۱۳۹) فضل و بزرگیِ نیکی و محبّتِ مردم نسبت به عبد:
* از انس بن مالک س روایت شده است که گفت: «بر جنازهای گذشتند و او را به نیکی یاد کردند» پیامبر صفرمود:
«وَجَبَتْ».
«واجب شد».
سپس بر جنازهای دیگر گذشتند ولی او را به بدی یاد کردند. پیامبر صفرمود:
«وَجَبَتْ».
«واجب شد».
عمربن الخطّاب س گفت: «چه چیز واجب شد؟» پیامبر صفرمود:
«هَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ خَيْرًا فَوَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، وَهَذَا أَثْنَيْتُمْ عَلَيْهِ شَرًّا فَوَجَبَتْ لَهُ النَّارُ، وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ اللَّهِ فِى الأَرْضِ».(متّفقٌ علیه).
«آن مردی را که شما به نیکی از او یاد کردید، بهشت برای او واجب شد و آن مردی را که شما به بدی از او یاد کردید، آتشِ دوزخ برای او واجب گردید؛ شما شاهدان خداوند در زمین هستید» [۱۲].
در این حدیث ترغیب و تشویق بزرگی است بر این که عبد، خود، صالح و نیکوکار باشد و برادران مؤمنش را دوست بدارد و برای آنان، محبوب باشد و در حقّ آنان نیکوکار باشد و به آنان بدی ننماید تا به این شهادتِ عظیم از طرف پیامبر و این بشارتِ زودهنگام دست یابد.
[۱۲] البته نباید این حدیث بر کسبِ رضایتِ خلق به هر قیمت، حمل گردد. در این جا رضایتِ خلقی مورد نظر است که آنان هم رضایِ پروردگار را طلب میکنند و چنان که میبینید یکی از آنان حضرت عمر س بوده است که نیاز به توصیف او در راضی شدن او به رضای خدا نیست و بدیهی است که رضایت یا نارضایتیِ آنان که وقعی به دستورات و خواستِ و رضایت خداوندِ متعال نمینهند در خشنودی و ناخشنودیِ پروردگار، هیچ تأثیری ندارد و نباید برای رضایت آنان کار کرد بلکه فقط باید رضایتِ پروردگار را در نظر گرفت در این صورت اگر کسانی باشند که به رضایتِ خدا راضیاند، آنان نیز از او خشنود خواهند بود و او مصداقِ حدیثِ فوق قرار خواهد گرفت. (مترجم).