باب: دوری کردن از توکّل بر خدا بدون عمل
هیچ شکّی در این نیست که رحمت و بخششِ خداوند رحمان و رحیم است که آرزو و امید ماست؛ ما بندگانِ ضعیف او و محتاج به عفو و گذشت و رحمتِ اوییم و این، چیزی است که اگر وجود نداشت، گناهکاران، مأیوس و نا امید میشدند و به همین خاطر، خداوندِ سبحان، بندگانِ گناهکار و مسرف را که گناهشان همانندِ طوقی بر گردنشان است و میخواهند که از آن، نجات پیدا کنند و رها شوند آرام میکند و به آنان میفرماید:
﴿۞قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣ وَأَنِيبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّكُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ٥٤ وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥ أَن تَقُولَ نَفۡسٞ يَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِينَ ٥٦ أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِي لَكُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ ٥٧ أَوۡ تَقُولَ حِينَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِي كَرَّةٗ فَأَكُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٨﴾[الزمر: ۵۳- ۵۸].
«(از قولِ خدا به مردمان) بگو: «ای بندگانم! ای آنان که در معاصی زیادهروی هم کردهاید از لطفِ و مرحمتِ خدا مأیوس و ناامید نگردید. قطعاً خداوند همهیِ گناهان را میآمرزد چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. و به سویِ پروردگارِ خود برگردید و تسلیمِ او شوید (و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمانبرداری کنید) پیش از آن که عذاب، ناگهان به سویِ شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید (و کسی نتواند شما را از عذاب خدا برهاند). و از زیباترین و بهترین چیزی که از سویِ پروردگارتان برایِ شما فرو فرستاده شده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سویِ شما تاخت آرد در حالی که شما بیخبر باشید. تا روزِ قیامت کسی نگوید: «دردا و حسرتا! چه کوتاهیها که در حقِّ (طاعت و عبادتِ) خدا کردهام. دریغا و افسوس من از زمرهیِ مسخرهکنندگان (آیین یزدانی) بودهام. یا این که نگوید: اگر خداوند راهنماییم میکرد از زمرهیِ پرهیزگاران میشدم. یا این که بدان گاه که عذاب را مشاهده میکند نگوید: کاشکی بازگشتی به دنیا برایم میسّر میبود تا از زمرهیِ نیکوکاران گردم».
پس خداوند، رحمت کند تو را! به رحمت و مغفرت خداوند متعال در این آیه بنگر:
﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٥٣﴾.
«از لطف و مرحمتِ خدا مأیوس و ناامید نگردید؛ قطعاً خداوند، همهیِ گناهان را میآمرزد چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».
و سپس نگاه کن به ترساندنِ بندگانش از عذابش و نیز به ربط دادنِ عملِ نیک به خاتمهیِ نیک توسطِ او آن جا که میفرماید:
﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَكُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥﴾.
«و از زیباترین و بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سوی شما تاخت آرد در حالی که شما بیخبرید».
و تمام این وعدههای نیک و ترساندنها در یک سورهی واحد و به دنبال هم آمدهاند. حال خود، قیاس کنید که حالِ ما در مقابل دیگر سورههای قرآن و احادیثِ پیامبر صکه فقط در مورد وعید و تهدید، آن چنان سخن گفتهاند که ذکر آن بسیار به درازا میکشد چگونه است؟! اهل سنّت و جماعت دارای قاعدهی گرانقدری بر گرفته از دو وحی بزرگ یعنی کتاب خدا و سنّت فرستادهاش صمیباشد و این قاعده این است که: بر هر مؤمنی واجب است که قلبش همیشه در بین ترس و امید، معلّق باشد و قلب انسان را به پرندهای تشبیه کردهاند که دارای دو بال است: بالی از ترس و بال دیگری از امید چون پرواز با یک بال واحد و بدون بالی دیگر، مقدور نمیباشد در نتیجه کسی که بترسد و امید نداشته باشد، از رحمت خدا مأیوس و نومید میشود و سپس هلاک میگردد. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨٧﴾[یوسف: ۸۷].
«بیگمان، غیر از کافران، هیچ کس از رحمت و بخشش خداوند مأیوس نمیگردد».
و باز خداوند متعال میفرماید:
﴿قَالَ وَمَن يَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ ٥٦﴾[الحجر: ۵۶].
«و چه کسی غیر از گمراهان از رحمت بخشش پروردگارش نومید و مأیوس میگردد؟!»
و خداوند، در مقابل گروه اول، آن کسانی را که ایمان میآورند و فقط بر رحمت و بخشش او امید میبندند و برای طلب آن کوشا نیستند و برایش تلاش نمیکنند نکوهش میکند و میفرماید:
﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغۡفَرُ لَنَا وَإِن يَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ يَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ يُؤۡخَذۡ عَلَيۡهِم مِّيثَٰقُ ٱلۡكِتَٰبِ أَن لَّا يَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِيهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩﴾[الأعراف: ۱۶۹].
«بعد از آن، فرزندان ناخلفی جانشین آنان شدند که وارث کتاب (آسمانی تورات) گشتند (اما بدان عمل نکردند چرا که به جای پیروی از حق به دنبال مادیّات روان شدند و) کالای این جهان پست را دریافت میداشتند و میگفتند: ما بخشیده خواهیم شد. تا آن جا که میفرماید: «و دنیای دیگر بسی بهتر (از کالای این دنیا) است برای کسانی که پرهیزگاری کنند (و از خداوند بترسند. چرا نمیاندیشید و همچنان بر گناه استمرار میورزید؟) مگر عقل ندارید و نمیفهمید؟».
و این، صادقترین شاهد و گواه بر ایمان همراه با عمل میباشد و در آن، بزرگترین دلیل بر گمراهی کسی است که فکر میکنند که گناه با وجود ایمان، ضرری به شخص نمیرساند بلکه حتی یکی از بزرگترین قواعد اهل سنّت و جماعت این است که : ایمان صحیح چارهای جز همراه داشتن عمل ندارد و با عبادت افزایش مییابد و با گناه و معصیت، کم میشود و عبارت است از اعتقاد به قلب و گفتن با زبان و عمل با اعضا و جوارح و حتی آنان قلب را به یک کاسه یا ظرف تشبیه کردهاند که اگر در آن، شیر ریخته شود، از شیر پر میشود و اگر چیزی دیگر در آن ریخته شود، از همان چیز پر میشود که در آن ریخته شده است و گفتهاند: «هرچه ایمان در قلب عبد، بیشتر شود، بر اعضا و جوارحش هم بیشتر نمایان میشود و این حالت با ظهور ایمان در مظهر آن یعنی با اقتدا کردن به سنّت پیامبر صصورت میگیرد زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آل عمران: ۳۱].
«(به آنان) بگو: اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید (که در این صورت) خداوند نیز شما را دوست خواهد داشت و گناهانتان را خواهد بخشید و خداوند بخشنده و مهربان است».
و این چنین، ایمان بر اخلاق عبد و رفتار و برخوردش با دیگران ظاهر میشود و در این مورد، حدیثی از پیامبر صنیز هست که میفرماید:
«أَکْمَلُ الْمُؤْمِنینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»(به روایت از ابوداود و آلبانی آن را صحیح دانسته است).
«کاملترین مردم از نظر ایمان، خوشاخلاقترین آنان میباشد».
بر هر مؤمنی واجب است که در امر مهمی تفکّر نماید و آن، این است که: او بدون رحمت و بخشش خداوند و فقط با عمل خویش وارد بهشت نخواهد شد بلکه در وهلهی اول، رحمت و بخشش او لازم است و این گفتهی پیامبر ص به اصحابش نیز در این مورد است که به آنان فرمود:
«قاربوا وسدِّدوا وَاعلموُا أنَّهُ لنْ ینجُوَ أحدٌ منکمْ بعملهِ» قالوا: یا رسولَ اللهِ، وَلا أنتَ؟ قالَ: «وَلا أَنَا إلاّ أنْ یتغمّدَنیَ اللهُ برحمةً منهُ وفضلٍ»(به روایت از مسلم).
«(با انجام اعمال درست و سخن گفتن نرم با دیگران، به خدا) نزدیک شوید و عمل نیک و صواب انجام دهید و بدانید که هیچ کس از شما هرگز با عمل خویش رستگار نمیشود. گفتند: ای رسول خدا حتی شما هم؟ فرمود: و حتی من هم، مگر این که خداوند، رحمت و فضلش را بر من ارزانی دارد».
پس ای برادر مسلمان گرامی! – خداوند موفّقت گرداند – چون به این موضوع پی بردی بدان که ناگزیر، باید برای کسب رحمت و بخشش خداوند أکوشش نماییم و حال، گوش کن به وعدهی رحمت، توسط خداوند به بندگان مؤمنش و این که چگونه خداوند سبحان آن را به عمل نیک ربط میدهد آن جا که خداوند حکیم و خبیر میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡيَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ كَانَ سَعۡيُهُم مَّشۡكُورٗا ١٩﴾[الإسراء: ۱۹].
«و هر کس که آخرت را بخواهد و سعی و تلاش خود را در حالی که مؤمن است برای (رسیدن) به آن، انجام دهد، چنین کسانی، سعی و تلاششان مشکور واقع میشود (و بیمزد و پاداش نخواهد ماند)». و نیز میفرماید:
﴿وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ﴾[الأعراف: ۱۵۶- ۱۵۷].
«و رحمت من بر هر چیزی گسترده است پس آن را برای کسانی که تقوا پیشه میکنند و زکات را میپردازند و آنان که به آیات (قرآن)، ایمان میآورند مینویسم (و نصیبشان میکنیم). آنان که از پیامبر درسناخواندهی فرستادهی ما پیروی میکنند...».
پس آیا ما از زمرهی پرهیزگاران هستیم؟ و آیا ما پیروان سنّت پیامبر صمیباشیم؟ پیامبری که فرمود:
«کُلُّ أُمَّتی یدخلونَ الجنّةَ إلاَّ منْ أبی قالوا: یا رسولَ اللهِ ومنْ یأبی؟ قالَ: منْ أطاعنی دخلَ الجنّةَ ومنْ عصانی فقدْ أبی».(به روایت از بخاری).
«تمام افراد امت من وارد بهشت میشوند مگر کسی که سرپیچی کند. گفتند: ای رسول خدا چه کسی سرپیچی میکند؟ فرمود: هر کس از من اطاعت کند وارد بهشت میشود و هر کس که از من تخلّف ورزد، سرپیچی کرده است».
و نگاه کن – خداوند تو را رحمت کند! – به معنی این گفته است هنگامی که میگویی: «و أشهدُ أنَّ محمدًا رسولُ اللهِ»که علماء گفتهاند که: معنای آن، عبارت است از اجابت امر او در وقتی که دستور میدهد و تصدیق او در هنگامی که از چیزی خبر میدهد و دست برداشتن از چیزی که او از آن، نهی کرده است و این که خدا با هیچ چیزی مگر آنچه که او دستور داده پرستش نمیشود.
از زمرهی آن چیزهایی که انسان را از توکّل بر رحمت خدا بدون انجام عمل و یا به عبارتی دیگر، همراه ترک عمل به دستور خداوند باز میدارد و میترساند این فرمودهی خداوند متعال است:
﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣﴾[العصر: ۱- ۳].
«قسم به عصر. بیگمان انسان در ضرر و خسران است. مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند و همدیگر را به حق سفارش کنند و همدیگر را به صبر و بردباری توصیه نمایند».
و از آن چیزهایی که شایسته است که در کنار این سورهی عظیم ذکر شود، تفسیر شیخ و استاد، علاّمهی ما عبدالعزیزبن عبداللهِ بن باز /بر این سوره که شامل خیر دنیا و آخرت است میباشد؛ او گفته است: «خداوند در این سوره به عصر، قسم یاد کرده و خداوند متعال میتواند به هریک از مخلوقاتش که بخواهد قسم یاد کند ولی بندگان او نباید به چیزی جز خداوند عزّ وجل قسم بخورند به دلیل این فرمودهی پیامبر صکه فرمود:
«منْ حلفَ بغیرِ اللهِ فقدْ کفرَ أو أشرك»(به روایت از ترمذی و آلبانی آن را صحیح دانسته است).
«هر کس که به غیر خدا قسم یاد کند حقیقتاً کفر ورزیده یا شرک ورزیده است».
و باز در ادامه گفته است: «خداوند متعال در این سوره توضیح داده که حتماً انسانها زیانکار و ضرر خوردهند مگر کسانی که دارای چهار صفت باشند: ۱- مگر آنان که ایمان بیاورند، ۲- و لازمهی ایمان، عمل صالح است. پس فرمود: و عمل نیک انجام دهند، ۳- سپس فرمود: و همدیگر را به حق سفارش کنند. که بیانکنندهی وجوب نصیحت یکدیگر در بین مؤمنان و خدا را به یاد بعضی آوردن به وسیلهی بعضی دیگر و امر به معروف در مورد مسایل بینشان و نهیشان از اعمال ناپسند میباشد، ۴- و همدیگر را به صبر و بردباری توصیه نمایند. یعنی بر آنچه که در این راه برایشان پیش میآید صبر نمایند و تحمل این را بکنند که مردم از آنان روی بگردانند به شرطی که روش آنان بر طبق چیزی باشد که خداوند متعال در کتابش و سنّت رسول او صبه آن، دستور داده است». من این موضوع را از او شنیدم و معنای آن را حفظ نمودم.
و باز از آن آیاتی که انسان را از توکّل کردن بر رحمت خداوند بدون عمل برحذر میدارد و میترساند این فرمودهی خداوند متعال است:
﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾[النور: ۶۳].
«آنان که از دستور پیامبر سرپیچی میورزند باید از این که بلایی دامنگیرشان شود یا عذابی دردناک دچارشان شود بترسند».
و نیز میفرماید:
﴿وَيُحَذِّرُكُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠﴾[آل عمران: ۳۰].
«و خداوند، شما را از (نافرمانی) خودش برحذر میدارد و (در عین حال) او نسبت به بندگانش مهربان است». و نیز میفرماید:
﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ١٢﴾[البروج: ۱۲].
«بیگمان مجازات پروردگارت سخت و شدید است».
و نیز میفرماید:
﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ ١٠٢﴾[هود:۱۰۲].
«و عقاب پروردگار تو، هر گاه که بخواهد (اهالیِ) شهرها و آبادیهایی را (بر اثر فساد و تباهی)، در حالی که اهالی آن ظالمند عذاب نماید، این چنین (شدید) است. به راستی که عقاب خدا دردناک و سخت است». و نیز میفرماید:
﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤﴾[الفجر: ۱۴].
«بیگمان، پروردگار تو در کمین (مردمان و مترصّد عذاب گناهکاران) است».
و باز میفرماید:
﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ ٨﴾[الزلزلة:۷- ۸].
«پس هر کس به اندازهی ذرّهی غباری کار نیکو کرده باشد (نتیجهی) آن را میبیند (و پاداشش را خواهد گرفت). و هر کس به اندازهی ذرّهی غباری کار بد کرده باشد (نتیجهی) آن را میبیند (و سزایش را خواهد چشید)».
در سنّت پیامبر صنیز وعیدهای شدید در مورد کسی که از چیزهایی که خدا و رسول او از آن نهی کردهاند آمده است و از آن جمله میتوان به احادیث زیر اشاره کرد:
پیامبر صفرمود:
«إِنَّ الْعَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ مَا يُتَبِّنُ فِيهَا يَزِلُّ بِهَا فِى النَّارِ أَبْعَدَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ».(متّفقٌ علیه).
«(گاهی اوقات) عبد سخنی میگوید و در آن دقّت نمیکند و به دلیل آن در عمقی بیشتر از فاصلهی بین مشرق و مغرب به دوزخ انداخته میشود».
و نیز فرمود:
«ویلٌ للّذی یحدّثُ القومَ ثمَّ یکذبُ لیضحکهمْ، ویلٌ لهُ، ویلٌ لهُ»(امام احمد آن را روایت کرده و شعیب آن را حسن دانسته است).
«وای بر کسی که در حالی که برای دیگران حرف میزند، برای خنداندن آنان دروغ بگوید، وای بر او! وای بر او!»
و باز پیامبر صفرمود:
«مَا أسفلَ منَ الکعبینِ منَ الإزارِ ففی النّارِ»(به روایت از بخاری).
«آن قسمت از پوشش پایین تنه که پایینتر از قوزک پا باشد در آتش است».
و نیز فرمود:
«إنَّ اللهَ تعالی یغارُ وغیرةُ اللهِ أنْ یأتیَ المرءُ ما حرّمَ اللهُ علیهِ».(متّفقٌ علیه).
«بیگمان خداوند متعال غیرتی میشود (و بعضی چیزها به او بر میخورد) و آنچه که خدا را غیرتی میکند این است که کسی عملی را که خداوند، حرام کرده است انجام دهد».
و از عبدالله بن عمر بروایت شده است که گفت: در زمان پیامبر صمردی بود که به او «کِرکِره» میگفتند؛ زمانی که کرکره مُرد، پیامبر صفرمود:
«هوَ فِی النّارِ».
«او در دوزخ است».
مردم رفتند که به وضعیّتش نگاه کنند؛ عبایی را پیدا کردند که با خیانت به دست آورده بود. (به روایت از بخاری).
و باز پیامبر صفرمود:
«مَنِ اقتطع حقَّ امریءٍ مسلمٍ بیمینهِ فقدْ أوجبَ اللهُ لهُ النّارَ وحرّمُ علیهِ الجنّة. فقالَ رجلٌ: وَإنْ کانَ شیئاً یسیراً یا رسولَ اللهِ؟ فقالَ: وإِنْ قضیبًا منْ أراك».(به روایت از مسلم).
«هر کس حقّ مسلمانی را به وسیلهی سوگند خوردن، از او بگیرد خداوند، دوزخ را برایش واجب میگرداند و بهشت را بر او حرام مینماید. مردی پرسید: حتّی اگر چیز بسیار کوچکی باشد؟ و پیامبر در جواب او گفت: حتّی اگر شاخهای از چوب اراک [۱۳]باشد».
پیامبر صفرمود:
«إِنَّ العبد إذا لعنَ شیئًا صعدتِ اللّعنةُ إلی السّماءِ فتغلقُ أبوابُ السّماءِ دونَها ثُمَّ تهبطُ إلی الأرضِ فتغلقُ أبوابهَا دونهَا ثمَّ تأخذُ یمینًا وشمالاً فإذا لمْ تجدْ مساغاً رجعتْ إلی الَّذی لعنَ فإنْ کانَ أهلاً لذالك وَإلاَّ رجعتْ إِلی قائلها».(به روایت از ابوداود و آلبانی آن را حسن دانسته است).
«بیگمان هر گاه شخص، چیزی را نفرین میکند، آن نفرین به سوی آسمان، بالا میرود و درهای آسمان غیر از درِ آن نفرین، بسته میشود، سپس به سوی زمین پایین میآید و درهای زمین غیر از درِ آن، بسته میشود؛ سپس شروع میکند به چپ و راست رفتن و اگر راهی برای وارد شدن بر چیزی نیافت به سمت کسی که نفرین شده بر میگردد، البته در صورتی که آن شخص، مناسب برای آن نفرین باشد و در غیر این صورت به خود شخص نفرینکننده برمیگردد».
و «مساغاً» یعنی محل ورود و راهی که نفرین را برای آن چیز واجب میگرداند.
پیامبر صفرمود:
«لوْ یعلمُ الکافرُ بکلِّ الَّذی عندَ اللهِ منَ الرّحمةِ لمْ ییأس منَ الجنّةِ وَلوْ یعلمُ المؤمنُ بکلِّ الّذی عندَ اللهِ منَ العذابِ لمْ یأمنْ منَ النّارِ».(به روایت از بخاری).
«اگر کافر، به تمام رحمت و بخششی که در نزد خداوند هست آگاهی داشت از (ورود به) بهشت ناامید نمیشد و اگر انسان مؤمن هم به تمام عذابی که در نزد خداوند وجود دارد آگاهی داشت از (رفتن به) دوزخ، احساس امنیّت نمیکرد».
خلاصهی کلام در مورد مسألهی عمل صالح این است که ما به عنوان بندگانی که خداوند، برای عبادت خودش خلق کرده و به دادن پاداش نیک در اطاعت از او وعده داده و از عذاب دردناکش در صورت نافرمانی و سرپیچی از او ما را برحذر داشته است، بر ما واجب است که کارمان را با تدبیر و دوراندیشی انجام دهیم و به سوی رشد و پیشرفتمان برگردیم و در اوضاع و احوالمان و کمکاریمان نسبت به حق خداوند و اهمال و اسرافمان در کارهایمان تفکّر کنیم و به سوی خداوند متعال برگردیم و به درگاهش توبهی نصوح آوریم. خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَيُدۡخِلَكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ يَوۡمَ لَا يُخۡزِي ٱللَّهُ ٱلنَّبِيَّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٨﴾[التحریم: ۸].
«ای مؤمنان! به درگاه خدا برگردید و توبهی خالصانهای بکنید، شاید پروردگارتان، گناهانتان را محو نماید و بزداید و شما را به باغهای بهشتی داخل گرداند که از زیر (کاخها و درختان) آن، رودبارها روان است. این کار در روزی خواهد بود که خداوند، پیغمبر و کسانی را که با او ایمان آوردهاند خوار نمیدارد (بلکه ایشان را والا میگرداند و به درجات بالا میرساند). نور (ایمان و عمل صالح) ایشان، پیشاپیش و سوی راستشان (رو به جانب بهشت) در حرکت است. (وقتی که خاموش شدن نور منافقان را میبینند رو به درگاه خدا میکنند و) میگویند: پروردگارا! نور ما را کامل گردان (تا در پرتو آن به بهشت برسیم) و ما را ببخشای چرا که تو بر هر چیزی بس توانایی».
پس بر هر کسی که خداوند، او را توفیق داده و مسلمان قرار داده است لازم است که نعمت خدا را بر خود، شکر و سپاس گوید و قبل از این که مهلتش به پایان رسد و کاری جز سپردن جان و نظاره کردن روحش در هنگام خروج، نتواند انجام دهد به انجام عمل نیک بپردازد و البته در این حالِ نزع خدا آگاهتر است که بر چه حالی خواهیم بود و پایان و آخر کارها مهم است و معتبر میباشد، و عبد بر هر چیزی که بمیرد و بر همان چیز زنده خواهد شد پس هر کس در حال گزاردن حج و گفتن «لبیک» بمیرد در روز قیامت، لبیّکگویان زنده خواهد شد و هر کس در حال سجده بمیرد – به رحمت خداوند - سجدهکنان زنده میشود و اگر مشغول بر معصیت و در حال ارتکاب گناه بمیرد – که ما پناه میبریم به خدا از این حالت و از این که با این پایان، خداوند را ملاقات کنیم به او پناه میبریم – فکر میکنید که چنین کسی چگونه خداوند را ملاقات خواهد کرد؟ در آن روز، فریبها و تقلّبهای شیطان، رسوا میشود و زیباییهای ظاهری دنیا و خوشیهای دروغین آن از بین میرود و ظالمانِ به خویشتن خواهند دانست که حقیقتاً طعمهای برای شیطان بودهاند. خداوند متعال در مورد این غافلان، چنین میفرماید:
﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ يَكُونُواْ يَحۡتَسِبُونَ ٤٧﴾[الزمر: ۴۷].
«و از جانب خدا چیزی (از شکنجه و عذاب) برای ایشان جلوهگر و پدیدار میشود که گمانش نمیبردند (و به فکرشان هم نمیرسید)».
بر ما واجب است که عمل و ترس از خدا و حُسن ظن و امید را به او، که بخشش و رحمت را دوست دارد، با یکدیگر، همراه نماییم و چه طور این گونه نیست در حالی که او خود را «بسیار توبه پذیرنده [۱۴]نامیده است؟ و چطور، این گونه نیست در حالی که خداوند عزّ وجل در کتاب عظیمش در مورد خود میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيۡكُمۡ وَيُرِيدُ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِيلُواْ مَيۡلًا عَظِيمٗا ٢٧ يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا ٢٨﴾[النساء: ۲۷- ۲۸].
«خداوند میخواهد توبهی شما را بپذیرد (و به سوی طاعت و عبادت برگردید و از لوث گناهان، پاک و پاکیزه گردید) و کسانی که به دنبال شهوات راه میافتند میخواهند که (از حق دور شوید و به سوی باطل بگرایید و از راه راست) خیلی منحرف گردید (تا همچون ایشان شوید). خدا میخواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند (چرا که او میداند که انسان در برابر غرایز و امیال خود ناتوان است) و انسان، ضعیف آفریده شده است».
و اگر کسی بپرسد: چه عملی؟ و کیست که به دور از گناهان و معاصیی باشد که بر گردن گناهکاران، طوق شده و عقلهای آنان را سرگردان کرده است؟ من در جواب او میگویم: تمام ما گناهکاریم و چه کسی از ما هست که گناه نکند؟ ولی بهترین گناهکاران، توبهکنندگانند پس بر همهی ما لازم است که به توبه استغفار و بازگشت به سوی خداوند کریم و بخشندهای پناه ببریم که در مورد خودش فرموده است:
﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢﴾[طه: ۸۲].
«و من قطعاً کسی را که (از کفر و گناه خود) برگردد و ایمان بیاورد و کارهای شایسته بکند و سپس راهیاب شود (و تا آخر، آن را ادامه دهد) میبخشم».
پس لازم است که همگان به سوی مغفرت و بخشش خداوند بشتابیم و بهشت او را آن چنان که به آن دستور داده و مقرّر فرموده است، طلب نماییم و این کار با نیکو گرداندن اعمالمان امکانپذیر است؛ خداوند متعال در این باره میفرماید:
﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ ١٣٣ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ ١٣٦﴾[آل عمران: ۱۳۳- ۱۳۶].
«و (با انجام اعمال شایسته) به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید و از همدیگر پیشی بگیرید که بهای آن (برای مثال، همچون بهای آسمانها و زمین است؛ (و چنین چیز با ارزشی) برای پرهیزگاران تهیه دیده شده است. آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی به احسان و بذل و بخشش دست میبازند و خشم خود را فرو میخورند و از مردم گذشت میکنند و خداوند (هم) نیکوکاران را دوست میدارد. و کسانی که چون دچار گناه (کبیرهای) شدند یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا میافتند و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد و با علم و آگاهی بر (زشتی کار و نهی و وعید خدا از آن) چیزی که انجام دادهاند پافشاری نمیکنند (و به تکرار گناه دست نمییازند). آن چنان پرهیزگارانی پاداششان، آمرزش خدایشان و باغهای بهشتی است که در زیر (درختان) آنها جویبارها روان است و در آنجاها جاودانه میمانند و این چه پاداش نیکی است که بهرهی کسانی میگردد که اهل علمند (و برابر فرمان خدا کار میکنند)».
[۱۳] چوب اراک، چوبی است که برای نظافت دهان و به عنوان «مسواک» از آن استفاده میشود. (مترجم). [۱۴] توّاب. (مترجم).