حدود کیفری
از جملهی اهداف اسلام تقویت فضایل و سرکوبی رذایل در بخشهای مختلف اجتماع است، پس از آن که افراد به انواعی از تربیت مورد توجه قرار گرفتند تا آن که به انجام خوبیها و ترک بدیها به اختیار خود روی آورند.
اسلام در مخالفت شدیدش با جرائم اخلاقی و فیصلهی عقوبتهای قاطع برای مرتکبین آنها راهی جدا از راه دیانتهای پیشین پیموده است.
خداوند بر بندگانش غیور است و غیرتمندیاش سبب گردیده تا پیامبرانش را برانگیزد همراه با رسالتی که کارهای مشکوک و ناروا را از میان بندگانش برچیند.
شدتی که در عقوبت زنا و دزدی دیده میشود تنها وسیلهی حمایت از آبرو و اموال مردم و واداشتن افراد به احترام آنها نیست، چراکه صیانت حقوق عامه پیش از هر چیز برایمان، عبادت و اخلاق بستگی دارد و امتی که وجدانش متزلزل و عقایدش سست گردیده باشد، هیچیک از شدیدترین حدود کیفری نیز نمیتواند عامل تعالی و برتری یافتنش شود، منتها جرائم به امراضی میماند که موجب تغییراتی در بدن میگردد؛ اما به وسیلهی میکروبهایی که به طور نامرئی وارد سیستم بدن میشود، سپس خطرش رو به افزایش میگذارد تا جایی که زندگی را نیز میتواند تهدید کند و انگار بیمار و تندرست حق دارند از آن احساس ترس و هراس نمایند، بیمار بر جانش و شخص تندرست از بیم سرایت و مبتلا شدن به آن و پیامدهای ناگواری که دارد.
معصیت و تمرد بر دستورات الهی نیزچنین است.
سر زدن لغزشها از سرشت آدمیان به دور نیست و عجیب نمیباشد و در جامعهی پاک و ضدعفونی شده موجب خطری نیست زیرا به زودی متلاشی میگردد و از میان میرود، چنان که کثافتها در محیط آفتابی، نمیتواند دوام یابد.
اما لغزش در محیطی که آن را تأیید نموده و از آن استقبال کند و برای ارتکاب آن عذر و بهانه عرضه نماید، تبدیل به جرم بیشتر میشود و اسلام در سرکوبی لغزشهای علنی جدی است. و آنچه که بدان هشدار میدهد از قبیل شلاق زدن و کشتن به خاطر آن است که محیط عمومی را حفاظت کند و نگذارد آفتها از لغزشی کوچک به گناهی خطرناک و پر حجم تبدیل شود.
حقیقتی که از تصریح به آن چارهای نمییابیم این است که:
مخالفت اسلام با نظامهای جدید سیاسی و اجتماعی بر سر اصل اقامهی حدود آسمانی نیست، بلکه بر اصل دیگری است!.
آیا روابط جنسی به شکلی که از اختلاط مطلق نشأت میگیرد نارواست؟ و آیا هم بستری حیوانی میان پسران و دختران جوان جرمی است که باید منع شود یا خیر؟ آیا مستی عیبی است که میتواند به شخصیت لطمه وارد کند و او را تحت پیگرد قانونی قرار دهد همانند معتادان به افیون و هروئین یا خیر؟
اختلاف بر سر این است و رهایی امت از علامات فسق آن قدر محتاج برپایی حدود ترسناک نیست که محتاج عقیده داشتن به حلال بودن این و حرام بودن آن است.