جهاد
از جملهی اهداف اسلام مبارزه با نیروهای طغیانگر و فتنههای گمراهکننده است تا در روی زمین آزادی عقل و وجدان فراهم گردد و پس از آن نه حقی پایمال گردد و نه ایمانی مورد اهانت قرار گیرد.
این همان جهاد درست است، یعنی جلوگیری از وحشتانگیزی و خشونت و تنها راه علاج آن، که شوکتش را درهم شکسته و توانش را درهم میکوبد.
به کار گرفتن قوت و نیرو در مقابل تجاوزگری، بیداد، خشونت و وحشتانگیزی و جلوگیری از آن برای امنیت مردم و استقرار عدالت و آرامش جهاد است.
تهاجم استعمارگران به سرزمینهای شرقی برای ربودن سرمایه و به بردگی کشاندن اهل آنها وحشتانگیزی است و مبارزه در برابر چنین تهاجمی با هر وسیلهای که ممکن گردد جهاد است.
جهاد نتیجهبخش آگاهیهای تئوریک یا سلیقههای فردی را به حقایقی ثابت، ارزشهایی فراگیر و برنامههایی منظم تبدیل میکند، و سبب پیدایش نسلی میگردد که فکری را با خود گرفته و نسلهای بعدی آن را از نسل پیش فرابگیرند.
از این جهت اسلام به آن اهمیت داده است، زیرا فایدهای که از آن به دست میآید بس سودمند و فراخنایی را که برای حق پدید میآورد بس گسترده است.
بدون شک روی آوردن به چنین کاری در نزد خدا به مراتب ارزشمندتر از آن است که کسی به خودش مشغول باشد هر چند تمام عمرش را در روزهی روز و نماز شب بگذارند.
اما احمد روایت نموده است که آن حضرتصفرمود:
«لِكُلِّ أُمَّةٍ رَهْبَانِيَّةٌ، وَرَهْبَانِيَّةُ هَذِهِ الأُمَّةِ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».
«هر امت رهبانیتی دارد و رهبانیت این امت جهاد در راه خداست».
و نیز روایت شده است که مردی به نزد ابوسعید خدری آمده گفت: مرا توصیه کن، او گفت: «از من چیزی درخواست نمودی که من پیش از تو از رسول خداصدرخواست نمودم، توصیهام به تو این است: تقوی الهی را حفظ کن چرا که آن سرآمد همه کارهاست، جهاد را از دست مده که آن رهبانیت اسلام است و ذکر خدا و تلاوت قرآن را بر خود لازم بگیر چرا که این نام نیکی برایت در آسمان و نوری در زمین میباشد».
دولتی که اسلام برپا میکند نه پیوندی با سلطهجویی بر زمین دارد و نه زمینهای برای تمجید اشخاص یا دست یافتن به هوسها فراهم میآورد. بلکه وسیلهای است برای تحقق اهدافی که بعضی از آنها را پیشتر ذکر کردیم و بعضی دیگر را در رسایلی دیگر متذکر شدهایم.