استنباطنمودن از نصوص قرآن:
۱- نظر به این که عقل هر انسانی محدود است و نمیتواند آنچه ماوراء الماده است کاملاً بفهمد باید در امور زندگی و حلال و حرام دانستن اشیاء به قرآن خدا رجوع کند و تنها از معانی و مقاصد قرآن پیروی نماید و به نصوص قرآن که برای هر مسلمان صاحب نظری هویدا و آشکار است عمل کند و از هرچه نصی از قرآن در بارۀ آن نازل نشده اجتناب ورزد.
۲- باید بدانیم که اصل هرچیز همان قرآن است و هرگاه در خصوص امری یا نهی و یا حلال و یا حرامی آیهای از قرآن با حدیثی متعارض باشند. ما باید به آن آیه عمل کنیم و آن حدیث مذکور را بر نص قرآن ترجیح ندهیم.
۳- هیچگاه شایسته نیست که آیهای از قرآن یا حدیث صحیحی منکر امرین ملحدین و واقعیت باشند، زیرا آن کسی که قرآن نازل فرموده او است که تمامی کون را خلقت فرموده و رسول الله هم فرستاد و او است که سخن گزاف نمیکند.
۴- بسیاری از متن قرآن چنان از آنها اقتباس میشود که انسان از آغاز پیدایشش و از لحظۀ وجود خمیر مایهاش مجبور بوده و صاحب اختیار و سرنوشت ساز خود نمیباشد مانند آیههای ذیل:
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُصَوِّرُكُمۡ فِي ٱلۡأَرۡحَامِ كَيۡفَ يَشَآءُۚ﴾[آل عمران: ۶].
«او است (خدا) که شما را هر طور که بخواهد در رحمهای مادرانتان نقشبندی مینماید».
بنابراین، نر یا مادهبودن جنین و یا سفید و یا سیاهشدن فرزند فقط به دست خداوند متعال است و بس، و خود جنین و فرزند هیچگونه حق دخالتی در آن نخواهد داشت و خداوند فرمایند:
﴿وَرَبُّكَ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ وَيَخۡتَارُۗ مَا كَانَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُۚ﴾[القصص: ۶۸].
«و پروردگارت خلقت میکند آنچه بخواهد و اجتناب میکند، و بندگان هیچگونه اختیاری ندارد».
و به پدیدههای خلقتی که فوق توان بشری است اشاره میفرمایند که:
﴿أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ ٦٣ ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ ٦٤ لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا﴾[الواقعة: ۶۳-۶۵].
«آیا چیزی را که می کارید، دیدهاید؟! آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟! اگر بخواهیم آن را به کاه درهم کوبیده مبدل می کنیم که تعجب کنید».
و مانند:
﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ﴾[الأنعام: ۱۷].
«و هرگاه خدا تو را زیانی برساند یا ناراحتی برایت به وجود آورد پس نیست دفاعکننده برای آن زیان و ناراحتی مگر او».
﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨﴾[الشمس: ۷-۸].
«و حق تعالی به قدرت خود هر فردی را آفریده و آنچه هر فردی آن را عمل کند و پس به نشانش داده طریق گناه و طریق تقوی و پرهیزگاری».
﴿وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ ١٠﴾[البلد: ۱۰].
«وما بشر را بدو راه هدایت نمودهایم».
﴿إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا ٣﴾[الإنسان: ۳].
«ما انسان را به راه صحیح هدایت و راهنمایی کردهایم و او یعنی بشر یا شکرکنندۀ خدا و یا این که کفرآورنده است».
بنابراین آیات قرآنیه واضح و روشن است که خداوند متعال اختیار کامل به بشر داده و خود بشر است که سرنوشتساز خودش میباشد و خدا راه هدایت و راه گمراهی را برای بشر تعیین نموده و به خوبی امر فرموده و از بدی نهی نموده است و خود بشر است که یکی از این دو راه را برای خود انتخاب میکند. ولی با کمال تأسف بعضی از مردم این عصر مرتکب هر نوع گناهی میشوند، سپس گناهان خود را به گردن قضا و قدر میاندازند و اینگونه میاندیشند که خدا سرنوشتساز آنها بوده و خدا آنها را برای انجام و زشتی واداشته و خودشان در ارتکاب جرایم هیچگونه اختیاری نداشتهاند. در حقیقت اگر هر انسان صاحبنظری به معنی و هدفهای قرآن خدا بیندیشد و به کلمات آن پی ببرد خواهد دید که خدا در ارتکاب جرمی هیچگونه امری و دستوری نداده و انسان در تمام زندگیش آزاد میباشد و به سبب ضعف ایمان او است که دست به هر نوع کار ناشایستهای میزند. و قرآن آزادی را با تمام معنی برای بشر ثابت میکند و نیک بختی و بدبختی بشر منوط به خود او است. خداوند در این آیه میفرماید:
﴿يُضِلُّ بِهِۦ كَثِيرٗا وَيَهۡدِي بِهِۦ كَثِيرٗاۚ﴾[البقرة: ۲۶].
یعنی: «گمراه مینماید به آن (قرآن) بسیاری و هدایت میدهد به آن بسیاری از مردم».
هرگاه به معنی ظاهری این آیه فکر کنیم برایمان چنان استدلال میشود که گمراهی و هدایتشدن از جانب خدا و به ارادۀ الهی است و هر کسی از بندگانش هدایت شده و کسانی دیگر گمراه میکند. ولی چون به این آیه فکر نماییم و معنی حقیقی آن را کاملاً درک کنیم که خدا فرموده است:
﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢﴾[البقرة: ۲].
«هدایتی است برای پرهیزگاران».
﴿وَمَا يُضِلُّ بِهِۦٓ إِلَّا ٱلۡفَٰسِقِينَ ٢٦﴾[البقرة: ۲۶].
یعنی: «خدا گمراه نمینماید (از قرآن) مگر گروه فاسق و گمراهان».
پس از این دو آیه چنان فهمیده میشود که هدایت و گمراهی از خود بشر است و بشر است که خود را هدایت شده و یا این که خود را گمراه و فاسق میکنند و سبب اصلی نیک بختی یا بدبختی هر انسانی از خودش خواهد بود. و خدا هیچ بندهای را گمراه نمیفرماید.
سعدی/میگوید:
راهی به سوی عاقبت خیر میرود
راهی به سوی هاویه اکنون مخیری
و خدا میفرماید:
﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣﴾[البقرة: ۲-۳].
«پرهیزگاران واقعی کسانی که به غیب ایمان میآورند و نماز میخوانند و زکات و صدقه میدهند».
﴿إِلَّا ٱلۡفَٰسِقِينَ ٢٦ ٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَيَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ﴾[البقرة: ۲۶-۲۷].
«مگر فاسقان کسانی که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن می شکنند، و آنچه را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می کنند، اینها زیانکارانند».
پس از اینجا معلوم شد که هر شخص سرنوشتساز خود است و هرکس در این دنیا میتواند که خود را نیکبخت یا این که بدبخت سازد و هرکس قادر است که به خدا ایمان آورد و نماز را برپا بدارد و زکات بدهد و بازهم قادر است که عهد خدا را بشکند و قطع صله نماید و در زمین فساد کند، پس اختیار به دست خودش میباشد.