أما اطاعت غیر مطلق:
اطاعتی است که دستور آن از طرف یکی از بشر صادر میشود. و امرکننده در آن بنده است نه خدا که باید در انجامدادن آنها نمود و به عقل و هوش خود مراجعه کرد. هرگاه معلوم شود که آن امر مطابق امور خداوندی و مایۀ رضایت خدا یا بندهگان است ویا به مصلحت جامعه است باید انجام داد. و چنانچه همان امر مخالف خداوندی و با دین اسلام مطابقت ندارد و یا این که باعث خشم خدا و ضرر مردمان باشد (نباید انجام داد، بلکه باید از آن اجتناب شود، مثلاً: پدرت برایت میگوید: برو نماز بخوان و یا روزه بگیر، در حقیقت این امور باعث رضایت خدا و سبب نیک بختی بشر است که بیدرنگ باید انجام بدهی و اهمال و کسالت ننمایی. اما هرگاه پدرت بگوید: برو اسحاق را بکش و یا مال اسماعیل را غصب کن یا دزدی بکن، از انجام این کارها باید بپرهیزی و نباید اسحاق را بکشی و نباید مال اسماعیل را از طریق غصب و دزدی بگیری، چون مخالف اسلام و باعث گنهگاری است. بنابراین، هر دستوری که از بشری صادر شود اعم از عالم الدین یا آموزگار یا حاکم و رییس باید بدان اندیشید و در آن خصوص به فکر مراجعه نمود. هرگاه آن امر مطابق احکام قرآن و اسلام و باعث رضایت خداوند باشد باید به انجام رساند، مثل: نماز برپاداشتن و زکات دادن و روزه گرفتن و به حج رفتن و امر به معروف و نهی از منکر نمودن کمک به فقیران کردن، قرض حسنه دادن، پند و نصیحت و ارشاد نمودن و غیر آن. اما چنانچه آن امر مخالف اسلام و سبب خشم خدا باشد نباید انجام داد، مثل: ترک نماز و زکات و روزه و حج، و ظلم و ستم و گواهی به زور و کتمان شهادت و دروغگویی و امتناعورزیدن از نکاح صحیح و غیر آن، چون اینگونه اوامر را اطاعت غیر مطلق مینامند و نمیتواند بدون تفکر و تعقل در آنها به انجام رساند: