قرآن و سپس سنت
نخستین مصدر فراگیری اسلام قرآن کریم است و جایگاه آن در میانه دیگر مصادر همانند نسبت تنهی درخت است با شاخهها و میوههایش.
در حدیث آمده است: «فَضْلُ كَلاَمِ اللَّهِ عَلَى سَائِرِ الْكَلاَمِ كَفَضْلِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ» «فضیلت کلام خدا بر دیگر سخنان مانند برتری خداوند بر مخلوقات اوست».
در نظامهای عمومی دیده میشود که در واقع قانونی اساسی بر جماعتها حاکم است و پس از آن قوانین اداری، جنایی، شخصی و تجاری و باز لوائح و مقررات و یادداشتهای تفسیری و ... .
معمول این است که در قانون اساسی قواعد مهم حکمرانی، قانونگزاری و اجرایی یکی میگردد و رئوس موضوعاتی که باید بر آنها تصریح شود، تذکر مییابد تا به ارزیابی و مصلحتنگریهای گوناگون گذاشته نشود و دیگر مسایل به آنها اتکا داشته و حرمت خود را از آنها کسب میکنند.
به این جهت است که نمیتواند در محتویاتش چیزی وجود داشته باشد که صریحاً یا ضمناً با آن در مخالفت باشد، و هر گاه چنین دیده شد خود به خود لغو میگردد.
همچنین است که کتاب خدا که قطب اسلام، منبع شرایع آن و قانون اساسی است که با توجیهات، آموزشها، توصیهها و احکامش جایگاه نخستین را از آن خود ساخته است. هر چند مسلمانان ـ با تأسف ـ ارزش این کتاب را آنچنان که باید نمیدانند و دیدگاه جسم و جانشان را متوجه مفاهیم و اهداف آن چنان که باید نمیسازند.
البته موضوع تجوید و حسن صوت را که عدهای خوشآواز بدان پرداختهاند و تأثیرات موقتی را که در عدهای پدید میآورد، باید چیزی جد انگاشت زیرا این نشاندهندهی چیز مهمی شده نمیتواند.
قرآن نخستین هدایت و رهنمود برای مردم است، هدایتی که از سوی خداوند صادر شده و قواعد حق و تضمینات نجات را با خود دارد، چرا که آیات آن نشانههای راه راست را در خود جای داده است چنان که آفاق طبیعت، اسرار علم و نیروهای ذخیره شدهاش را برای مردم، درخور دارد.
اگر مردم هوشیار میبودند در برابر هر سوره و بلکه هر حرف آن توقف میکردند تا از آن یقین کسب کنند و از آن بیاموزند که چگونه پیوندشان را با پروردگار جهانیان برقرار سازند.
سخن خداوند برتر از هر سخنی است و استقبال از آن با شور و احساس و جدیت و کنجکاوی چیزی است واجب و میتوان گفت که آن بیشترین منبع نفعرسانی برای مردم است و به هر اندازه ارتباط استوارتر گردد ثبات قدم بر راههای خیر و نیکوکاری افزایش مییابد و جای شگفتی دارد که پارهای از مردم بر کلام خدا و احکام آن کلامی دیگر و احکامی دیگر را مقدم میدارند.
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ لَيَجۡمَعَنَّكُمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا رَيۡبَ فِيهِۗ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِيثٗا ٨٧﴾[النساء: ۸۷].
«خدا یگانه است، خدایی جز او قابل پرستش نیست، البته شما را در روز قیامت که شکی در وقوع آن نیست جمع میکند، و سخن چه کسی از سخن خدا راستتر است».
مقتضای ایمان به خدا تأمل عمیق در کتاب اوست به نیت کسب نفعی حقیقی و چیدن ثمراتی پاکیزه در دنیا و آخرت. مؤمن حقیقی به ترجیح سخنی دیگر را بر سخن قرآن و یا شرکت دادن رهنمودهای دیگر را با رهنمود قرآن محال میشمارد، زیرا قرآن مرتبهی والایی دارد که چیزی دیگر بدان نخواهد رسید و قرآن است که بر دیگران حکم میکند نه دیگران بر قرآن.
این خود به خودی روشن است که در دیگر مصادر تشریع نمیتواند چیزی معارض با قرآن و یا حکمی مغایر با جهتگیری آن وجود داشته باشد. اگر چنین چیزی فرضاً هم وجود داشته باشد آن امری بیگانه با دین است، هم سنت و هم قیاس و اصطلاح و امثال اینها موقعیتشان نسبت به قرآن همانند موقعیت شاخههای درخت با تنهاش یا موقعیت اعضای بدن با سر میباشد.
رسول خدا وظیفهاش تبلیغ دین از سوی خدا، توضیح مرادش و تکمیل احکام در اشکال جزیی فراوان بوده است که معمولاً در قانون اساسی عام گنجانیده نمیشود.
قرآن مثلاً دربارهی بیع که شایعترین معاملات است چند حکم کلی دارد که از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکند، اما در سنت صدها حدیث است که به تفصیل آن پرداخته است، و علاوه بر این چارچوب تشریعی سنت میدان گستردهترین نیز دارد که باید در آن درست و به حد کافی بیندیشیم.
جماعتی را در نظر بگیر که برنامهای معین را در کتابی مشخص جای داده و به مردم تقدیم داشته است و میخواهد برای همگانی ساختن این برنامه و ادارهی جامعه بر اساس آن مبارزه کند، در این صورت چه راهی مناسبتر است پیش گیرد؟ معمولاً برای این هدف روزنامه یاجریدهای را منتشر میسازد که زبان حالش باشد و برای نشر آراء خود و جذب مردم به آنها تلاشهای زیادی را صرف این جریده خواهد کرد. این زبان گویایی یک جماعت و تعبیرکنندهی رسمی دیدگاههای آن، جایگاهی ارزنده و پربها دارد و کسی در اهمیت آن تردیدی ندارد. هر چیزی را که در خلال ایام پخش میکند مردم آن جماعت را بر اساس آن میسنجند و آن را بیان دقیق موضعگیریهای آن میشمارند.
وظیفهی نشریهی رسمی یک جماعت آن است که حکم آن جماعت را در مورد حوادث تازه بیان نماید و از مناسبتهای سنجیده برای معرفی برنامههای آن و ستایش از اهداف اصلاحی آن استفاده کند. همچنان به مناسبت روزها و حوادث سخنانش را سامان خواهد داد، مثلاً آنچه برای دانشجویان بگوید غیر از آن است که برای کارگران بگوید و آنچه را که به بیگانگان بگوید نیز غیر از آنچه که به هممیهنان بگوید.
گاهی میشود که برخی اشخاص دربارهی جماعت به سوء تفاهم گرفتار میشوند و این نشریه وظیفه دارد برداشتهای غلط را تصحیح کند و توهمات بیجا را دفع نماید و این تغییر آوردن در پیام و تفسیرات مستمر بستگی دارد به تغییر احوال و اشخاص و به اقتضای شرایط مختلف که رهنمودهای مناسب میخواهد.
در اینجا کسی نمیتواند تعارض و تفاوتی میان برنامه اصلی این جماعت و آنچه که این نشریه پخش میکند بیابد.
جایگاه سنت نسبت به قرآن ـ با نوعی مجازگویی در کلام ـ همانند جایگاه این نشریه نسبت به قانون اساسی جماعت است.
آن حضرتص۲۳ سال تمام برای امت سخن گفت و با سیرت خود آن را رهبری کرد، هم برای دوستان و هم برای دشمنان این امر آشکار بود و کار پیوستهای که صرف هدایت مردم نمود بر کسی پوشیده نیست. تنها این مهم نیست که بدانیم چه گفته است، بلکه مهم این است که بدانیم چگونه، کی و با چه کسی گفته است؟
مراعات این ملاحظات یاری قاطعی بر فهم عمیق و درست سنت خواهد کرد.