زینت مساجد
برای عبادت خداوندأجای خاصی در نظر گرفته نشده است، چرا که در احادیث آمده است: «اتَّقِ اللَّهَ حَيْثُمَا كُنْتَ».
«در هر جا که باشی تقوای الهی را مراعات کن».
«جُعِلَتْ لِي الأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا».
«همهی زمین برایم جای عبادت و پاکیزه گردانیده شده است».
و خداوندأفرموده است:
﴿يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِي وَٰسِعَةٞ فَإِيَّٰيَ فَٱعۡبُدُونِ ٥٦﴾[العنکبوت: ۵۶].
«ای بندگان من که ایمان آوردهاید، بدانید که زمین من گسترده است، پس فقط مرا بپرستید».
حتی از جمله رهنمودهای پیامبرصاین است که عبادات غیر از فرض در خانهها ادا شود تا روشنایی و زندگی را برای خانه به ارمغان آورد.
این آسانگیری در زمینهی عبادات خداوندأ، مانع آن نیست که اماکنی برای ذکر خدا و روی آوردن به وی تخصیص یابد تا شخص در اوقات مختلف آهنگ آن جا کند و در ساحهی آن از هیاهوی زندگی بیاساید و شاهد برادران دینیاش باشد که با نیت خالص به سوی خدا روی آوردهاند به امید رحمتش و از بیم عذابش!.
شاید هیچ چیز به کار خود آن قدر مشوق نباشد که مشاهدهی دیگران در شتافتن و شرکت ورزیدن در آن مؤثر است.
وسوسههای ضعفی که بر درون آدمیان چنگ میاندازد در برابر هجوم مشتاقانه جمعی به کاری، از میان میرود.
به این جهت ارتباط دائمی به مسجد از علائم تقوی و انس داشتن با آن از نشانههای محبت خداوند، و شتافتن به سوی آن از عوامل محو سیئات و افزایش حسنات و برتری درجات، به شمار رفته است.
با این لحاظ مسجد نمایشگاهی نیست که انواع زینت و ریزهکاریهای هندسی در آن به معرض نمایش گذاشته شود و موردی ندارد که در بنای آن تکلف، اسراف و فخرفروشی صورت گیرد.
روایت شده است که حضرتسبه بنای مسجدی فرمان داد و برای معمار گفت: «کاری کن که مردم از باران پناه یابند، ولی مبادا که سرخ ورزدش کنی».
سنت پیامبر اکرمصنیز در بنای مسجدش همین بوده است که آن را دارای سقف و سطحی ساخت و آیتی از بیپیرایگی بود! و البته اشکالی ندارد اگر مساجد توسعه یابد تا گنجایش هزاران نفر را داشته باشد و آن قدر بزرگ باشد که با قلعهها برابری کند. زیرا این کار از اسراف در تزیین و آرایشی است که دیدگاه را خیره میسازد.
به نظر میآید که شوق عدهای مسلمانان به زینت مساجد و ظرافتکاری در بنای آن شکل رقابت با مسیحیان را گرفته است که رجال آن در بنا کلیساها و آرایش آنها به رنگهای مختلف افراط بیحد دارند!!.
به نظر ما همگامی با روح اسلام بهتر است، زیرا تقوا چیزی جدا از این تکلفات است.