ما و گذشتگان در باره عقیدهداشتن به قدر:
مخالفان و دشمنان اسلام چون مسلمانان به قدر ایمان دارند ایشان را به سستی و تواکل متهم میسازند و سبب اصلی ارتکاب به گناهان همان قدر میدانند و هر کسی به گناهی یا خلافی دست بزند به گردن قدر میاندازند و چنین عقیده دارند که خدا خواسته و قدر اراده کرده که فلان کس به آن گناه آلوده شود. در صورتی که اینگونه عقیده باطل و بیاساس میباشد. چون خداوند متعال از سستی و تواکل و تکاسل نهی فرموده و مسلمانان را به امر به معروف و نهی از منکر و به عمل و جهاد امر نموده است.
ما مسلمانان عقیده داریم که روزی به دست خدا است و آنچه خدا آن را برای تو نوشته بیدرنگ به تو خواهد رسید و آنچه خدا آن را از تو منع نموده خواه نخواه به آن نایل نخواهی شد. و عقیده داریم که اجل و پایان عمر به دست خدا است و هر بندهای بعد از پایان عمر خود خواهد مرد و یک لحظه در عمر وی کم و زیاد نمیشود. بنابراین، بعضی از مردم در این دنیا برای تحصیل روزی از هیچ عمل مشروعی دریغ ندارند و برای امرار معاش خود به کسبی مشغول میگردند. و در زندگی همیشه از عمر خود استفاده نموده و لحظهای از عمر گرانبهای خود را بیهوده تلف نمیکنند، تا این که عمر خود را به جهد و سعی و کوشش جهت دنیا و آخرت به پایان میرسانند و در واقع ایشان مردانی خیراندیش و صاحب عقل و هوشاند و چه خوشبختاند اگر که آنها از اهل ایمان و بندگانی مخلص باشند.
و بعضی دیگر پا روی پا میاندازند و چشم به آسمان نگه میدارند به امید این که خدا سفرۀ آماده برای ایشان نازل نماید، و از هرگونه کسب و کاری امتناع میورزند و همۀ عمر خود را بیهوده و تلف میکنند و در واقع این افراد سادهلوح و کمعقلاند.