اصل پویایی در فکر اسلامی و آثار آن
از آنجایی که یک اصل بر همهی جریانات فکری حاکم بوده است که: هر کس اجتهاد کند و اجتهادش درست باشد دو مزد دارد و اگر خطا باشد یک مزد، همگان تلاشهایشان سزاوار پاداشاند، زیرا برای رسیدن به حق کوشیدهاند و شناسایی آن را هدف قرار دادهاند و همه تلاش داشتهاند در ایمان و عمل مسلمان باقی بمانند.
اجتهاد از یک رو تعبیری است از مثبتگرایی و فعالیت انسان مسلمان در برابر اسلام و در برابر زندگی، یا میتوان گفت تعبیری است از نیروی سازگاری و توافق که مسلمان با خود دارد تا پیوسته میان حیاتی که به سر میبرد و اسلامی که بدان ایمان دارد هماهنگی برقرار کند و از سوی دیگر تعبیری است از روح آسانگیری و آزادی تفکری که با خود به همراه دارد، هر چند این آزادی محدودیتهایی دارد.
اصل اجتهادی که فکر اصیل اسلامی بر آن استوار گردیده است، اصل سازندگی، آزادی و آسانگیری است و در عین حال اصل صفا و تفاهم است.
زیرا خصومت نفسی که زاییدهی خصومت فکری شدید است در میان صاحبان اجتهاد اسلامی جایی ندارد و تنها زمانی ممکن است رخ دهد که بعضی بر الزام و اتباع مجبور شوند یا برخی از مذاهب از مساوات محروم گردیده و به کنار رفتن محکوم شوند.
این ویژگی فکری صادقانه و این پیشرفت را در هنگام آغاز فکر اصیل اسلامی بر اساس اجتهاد خالص و آزاد میتوان مشاهده کرد، که در آن اثری از بدگویی و خصومت نمیتوان یافت تا سلامتی نگرش در موضوعات و قضایای فکری را خدشهدار سازد. در آن روزگار مسلمانان را اهل رأی، حجت و علم مییابیم که در تمام تفکراتشان مراعات میکردند.
ابن خلدون میگوید: «سپس این علوم شرعی نقلی در میان مسلمانان رونق چشمگیر یافت و پژوهش پژوهشگران تا بدان جا رسید که از آن بالاتر تصور نمیرفت، اصطلاحات تهذیب شد، فنون مرتب گردید و به نهایت زیبایی رسید و برای هر فن رجالی ظهور کرد که مرجع دیگران قرار گرفتند و قواعدی وضع گردید که برای فراگیری از آن استفاده شود» [۱۶].
[۱۶] مقدمه ...، ص ۳۶۴.