زندهشدن برای حساب:
هرکسی از ما بر حالتی که در گذشته در دنیا زندگی مینموده زنده کرده میشود. و اگر صدها یا هزارها سال بر او گذشته باشد، موقعی که زنده میشود و از قبر بیرون میآید، گمان میکند که یک ساعت یا فقط چند ساعتی است که در گذشته و مدت زیادی بر او نگذشته است و از روزها و ماهها و سالها و قرنها هیچگونه خبری ندارد. مانند کسی که تومبیلی به او تصادف کرده باشد و بیهوش گردیده و او را به خانه یا به بیمارستان میبرند و بعد از یک ساعت یا دو ساعت و یا بیشتر به هوش میآید، وقتی که دیدگان خود را میگشاید، خود را در خانه و یا در بیمارستان میبیند، همان سه یا چهار ساعتی که بیحس و بیهوش بوده به یاد ندارد و بسیار اشخاصی هستند که هنگام خریدن و یا فروختن در بازار بر اثر خادثهای بیهوش میگردد و او را به خانه و یا به بیمارستان میبرند و دو یا سه روز در حالت، و بیهوشی میگردد و هنوز صحبت خرید یا فروش خود را ادامه میدهد و به گمان خودش که هنوز در بازار است و در معامله میباشد و از این دو یا سه روز هیچ به یاد ندارد. پس مردمی که در آخرت برای محاکمۀ الهی زنده میشوند به همین منوال میباشند و بر حالتی که مردهاند زنده میشوند. و خداوند متعال برای توضیح و روشننمودن این موضوع چند مثال آورده است.
یکی از آن مثالها:
﴿أَنَّىٰ يُحۡيِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُۥۖ قَالَ كَمۡ لَبِثۡتَۖ قَالَ لَبِثۡتُ يَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ يَوۡمٖۖ قَالَ بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ﴾[البقرة: ۲۵۹].
این قصهای است در بارۀ یکی از گذشتگان به نام عزیر که روزی از نزدیک قریۀ خرابشدهای در حالی که بر ألاغ خود سوار بود عبور میکرد، ناگهان در قدرت خداوندی فکر کرد و چنین گفت: ﴿أَنَّىٰ يُحۡيِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ﴾الخ.
«خداوند چگونه مردم این قریه را در آخرت زنده میفرماید؟ پس خداوند متعال روح وی را گرفت و یک صد سال مرده بود، سپس او را زنده فرمود و از او پرسید: چه مدتی مرده بودی؟ گفت: یک روز یا قسمتی از یک روز، خدا به او فرمود: در حقیقت یک صد سال در اینجا مرده بودی».
و قصۀ این عزیر در قرآن ذکر شده که سپس خداوند الاغش را نیز زنده مینماید و او هم الاغ خود را زنده میبیند و یک سید از انجیر و یک شیشه از سرکه که به همراه داشته نیز میخورد و هیچگونه تغیری در آن دو نشده است. آیۀ دیگری هم که در این خصوص نازل شده این است:
﴿يُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَيۡرَ سَاعَةٖۚ﴾[الروم: ۵۵].
«و سوگند میخورند گنهکاران را که در قبر نخوابیدهاند و نمردهاند، مگر یک ساعت».
و بازهم فرموده است:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَٱلۡإِيمَٰنَ لَقَدۡ لَبِثۡتُمۡ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡبَعۡثِۖ فَهَٰذَا يَوۡمُ ٱلۡبَعۡثِ وَلَٰكِنَّكُمۡ كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٥٦﴾[الروم: ۵۶].
«و کسانیکه دانش و ایمان داده شدهاند، گویند: «به راستی شما به فرمان کتاب الله (لوح محفوظ) تا روز رستاخیز درنگ کردید، پس این روز رستاخیز است، لیکن شما نمیدانستید».
و آیهای دیگر هم دلالت بر این دارد که در روز قیامت هیچگونه نسب و فامیل و خویشاوندی وجود ندارد.
﴿فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ﴾[المؤمنون: ۱۰۱].
«پس در آن روز هیچگونه نسب و خویشاوندی مطرح نیست».
در آخرت مردم همه دوستان خود را میبینند، ولی اصلاً در فکرشان نمیباشند. در آن روز کسی که برادر یا مادر یا پدر یا همسر و یا فرزندان خود را ببیند و از او فرار میکند و هیچگونه اعتنایی به او ندارد، بلکه اگر بتواند آن همه را قربانی خود میکند و راضی است که همۀ آنها نابود و هلاک شوند و فقط خود را از دوزخ نجات دهد. چون در آن روز شدید و بسیار سخت و ناگوار هرکسی به فکر خود و تنها از برای نجات خود میاندیشد و به غیر از خویشتن در فکر هیچکس نمیباشد. در آن روز که نه پولی و اسکناسی وجود دارد و نه مال یا زمینی که بتواند آنها را فدای جان خود سازد و تن خود را از آتش دوزخ نگهدارد. آن روز روزی است که سختترین و مهمترین تمام روزها است و همۀ خلائق باید در آن روز در یک میدان جمع شوند و خودشان را برای محاکمۀ الهی که کوچکترین حرکتی بر او غائب نمیگردد. حاضر نماین و همه با هم برای محشر گردهم میآیند. در آن روز عرب و عجم و غنی و فقیر و بزرگ و کوچک و مرد و زن و سفید و سیاه همه در یک میدان باید حاضر گردند. یعنی همۀ بشر از هر صنف و قبیله و گروه و لغت و کشور باید جمع شوند از زمان حضرت آدم ÷تا آخرین واحد از ذریۀ او باید حاضر شوند دیگر فرقی ندارد، کسی که در فراش خود مرده و کسی که در دریا غرق شده و کسی که جانوران و درندگان او را خوردهاند و کسی که از هواپیما افتاده و کسی که در آتش سوخته و خاکسترش در هواه منتشر گردیده و غیره همه با هم باید جمع شوند و در یکجا برای محاکمه حضور بهم رسانند از جن و انس و شیاطین و جانوران. و خدای تعالی در این موضوع میفرماید:
﴿مُّهۡطِعِينَ إِلَى ٱلدَّاعِۖ يَقُولُ ٱلۡكَٰفِرُونَ هَٰذَا يَوۡمٌ عَسِرٞ ٨﴾[القمر: ۸].
«در آن روز مردم همه شتابان به سوی محشر (فرشتهای که برای اجتماع همه صدا میزند) برمیخیزند و کافران در آن روز میگویند: این روز سختی است».
آنگاه خداوند متعال امر به دوزخ میفرماید که برای همۀ مردم نمایان گردد. و خدا در این مورد فرموده:
﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَيۡكُمۡ يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّيۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٦٠ وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ ٦١ وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنكُمۡ جِبِلّٗا كَثِيرًاۖ أَفَلَمۡ تَكُونُواْ تَعۡقِلُونَ ٦٢ هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣﴾[یس: ۶۰-۶۳].
«ای پسر آدم! مگر انذار و تذکر به شما ندادم که مطیع شیان نشوید؟ چونکه شیطان دشمنی آشکار است برای شما؟ و این که فقط مرا عبادت نمایید و این راه مستقیم است؟ و در حقیقت شیطان گروههای بسیاری از شما را گمراه کرده آیا شما نمیدانستید و عقل نداشتید؟ این دوزخی است که در دنیا از آن وعده داده میشد».
و در آن روز هر بندهای از بندگان خدا در برابر عدالت خداوندی قرار گرفته و از تمام اعمال و گفتارشان که در دنیا کرده یا گفته پرسیده میشود و نامههای اعمالش باید بررسی گردد و کوچکترین حرکتی که در دنیا انجام داده بهدر نخواهد رفت و باید از آن سؤال شود. نیکوکاران به طرف بهشت و بدکاران به سوی دوزخ روانه میگردد، و جانوران و حیوانات هم بعد از محاکمه و رسیدگی به حق آنها خداوند همۀ آنها را به خاک مبدل مینماید. و کافرانی که به سوی دوزخ رانده میشوند چون حیوانات را به خاک مبدل گشته میبینند هر کافری آرزو میکند که او هم مانند آن حیوانات به خاک تبدیل گردد و بدین جهت است که:
﴿وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠﴾[النبأ: ۴۰].
«کافر میگوید: کاش که من به خاک مبدل میشدم».
در روز قیامت خداوند متعال مردم را با همه آن چیزهایی که جز خدا آنها را عبادت میکردهاند زنده و جمع مینماید و آنچه از نوع جن و شیاطین باشند همه زنده مینماید. مانند آنچه که مردم یونان آن را عبادت میکردهاند. به نام زیوس و افرودیت و مردم رومان عبادت جوبتیر و فینوس و اهل فرس عبادت هرفرو اهریمن و اهل مصر عبادت میکردهاند. حابی و اهل فینیقیون، و هبل و لات و عزی خدایان اعراب بوده و مردم یونان و رومان گمان میکردهاند که ابولون خدای خورشید است. و باخوس خدای خمر و دیانا (ارتیمیس خدای صید و شکار و مینرفا خدای حکمت نبتون خدای دریا بوده است.
در آن روز خداوند میفرماید:
﴿نَادُواْ شُرَكَآءِيَ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُمۡ﴾[الکهف: ۵۲].
«صدا بزنید شریکان من را که میگفتید: آنها خدایاناند و ایشان آنها را صدا میزنند پس صدایش ایشان را استجابت نمیکنند»، خداوند در جواب ایشان میفرماید:
﴿مَا لَكُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ ٢٥﴾[الصافات: ۲۵].
«چرا به همدیگر یاری نمیکنید؟».
و در آن روز مستضعفین به مستکبرین مینگرند و به آنها میگویند:
﴿إِنَّا كُنَّا لَكُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٖۚ﴾[إبراهیم: ۲۱].
«در دنیا ما تابع شما بودهایم، پس آیا دفع میکنید از ما چیزی یا قسمتی از عذاب خداوندی را؟».
اما مستکبرین در جواب ایشان عاجز میمانند و هیچگونه پاسخی به جز تسلیمشدن به درگاه خدا و اعترافنمودن به عجز و ناتوانی نخواهند داشت.
شیاطین هم در آن روز به پیشگاه خداوند یکتا تسلیم شده و به ذل، عجز و حماقت خود اقرار میکند و میگوید:
﴿لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ﴾[إبراهیم: ۲۲].
«وقتی که حاکمهها و امور پایان یافت شیطان میگوید: محققاً خداوند وعده به شما داد وعدۀ حق و راستی، و من وعده به شما دادم و لکن وعدۀ خلاف و دروغ». و بنی آدم به شیاطین میگویند: سبب اصلی در گمراهی ما شما بودهاید.
وسوسه و خیالهای باطل در دلهای ما افگندید و ما را از طریق هدایت و راه اسلام منحرف کردید، شیاطین در جواب میگوید:
﴿وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِيۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُمۖ﴾[إبراهیم: ۲۲].
«من هیچگونه تسلطی بر شما نداشتم، مگر این که من شما را دعوت کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید. پس ملامت من نکنید و خودتان را ملامت نمایید».
و خداوند بزرگ فرموده است:
﴿إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا ٧٦﴾[النساء: ۷۶].
«به راستی مکر و حیلۀ شیطان ضعیف و سست است».