و آنچه به وسیلۀ میکروسکوب مشاهده میکنیم و آنچه از دیدگان بشر غائب است و شایستۀ دیدن نیست. علم طب (پزشکی) و علم فیزیک و علم ستارهشناسی و غیره، همه دلالت بر وجود الهی دارند. خداوندی که هر برگی از درختی به زمین افتد در علم او ثابت است، خداوندی که از تمام جراثیم و میکروبهای زمین مطلع است و اندازۀ آنها را میداند، خداوندی که عدد رمال و سنگهای دنیا را میداند.
خداوندی که قطرات دریاها را میداند، خداوندی که از تمام حرکات و سکنات دنیا آگاه است. خداوندی که تمام دنیا همانند نگین انگشتری در کف دارد و جهان و جهانیان را هر طور میل بفرماید میچرخاند.
در حقیقت همان خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
و او (تنها او) خالق و آفرینندۀ دنیا و ما فیها میباشد و بس، او است که دنیا را به وجود آورده و دنیا را به قدرت بینظیر خود حفظ میفرماید و تمام روحداران آن را از جن و انس و شیاطین و جانوران و حیوانات و حشرات و پرندگان و خزندگان و غیره روزی عطا مینماید و قبل از آفرینش آنها را رزق و روزیشان تعیین فرموده است و هر امری کند به کلمۀ «کن» عمل میکند باید اعتقاد به این خدا داشت نه به طبیعت.
آیا اعتقاد داشتن به این چیزها (نشانۀ اعتقاد به خداوند) دلیل ایمانداری است؟ و تنها اینگونه عقاید برای پرستش و بندگیکردن خدا کافی است؟ هرگاه هشام به تو بگوید: من اقرار دارم که خدا خالق همۀ چیز است و او پروردگار همه کس میباشد، آیا تو یقین داری که هشام نامبرده مؤمن است؟ به عقیدۀ من نه، هشام مؤمن واقعی نیست.
و این تنها برای ایمانداری کفایت نمیکند، زیرا که بیشتر امتهای پیشین و ملتهای گذشته این عقاید را داشتهاند.
کفار قریش نیز بر این عقیده بودهاند: «خدا خالق همه چیز است» پیغمبر اسلام محمد مصطفی جموقعی که از کفار قریش میپرسیدند: چه کسی دنیا را آفریده؟ میگفتند: خدا، ابلیس علیه اللعنه هم این عقیده را داشت و میگفت: «رب بما أغويتني»و «رب أنظرني»بدین معنی است: خدایا به سبب این که مرا اغواء نمودی و خدایا مرا مهلت بده. پس بنابراین، ابلیس هم اعتقاد به وجود خدا داشته و نام او را به زبان میبرده است و به وحدانیت او تعالی اعتراف داشته است. خدا صاحب دنیا است: کون به معنی عالم وجود میباشد و خدا تبارک و تعالی صاحب اصلی آن است و همین موضوع قضیۀ سوم خواهد بود.
که عالم وجود برای خدا و از آن خدا است و هیچکس در آن با او شریک نیست و در چیزی از موجودات با وی شرکتی نخواهد داشت و خدا در این جهان هر طور بخواهد مینماید و او صاحب کل اختیار و آزاد و مالک و متصرف و مختار است میمیراند و زنده میفرماید.
آیا تو میتوانی مرگ را از خود برانی و در این دنیا جاوید بمانی؟ آیا قادر هستی بر این که خود را از مرض و بیماری نجات دهی؟ خداوند است که به هرکس بخواهد مرگ میدهد و بعضی دیگر را حیات میبخشد، خداوند است که به یکی مرض میدهد و دیگری را از مرض نجات میدهد. خداوند است که بعضی شهرها را به سبب باران زیاد تلف مینماید و شهر دیگری را از تشنگی مردم و گیاهان و حیوانات را نابود مینماید.
یاد دارم در چند سال گذشته سیل (فیضانات یعنی: کثرت و روانی آب یا سیل) در شمال کشور ایطالیا تعدادی شهر و روستاها را نابود کرد، قصبات و شهرها را به نابودی کشانید و جمعیت فراوانی از مردم را به هلاکت رسانید.
در صورتی که در آن وقت و در کشور هندوستان قحطی و خشکی و بیبارانی و بیآبی بزرگی رسیده بود که درختان خشک شده و حیوانات از تشنگی تلف گشته و تا به جایی که آب جیره بندی گردیده و مردم آنجا بر حسب تعداد افراد خانواده و به وسیلۀ معرفی شناسنامه آب آشامیدنی دریافت مینمودند.
ببینید قدرت خداوند متعال در یک روز کشوری غرق آب و سیل نموده و کشور دیگری از تشنگی و بیآبی به هلاکت و نابودی میکشاند. خداوند متعال به یکی فرزندانی (ذکور و اناث) عطا میفرماید و به دیگری تنها فرزندانی ذکور و به دیگری فرزندان أناث میدهد و به کسی دیگر که آرزوی داشتن فرزندی در خواب میبینید هیچ فرزندی نمیدهد و بعضی مردان و بعضی زنان را نیز عقیم خلقت مینماید، کودکی که هنوز در سن طفولیت است روحش را میگیرد و پیرمردی که در فراش بیماری خوابیده و حس و حواس خود را از دست داده زنده میگذارد. جمعیت شهری را از برف و سردی نابود میکند و جمعیت شهر دیگری را از حرارت و گرمای طاقتفرسا تلف میکند، شهری از زلزله و زمین لرز، زیر و بالا میکند و در شهری دیگر آپارتمانها را نگه میدارد.